پنجشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۹۵

کنسرت، کوروش و کاکائو!




«منم کوروش،  شاه جهان،  شاه بزرگ [...]،   شاه بابل،  شاه سومر و اکد [...] آنگاه که بدون جنگ و پيکار به بابل وارد شدم،   مردمان مرا با شادمانی پذیرا شدند [...] نگذاشتم سربازانم رنج و آزاری به مردم اين دیار وارد آورند [...] من برای صلح کوشيدم [...] من برده‌داری را بر انداختم [...] فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند [...] من همه شهرهائی را که ويران شده بود از نو ساختم [...] همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، بازگرداندم [...] خانه‌های ويران آن‌ها را آباد کردم [...] باشد که دل‌ها شاد گردد [...] تا خدايانی که به جايگاه‌های مقدس نخستين بازشان‌گرداندم،   هر روز در پيشگاه خدای بزرگ، برایم زندگانی دراز آرزو کنند [...] من صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم[...]»
منبع:  ‌ویکی پدیا،  خطوط 20 تا 35  از استوانة کوروش

نیکولاس هاپتون،  سفیر انگلستان،  طی دیدار با حسن روحانی،  خواهان «شتاب بخشیدن به روابط دوجانبه» شده!   و اینچنین بود که علی خامنه‌ای بالای منبر رفت و به بهانة انتقاد از آمریکا،   در سنگر «ضد برجام» لنگر انداخت،   و هم‌صدا با گاوچران‌ها،  توافق هسته‌ای را به زیر سئوال برد.   البته این نخستین بار نیست که مقامات محفل «طویلة مشروعه»،  با نفی مقررات بین‌المللی،  از یکجانبه‌گرائی حمایت می‌کنند.   فراموش نکنیم که در دوران هیتلر نیز پهلوی اول،  که خود عضو فعال همین محفل بود،   مستشاران نظامی آلمان را به ایران آورد،  تا ملت ایران را به سپر بلای آتلانتیسم در برابر اتحادشوروی تبدیل کند.  ‌حکومت اسلامی هم «امتداد منطقی» همان سلطنت پهلوی است،   و دقیقاً در مسیر سنتی «تقابل با مسکو» حرکت می‌کند،‌   هر چند اتحاد شوروی دیگر وجود خارجی نداشته باشد.   نیازی نیست که بگوئیم حکومت طویلة مشروعه،   همچون دولت‌های کانادا،  استرالیا و زلاندنو،   «تحت قیمومت» لندن روزگار می‌گذراند.   به همین دلیل است که دولت انگلستان به خود اجازه داده یک جاسوس را به عنوان سفیر ملکه به کشورمان اعزام نماید،  هر چند از ارائة خدمات کنسولی به ایرانیان همچنان خودداری می‌ورزد.   جالب اینکه،  هیچیک از مقامات حکومت قدرقدرت و مستقل «جمکران»،   به این روابط تحقیرآمیز،   غیرحقوقی و استعماری اعتراض نمی‌کند.   بله،  اگر بعضی‌ها نمی‌دانند،   چه بهتر که مطلع شوند،‌   وظیفة اصلی‌ سفارت انگلستان در ایران،  نه آنچنان که ادعا می‌شود «گسترش روابط دوجانبة» تهران و لندن، که صرفاً فراهم آوردن زمینة مناسب جهت «رویاروئی نظامی سازمان ناتو با روسیه» است،   و اظهارات مایکل فالن،  وزیر دفاع بریتانیا شاهدی است بر این مدعا:

«[...] وزیر دفاع انگلیس در جمع کمیتة‌ منتخب دفاعی پارلمان اینکشور گفت،  ارتش انگلیس تا دو سال آینده آماده نبرد نظامی با روسیه خواهد بود[...]»
منبع: سپوتنیک،‌  مورخ 2 نوامبر 2016 ،‌  به نقل از گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس 

بله،  چه نشسته‌اید که بریتانیا می‌خواهد تا دو سال آینده به جنگ روسیه برود!   به همین دلیل است که «نیکولاس هاپتون» سفیر انگلستان در ایران شده.   سفیری که از قضای روزگار کارمند سازمان اطلاعات و امنیت بریتانیا نیز هست،  و به عبارت بهتر،  ‌ مأموریت اصلی‌اش  جاسوسی و خرابکاری و بحران‌سازی و موشدوانی،  و پشت‌جبهه‌سازی در روابط ایران و روسیه خواهد بود.   مأموریتی که با همراهی ایادی حکومت طویلة مشروعه،   و به ویژه با تأئیدات عالیة پادشاه مشروعة «برونمرزی»،   نهایت امر دامنة انسان‌ستیزی و ضدیت با منافع ایران و ایرانی را به صورت چشمگیری گسترش خواهد داد.   از اینرو در آخرین روزهای ماه اکتبر،  به جبهة توحش «ضدکنسرت و ضد برجام»،  جبهة  «ضدکوروش‌کبیر» نیز افزوده شده!   

بر اساس گزارشات خبرگزاری‌ها در آخرین روزهای اکتبر،   علاوه بر بحران اسپانیا،   بحران 29 ماهة لبنان نیز پایان یافت و نهایت امر «میشل آعون» به عنوان رئیس‌جمهور اینکشور «انتخاب» شد!   و همین «ناکامی‌ها» در جبهه‌های اروپای غربی و خاورمیانه بود که نتیجه‌اش گسترش دامنة «اسلام‌پرستی» لندن و واشنگتن در ترکیه و عراق و ایران شد.   ابتدا چند بمب در مراکز خرید و کافی‌شاپ‌های عراق منفجر کردند،  ‌ سپس آخوند لاریجانی به عراق دوید و نوری‌المالکی و ‌ایاد علاوی،   به جایگاه قبلی‌شان ـ  مشاورت رئیس‌جمهور ـ  بازگشتند!   در ترکیه نیز تهدید تروریسم متوجة خانوادة دیپلمات‌های آمریکائی شد،   و خلاصة کلام طویلة مک‌کارتی،  تلویحاً دولت ترکیه را به عملیات تروریستی تهدید کرد.   البته شرایط عراق و ترکیه موضوع این وبلاگ نیست؛   موضوع ما تحرکات طویلة‌ مشروعه است که جهت حفظ دکان یکصد سالة استعمار غرب در ایران،   «نبوغ» به خرج داده و اینبار کوروش کبیر را به ابزار سیاسی تبدیل کرده.  باشد تا هم کسادی دکان نرگس محمدی، ‌کنیزالاسلام ‌به اصطلاح «دربند» را جبران کند،  و هم با اخراج کوروش کبیر از جایگاه واقعی تاریخی‌اش،  مطالبات دمکراتیک ایرانیان را تحت‌الشعاع بساط «کوروش‌پرستی» و پوچ‌پردازی «باستانی» قرار دهد.

از اینرو در آستانة انتشار خبر عبور ناوگان روسیه از کانال مانش،   طویلة مشروعه نیز تورهای مسافرتی به پاسارگاد را ممنوع اعلام کرد،   تا هم پاسارگاد را به مرکز لات‌بازی‌ تبدیل کند،   هم مخالفان حکومت استبداد آخوندی را «طرفداران رضاپهلوی»،  یا به عبارت دیگر جان‌نثاران «آریامهریسم» جلوه داده،   و از همه مهم‌تر،   یکصدمین سالگرد میلاد فرخندة «جوزف گوبلز» ـ  29 اکتبر 1897 ـ  را در پاسارگاد جشن بگیرد و از ایرانیانی که بر اساس اسناد و شواهد تاریخی،   کوروش هخامنشی را بنیانگزار امپراتوری پارس می‌شناسند،  با خبرسازی و لات‌بازی «زندانی سیاسی» بسازد:

«[...] دادستان شیراز [...]‌خبر داده است که "عاملان" برگزاری مراسم روز بزرگداشت کوروش و تجمع در پاسارگاد بازداشت شده‌اند[...]»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 31 اکتبر 2016  

گویا در آخرین جمعة‌ ماه اکتبر،  ‌ همزمان با تکرار تبلیغات سازمان سیا توسط آخوند امامی کاشانی،   «میلیون‌ها نفر» در پاسارگاد تجمع کرده بودند!   کلیپ‌های این تجمع «عبادی ـ سیاسی» و خصوصاً ضددمکراتیک،   در شبکه مجازی و به ویژه در توئیتر شاهزاده رضاپهلوی در دسترس همگان قرار گرفت.   جماعت که ظاهراً برای بزرگداشت کوروش کبیر در پاسارگاد جمع شده بود،‌   بدون در نظر گرفتن اینکه آرامگاه کوروش بخشی است از میراث‌ فرهنگی ملت ایران،   عین مور و ملخ از در و دیوار پاسارگاد بالا ‌رفته،  شعارهای پوچ،  بی‌سرو ته و «معنوی» سر می‌داد؛  از آنجمله است:‌

«ایران وطن ماست،  ‌کوروش پدر ماست!» 
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 28 اکتبر 2016

راه دور نرویم،  جهت شناخت هویت واقعی برگزارکنندگان این به اصطلاح «گردهمائی» کافی است دو واژة «اسلام و محمد» را با «ایران و کوروش» جایگزین کنیم،‌  تا با سرعت نور از «شاه‌الله» برسیم به «شیخ‌‌الله!»   خلاصة کلام،‌  همان روند ضددمکراتیک که پیشتر ساواک با آویزان کردن عوام به خشتک حسین و علی و نقی و ... به راه انداخته بود،   اینبار برای کوروش به راه انداخته.  در هر حال گویا «مردم» ایران دمکراسی نمی‌خواهند،  مانند کودکان به دنبال «پدرشان» هستند.  هدف اصلی گردانندگان این لشکرکشی هم جز به زیر سئوال بردن مطالبات دمکراتیک ملت ایران نبوده و نیست! ولی ماجرای اشغال پاسارگاد توسط پوچ‌پرستان به هیچ عنوان به این مختصر محدود نمی‌ماند.  گروهی از تظاهرکنندگان،  ‌ تولد شاهزاده رضا پهلوی را هم تبریک می‌گفتند،  و ... و از همه جالب‌تر گروه «کور وکر‌ها» بود که سخت مورد پسند شاهزاده قرار گرفته بودند!   این گروه که در کمال حماقت و وقاحت «آزادی اندیشه» را بجای آزادی‌بیان نشانده،  بی‌توجه به نقش‌برجسته‌های تخت‌جمشید شعار می‌داد:

«آزادی اندیشه،  با ریش و پشم نمی‌شه!»     

حال اگر به نقش برجسته‌های تخت‌جمشید،  از جمله چهرة «شاهنشاه»،‌  درباریان و سربازان  «سپاه جاویدان» که همه ریش دارند،  نیم نگاهی بیاندازیم،  خواهیم دید که آنچه در قاموس اوباش جمکران با «آزادی اندیشه» در تضاد قرارگرفته،  چیزی نیست جز نماد امپراتوری هخامنشی!   همچنین اگر به یاد آوریم که شعار ابلهانة فوق،   در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی،  مسئول تبلیغات جنگ استعماری در دوران نکبت‌بار خمینی ساخته و پرداخته شده بود،   به صراحت دلیل تقدیر و ستایش شاهزاده از گروه «کور وکرها» را نیز درمی‌یابیم!

در توئیتر رضا پهلوی جماعت یکدست و خصوصاً «مذکری» که با شعار ابلهانه‌شان فضای سیاسی را به نفرت‌فروشی می‌آلودند،  نماد «سکولاریسم» معرفی شده!   خلاصه،  به دلائلی که خارج از موضوع امروز ماست،   شیخ‌الله طویلة مشروعه در حال نان قرض دادن به شاه‌الله است!   از اینرو پادشاه مشروعه نیز به نوبة خود در چهرة کریه شیخ‌الله پوچ‌گو و شعارهای ضددمکراتیک‌‌اش،   «سکولاریسم» رویت می‌فرمایند!  هر چه باشد،  به گواهی رخداد‌های سدة اخیر،   ایران‌ستیزی،  حماقت‌پرستی و گله‌سازی،   وجه مشترک شیخ هوچی و شاه کودتاچی‌ بوده،  و دلیلی ندارد که این روند زیرورو شود!   نیازی نیست که بگوئیم تقارن میعاد بزرگداشت کوروش کبیر با روز تولد «جوزف گوبلز»،   و تبدیل پاسارگاد به عرصة تاخت‌وتاز پیاده نظام فاشیسم وطنی،   در راستای گسترش همین سیاست حماقت‌گستر سازمان یافته بود. 

این سازماندهی چند دلیل داشت؛   نخست اینکه،   روز 29 اکتبر بدون هیچ دلیلی تبدیل شده به روز کوروش کبیر!  دیگر آنکه لشکریان اعزامی به پاسارگاد،  ‌ به احترام احکام توحش آخوند،   از اجرای کنسرت و رقص و برگزاری مراسمی که نشانی از فرهنگ و تمدن ایران داشته باشد خودداری کرده،  با دقت تمام «تفکیک جنسیتی» را نیز برطبق «احکام» اسلام به  مورد اجرا در آورده بودند و ... و از همه مهم‌تر اینکه،   در تهران نیز به تقلید از رسم و رسوم مبتذل آخوند،   برای بنیانگزار امپراتوری پارس،   «نذری» توزیع می‌کردند؛  «شیرکاکائو» نذر  کوروش کبیر!

خلاصه جماعت با این عملیات «سیاسی ـ عبادی» بر ترهات شیمون پرز و شرکاء که بنیانگزار امپراتوری پارس را از زمینة تاریخی،   مادی و واقعی‌اش خارج کرده،    از وی به عنوان پیامبر مطیع ارادة‌ «یهوه»،    و به ویژه «نخستین صهیونیست تاریخ» یاد می‌کنند،   مهر تأئید زدند!   به عبارت دیگر بساط هفتم آبان‌ماه در عمل برای تخریب کوروش هخامنشی از طریق نفی موجودیت تاریخی و مادیت وی،   در مقام بنیانگزار نخستین امپراتوری «سکولار» ـ  فاقد دین دولتی ـ   و نقطة آغازین تاریخ ایران‌زمین سازمان یافته.

نقطة شروع تاریخی ایران از ویژگی‌هائی برخوردار است که بر فهرستی از اسناد و شواهد تاریخی استوار شده.   تاریخ کشورمان،   بر اساس همین شواهد،  با امپراتوری هخامنشی آغاز می‌‌شود.   امپراتوری‌ای که بنیانگزارش کوروش بود و برخلاف امپراتوری ساسانی،  «دین دولتی» نداشت!   کتیبة کوروش در مورد آزادی ادیان شاهدی است بر این مدعا.  در هر حال هنوز هیچ مورخی بر موجودیت کشوری به نام «ایران»،   پیش از دورة هخامنشی مهر تأئید نگذارده.  و هنوز به استثناء امثال شیمون پرز و بنیامین نتانیاهو،   هیچکس به خود اجازه نداده که از کوروش کبیر به عنوان «برتری‌طلب و نژادپرست و پیامبر و صهیونیست» یاد کند،  و ... و به استثناء بی‌بی‌سی،   بوق نژادپرستان بریتانیا،  هنوز هیچکس به خود اجازه نداده کوروش کبیر را «جنگ‌طلب و کشورگشا» معرفی نماید ـ   «هفتم آبانماه»،  ‌وبلاگ ناهید رکسان.

بله این است تعریف آنگلوساکسون‌ها از کوروش کبیر!   به این ترتیب شخصیتی که به عنوان بنیانگزار نظریة «امپراطوری» در تاریخ بشر،   افتخار صدور نخستین اعلامیة حقوق بشر را نیز به نام خود ثبت کرده،   تبدیل می‌شود به یک پادشاه کشورگشا،  ‌چرا؟   چون بوق نژادپرستان بریتانیا مصلحت نمی‌داند از اعلامیة حقوق بشر در ایران باستان سخنی به میان آورد و دلیل هم روشن است.

نظامیان «امپراطوری» انگلستان که در عراق و سوریه و لیبی و افغانستان و ...  لنگر انداخته‌ و با کشتار،  تخریب و چپاول و تجارت «برده» در واقع راه بنیانگزار ادیان ابراهیمی را ادامه می‌دهند،   ادعای رعایت «حقوق بشر» و حمایت از آزادی‌بیان می‌کنند!   این حقوق بشر در انحصار حاکمیت کشوری است که حمایت همه جانبه از جنایات موسولینی،  هیتلر،  فرانکو،‌ و...و اخوان‌المسلمین و طالبان و فدائیان اسلام را در کارنامة معاصر خود محفوظ دارد،  و اینک هم شاهدیم که بساط برکسیت به راه انداخته،   و رسماً از پوپولیسم و برتری‌طلبی و توحش و باورهای «مردم» حمایت به عمل می‌آورد.  برای چنین حاکمیتی پیام کوروش هخامنشی به اقوام و ملت‌های جهان از هلاهل هم تلخ‌تر است،  و می‌باید به هر ترتیب که شده با بهره‌گیری از تهاجم آخوند به دین زرتشت و سازمان دادن به تظاهرات «امت» در پاسارگاد این «خاطرة تاریخی» را به ابتذال «مردم‌باوری» بیالاید.   باشد تا از این مفر اهداف و مطالبات استعماری غرب را به ارزش بگذارد.