یکشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۹۶

زال‌ممد ستیت!




انسان در جامعه و در زمان و مکان مشخص زندگی می‌کند.  البته در مورد «انسان متعارف در جامعة متمدن» سخن می‌گوئیم.   انسانی که از وجدان و شرافت اخلاقی برخوردار است؛   ‌با دیگران «روابط انسانی» برقرار می‌کند،  چرا که از اسارت تعلقات و تعصبات ـ  دینی و بومی و قومی و نژادی ـ  رها شده.   در نتیجه،   برخلاف آخوند جماعت،  خود را نفی نمی‌کند و به خود و دیگران دروغ نمی‌گوید.   چنین انسانی اگر پیوسته با هنجارهای زندگی و جامعه‌اش در تضاد قرار گیرد،  مسلماً رنج می‌کشد!   ولی آخوندجماعت،   با دستار یا بی‌دستار در هرحال موجودی است ضداجتماعی‌ و مغروق در لجنزار تعلقات و تعصبات.   در نتیجه،  آخوند هرگز چنین مشکلاتی نداشته،  ندارد و نخواهد داشت!   البته موضوع این وبلاگ شیوة زندگی ضداجتماعی آخوندجماعت نیست؛   «خودارضائی سیاسی» این حضرات است!

برخلاف خودارضائی جنسی،  این قماش خودارضائی،   همانطور که از نامش برمی‌آید نه در خلوت که در «ملاءعام» و جهت ارضاء «عوام» صورت‌ می‌گیرد!  به عنوان مثال زمانی که کازینونژاد،  رئیس‌جمهور بزرگ‌ترین کشور مهاجرنشین جهان،   بالای منبر می‌رود و گروهی از مهاجران را که از طریق «لاتاری» وزارت امورخارجه ایالات متحد،  ‌کارت اقامت در ینگه دنیا گرفته‌اند،  «زباله» می‌خواند،  برایش دردسری ایجاد نمی‌شود،  همزمان «عوام» را نیز با همین اظهارات پیامبرگونه ارضاء می‌کند! ولی همین کازینونژاد برای برچیدن بساط «لاتاری» وزارت امورخارجة کشورش،  هیچ اقدامی صورت نمی‌دهد،  چرا؟  چون ترامپ را به کاخ سفید پرتاب کرده‌اند تا به قول خودش «عظمت گذشته» را به آمریکا  بازگرداند!

عظمت گذشتة آمریکا چیست؟ حکومت پاشنه آهنی‌ها!   ولی اینکه چگونه می‌توان در هزارة سوم،   «پاشنه‌آهنی‌ها» را در ایالات متحد به حکومت رساند،  پرسشی است که حاکمیت آمریکا برای آن مسلماً پاسخی نخواهد داشت!   همانطور که در مورد چگونگی بازگرداندن عظمت گذشتة‌ بریتانیا نیز هیچ پرسشی برای آنگلوساکسون‌های اینسوی آب مطرح نشده!

اصولاً آنگلوساکسون‌ها ثابت کرده‌اند که نیازی به «پرسش» ندارند،   چرا که از منظر اینان خداوند خونخوار ابراهیم،   «یک‌بار و برای همیشه» به همة پرسش‌های «مردم»،  در گذشته و حال و آینده «پاسخ» داده!   و خلاصه هرکس پرسشی دارد،  می‌باید پاسخ آن را در گذشتة ‌موهوم و در باورهای قبائل سامی،  یعنی در بی‌بی‌گوزک‌های تورات و انجیل و قرآن بجوید! نویسندة این وبلاگ هم سری به بی‌بی‌گوزک‌های کذا زد تا برای ابراز رضایت بوق‌های جمکران از سفر بوریس جانسون به تهران،   آنهم در میعاد 9 دسامبر ـ  161مین ‌سالگرد اشغال بوشهر توسط ارتش بریتانیا ـ  پاسخی بیابد!  چرا که بوق‌های رسمی حکومت ملایان آنقدر از این سفر «خرسند و راضی» به نظر می‌رسیدند که بیا و ببین!  و به همین دلیل یکشنبه، البته در ظاهر امر،  نفرت‌فروشی و نگرش ابلهانة قبائل صحرانشین ـ ‌ شیطان سازی و کینه‌جوئی ـ  را کنار گذاشته و «منطقی» شده بودند:

«[...] اگر کودتائی شده‌،   قراردادهای نابرابر تحمیل شده و یا کارهای استعماری دیگری صورت گرفته باید آن‌ها را به عنوان ذهنیت تاریخی داشت اما با نگاه به آینده.  برای بریتانیا نیز ایران مهم است.   ایران در خاورمیانه نقش‌آفرینی می‌کند و می‌تواند یک شریک فعال در مبارزه با تروریسم‌، در زمینه اقتصادی‌،  تجاری، سیاسی و بین‌المللی باشد [...] ‌ایران در کنار بریتانیا و بریتانیا در کنار ایران می‌توانند کمک شایانی کنند‌[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،‌   مورخ 9 دسامبر سالجاری    

سطور فوق فقط یک نمونه از خوش‌خیالی جمکرانی‌هاست که قادر نیستند ضعف و افلاس پدر معنوی‌شان را بپذیرند!  حضرات شکم‌شان را سخت صابون زده بودند تا به دوران میرپنج بازگردند و به نوبة خود عظمت گذشته را به بریتانیا بازگردانند.   به همین دلیل،  پیش پای بوریس جانسون،‌   بعضی‌ها برای تعیین روز هفتم آبان‌ماه به عنوان روز بزرگداشت کوروش کبیر، یک نامة سرگشاده قلمی کردند و از آنجا که متن نامة‌کذا بسیار عوام‌پسند بود،   رادیوفردا بلافاصله آن را انتشار داد!   غافل از اینکه بوریس جانسون نه برای آنچه اینان پنداشته بودند که،  جهت «وداع با لات‌سالاری» راهی تهران می‌شد!

باری وزیر امورخارجة بریتانیا برای ارسال این پیام دردناک به ارکان نظام ـ  چماقداران و چاقوکشان ـ  یک زن تپل‌مپل و فاقد نماد بردگی را هم در هیئت همراهش جاسازی کرده بود.   به همین دلیل زبان بی‌بی‌سی و رادیوفردا بند آمد؛   بوق‌های جمکران هم که در هر فرصت برای لچک کنیزالاسلام‌های فرنگی از قماش «اشتون و موگرینی» هورا می‌کشیدند،  جملگی خفقان گرفتند!   بله،‌  روز 9 دسامبر سالجاری،   وزیر امورخارجة بریتانیا لگدی نثار ماتحت مقام معظم جمکران و شرکاء‌ کرد و رسماً بساط احترام به احکام توحش آخوند را برچید؛   هیچکس هم جرأت اعتراض نیافت.   در نتیجه کیهان لندن وارد میدان شد!   تصویری از مم‌جواد ظریف در برابر آن دیپلمات تپل‌مپل و فاقد نمادبردگی انتشار داد و ادعا کرد،   «ظریف دارد او را به رعایت حجاب فرامی‌خواند!»  خلاصه با این ترفند شاخک لندنی «کیهان برادرز» تلاش کرد تا مرهمی باشد برکپل مجروح آخوندهای همپالکی‌اش!

در پی عملیات قهرمانانة کیهان لندن،   دکان حقوق بشر جمکرانی هم قوت قلب گرفت و جایزة حقوق بشر را به علیرضا رجائی،   یکی از مخالفان سرشناس دمکراسی اهداء کرد!  البته این نخستین بار نیست که در طویلة مشروعه جایزة حقوق بشر به یک «فدائی اسلام» تعلق می‌گیرد.   پیش‌تر کنیزالاسلام نرگس محمدی،  کشتزار تقی رحمانی این جایزه را به آخوند منتظری اهدا کرده بود.   این «زینب زمان» که ادعا می‌شود زندانی است،   مناسبت روز جهانی حقوق بشر را برای انعکاس «پیام ارباب» از دست نداد:  

«[...] به هر حال شکستن انگشت با فشار فیزیکی یا شکستن روح و روان با فشار روانی،  چندان اهمیتی ندارد و در مجموع برای آستانه تحمل انسان‌ها تلرانسی نامحدود می‌توان در نظر داشت.  عجله و نگرانی وجود ندارد [...]»
منبع: گویانیوز،   مورخ 13 دسامبر 2017   

به نظر می‌رسد میعاد 10 دسامبر بهترین فرصت برای گسترش پروپاگاند محفل جنایتکار «احترام به ادیان» باشد،   و اگر هم در این مورد پرسشی مطرح شود،   پاسخ آن در بی‌بی‌گوزک‌های اقوام سامی موجود خواهد بود!   از اینرو بنیامین نتانیاهو،  در راه اثبات «حق مسلم و باستانی قوم یهود»،   در این میعاد به دیدار امانوئل ماکرون،  رئیس‌جمهور فرانسه شتافت و پاسخ نامطلوب را نیز دریافت کرد!   نخست‌وزیر اسرائیل سپس راهی بروکسل شد و با نمایندگان اتحادیه اروپا دیدار کرد و از فدریکا موگرینی هم «پاسخ نامطلوب» دریافت داشت،   در نتیجه نتوانست با «ژان کلود یونکر»،  رئیس کمیسیون اروپا دیدار کند.   رسانه‌ها ادعا داشتند از آنجا که در بروکسل برف می‌بارید،   این دیدار میسر نشد!  به عبارت دیگر برای دیدار نتانیاهو با نمایندگان اتحادیة اروپا در بروکسل مانع «برفی» وجود نداشت،  ولی همین برف نگذاشت وی به دیدار ژان کلود یونکر در بروکسل برود! 

جسارتاً پیشنهاد می‌کنم اگر در مورد «برف» پرسشی دارید به تورات و قرآن و انجیل و این حرف‌ها مراجعه کنید!  اگر هم سکوت رسانه‌های ابراهیمی پیرامون نخستین سفر ولادیمیر پوتین به سوریه،   و ادعای «پیروزی» آمریکا بر تروریسم در اینکشور نیز سئوال‌برانگیز شده، مسلماً همین منابع به شما کمک شایانی خواهند کرد!   ولی یک راه منطقی هم وجود دارد؛ کافی است در نظر آوریم که آمریکا و رعایای اروپائی و پیشخدمت‌های مسلمان‌اش در جنگ سوریه شکست خورده‌اند؛‌  و از آنجا که نمی‌توانند این شکست را هضم کنند،  در کمال حماقت لاف «پیروزی» می‌زنند!

جریان از اینقرار بود که این «پیروزی» را ابتدا جمکرانی‌ها به حساب خودشان نوشتند؛  به یکدیگر تبریک هم گفتند!   سپس نوبت رسید به کازینونژاد،  تا همین «پیروزی» را به حساب آمریکا بگذارد!  البته انتظار زیادی نباید داشت،   می‌دانیم که ادبیات سیاسی  لجنزار «مطلق‌گرایان»،  مانند بی‌بی‌گوزک‌های اقوام سامی بر دروغ و توهم استوار شده،   از لاف و گزاف و رجزخوانی و هتاکی و الصاق برچسب و لاپوشانی نیز فراتر نمی‌رود.  این «ادبیات سیاسی» از زبان منطقی و دمکراتیک گریزان است. 

به عنوان مثال زمانیکه زیردریائی آرژانتین با 44 سرنشین هدف تهاجم قرار می‌گیرد و هیچ ردی از آن برجای نمی‌ماند،   بوق برتری‌طلبان بریتانیا به مخاطب اطمینان می‌دهد که سرنشینان این زیردریائی بدون درد نابود شده‌اند:

«[...] گرچه تاکنون هیچ نشانی از این زیردریائی یافت نشده،  اما [...]‌ بروس رول،  کارشناس سابق ارتش آمریکا بر این عقیده است که زیردریائی سن‌خوان دچار انفجار شده و تمام ۴۴ سرنشین آن «در دم و بدون رنج» جان خود را از دست داده‌اند.   به گفته او انفجار پرقدرتی در «چهل هزارم ثانیه» زیردریائی را از بین برده است [...]»
منبع: یورونیوز،  مورخ 16 دسامبر 2017

حال این پرسش مطرح می‌شود که کارشناس ارتش آمریکا از کجا می‌داند که زیردریائی مذکور دقیقاً «طی 40 هزارم ثانیه» نابود شده؟!   به استنباط ما کارشناس ارتش آمریکا از ویژگی‌های سلاحی که روی این زیردریائی «آزمایش» شده آگاه بوده که با چنین تسلط و اطمینانی در مورد چگونگی انفجار آن اطلاعیه صادر می‌کند!   و با توجه به تقارن انتشار این «خبر» با زوزة مارشال «پیچ» ـ سر استوارت پیچ ـ  ریاست کمیتة ‌نظامی ارتش ناتو در مورد «خطر زیردریائی‌های روسیه برای خطوط ارتباطی اروپا و آمریکا»  ـ گاردین مورخ 16 دسامبر سالجاری ـ  به نظر می‌رسد که تروریسم توحیدی برای تهاجم به «شیطان» ـ روسیه ـ  خیز برداشته باشد،  و برای لاپوشانی این «هدف ابراهیمی» است که هفته نامة «نیوزویک» روی جلد خود را به «ولادیمیر پوتین» اختصاص داده و تیتر می‌زند،   «روسیه برای جنگ جهانی سوم آماده می‌شود!»  بله،   در لجنزار «مطلق‌گرایان»،  وظیفة رسانه‌ها «اطلاع رسانی و روشنگری» نیست؛   واژگون‌نمائی و‌ «تحمیق مخاطب» است!   به عنوان نمونه،   وقتی آمریکا می‌خواهد کشورهای جهان سوم را تاراج کند و «محیط‌زیست» را بیش از پیش بیالاید،  بوق‌های‌اش شروع می‌کنند به طبل زدن برای «مبارزه با آلودگی محیط زیست!»  سپس انگلستان و فرانسه برای دستیابی به این «هدف والا» نشست برگزار می‌کنند.   مادر الیزابت کشورهای عضو بازار مشترک را در مالت بسیج می‌کند،   ولیعهد انگلستان هم در کنار جهادی اوباما،  پدرمعنوی تروریسم «بهارعرب» راهی نشست جهانی پاریس می‌شود!   سپس دونالد ترامپ،   رئیس‌جمهور جدیدالانتصاب آمریکا از «پیمان جهانی حفظ محیط زیست» خارج می‌شود،   و شوارتزنگر را برای دلجوئی از ماکرون به کاخ الیزه می‌فرستد.  یک‌سال پس از این بساط،   شوارتزنگر در نشست جهانی «حفظ محیط زیست» بالای منبر می‌رود و تأکید می‌کند که فقط ترامپ از این بساط خارج شده،  نه آمریکا!   سپس بوق‌های آتلانتیسم «خبر» می‌دهند که «بانک جهانی دیگر برای استخراج نفت و گاز کمک مالی نمی‌کند.»   ولی این فقط «عنوان خبر» است؛‌  در واقع بانک جهانی که تحت نظارت مستقیم دولت ایالات‌متحد قرار دارد،  ‌ به «کشورهای فقیر» برای استخراج نفت و گاز کمک خواهد کرد:

«[...] بانک جهانی در نظر دارد از سال ۲۰۱۹ کمک‌های مالی خود را در راستای استخراج نفت و گاز متوقف کرده و فعالیت‌های خود را بر روی گسترش انرژی‌های پاک متمرکز کند [...] با این حال ممکن است کمک‌های این گروه برای استخراج نفت و گاز به کشورهای در حال توسعه و فقیر که به این سوخت‌ها نیاز مبرم دارند،  همچنان ادامه یابد [...]»
منبع:  یورونیوز،  مورخ 16 دسامبر 2017

بله،   بانک جهانی از آنجا که خیلی «خیرخواه» و انساندوست است و لطف فراوان دارد، ‌ به کشورهای «فقیر و در حال توسعه» جهت استخراج نفت و گاز کمک می‌کند!   به این ترتیب آتلانتیست‌ها می‌توانند با چپاول  نفت و گازی که در اینکشورها استخراج می‌شود فربه‌تر و وحشی‌تر شوند!  و این است پشت پردة اهداف والای «حفظ محیط زیست»:  تاراج هر چه بیشتر کشورهای فقیر و در هر حال توسعه!   ولی یورونیوز به این مسائل «پیش‌پاافتاده» اشاره نمی‌کند؛ ‌ از «بانک جهانی»،  بازوی نزولخوران جنگ‌فروش نیویورک تصویر دلپذیر ارائه می‌دهد،   چرا که «وظیفه»‌ دارد واژگون‌نمائی کند و این عمل تهاجمی است پیوسته و مداوم به «مخاطب!»   به عبارت دیگر بوق‌های آتلانتیسم مخاطب را احمق می‌انگارند،   و به صورت سازمان یافته و مداوم او را مورد تهاجم قرار می‌دهند!   به این ترتیب «خودارضائی سیاسی» به «سادومازوشیسم سیاسی» تبدیل می‌شود.  

عرصة سادومازوشیسم سیاسی،  عرصة آشوب و سرکوب مداوم است.  در این عرصة الهی و فاقد نظم قانونی،  جایگاه واقعی اجتماعی ـ  مسئولیت و پاسخگوئی ـ  وجود ندارد؛  «زور» و «حق مسلم» فرمانرواست و رسانه‌ها نقش پیامبران ادیان ابراهیمی را ایفا می‌کنند.   وظیفة‌‌ اینان چیزی نیست جز سرکوب انسان،  گسترش حماقت،  توجیه جنایت،  و عادی‌سازی خشونت!  

شب یلدا خوش!