پنجشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۹۰


موش‌های ناوارون!
...

بشتابید برای تماشای فیلم «توپ‌های ناوارون!»   تلاش ارتش آدمخوار ناتو برای کودتا در یونان ناکام ماند،‌   از اینرو فرماندهان نیروهای سه‌گانه:  زمینی،  هوائی،  دریائی و 12 تن از  نظامیان عالیرتبة اینکشور از کار برکنار شدند و دولت به اصطلاح سوسیالیست «ژرژ پاپاندرئو» نیز اکثریت پارلمانی خود را از دست داد!   در این گیرودار بود که قادر متعال بر شبکة‌‌ دین‌فروش مافیا خشم گرفت؛   پلیس فرانسه در نزدیکی «لیون» هزار و پانصد کیلوگرم حشیش «مرغوب» کشف کرد و همین امر باعث شد یک هواپیمای نظامی ترکیه در حوالی «قونیه» سقوط کند!   این فجایع پیامد «کشف حجاب» ناتو در اسرائیل است.  

ارتش ناتو در مسیر پس‌روی‌های‌اش،   برای حمایت از سیاست شهرک‌سازی اسرائیل،  یک موشک مجهز به کلاهک هسته‌ای در این کشور آزمایش کرد تا هم  برای رهبر حکومت کفن‌فروش‌ها خوراک تبلیغاتی فراهم آورد،  و هم زبان به تهدید ملت ایران بگشاید.   در این گیرودار،  «رادیوفردا» تکخال برندة خود،   آورام یزدی را برای هزارمین بار رو کرده.   مدافع استقلال «چچنی»،  که به قول خودش آمده بود «2500 سال استبداد را پاک کند»  و در عمل 1500 سال توحش را بجای آن بنشاند،   دوباره از قفس سر به درآورده و به تونسی‌ها «نصیحت» می‌کند.
 
با انتشار نصایح آورام یزدی به جیره‌خواران سازمان سیا در تونس، این سازمان مقدس با یک تیر چند نشان می‌زند.   از یک‌سو چنین القا می‌کند که جنایات حکومت اسلامی ـ  این جنایات از دورة صدارت شیخ مهدی آغاز شد ـ   در ‌سیاست آمریکا جائی نداشته،   بلکه نتیجة اشتباهات نوکران‌اش می‌باید به شمار آید.   از سوی دیگر،   می‌باید بپذیریم «راشد غنوشی» که به اشارة استعمار از صندوق‌های رأی استخراج شده،   تصمیم‌گیرندة اصلی در صحنة سیاست تونس است و  نهایت امر،  نتیجة انتخابات «آزاد» تونس به هیچ عنوان نمی‌باید مورد تردید قرار گیرد،  چرا که انتخابات کذا،‌  ارواح شکم «آورام یزدی» خیلی «مردمی» است و به همین دلیل آب از لب و لوچة اسرائیل‌پرستان اسلام‌نواز «لوموند» نیز سرازیر کرده. مشتاقان اسلام نوازی می‌توانند به مطالب شیوای روزنامة لوموند،   ‌مورخ 24،  26 و 29 اکتبر سالجاری مراجعه فرمایند.

 در هر حال،   حضور مسئولان محترم رادیوفردا بگوئیم،   آورام یزدی «تیر» نیست که از کمان رها شود،   تا به چندین و چند نشان اصابت کند؛   یک فاشیست «پیر» و مفلوک است که با هیچ ابزاری نمی‌توان او را به حرکت در آورد.   حتی اگر ایشان را به موشک هم ببندید،  یزدی با وزنة فاشیسم درونی‌اش «موشک» را هم زمین‌گیر خواهد کرد.   خلاصه سیاست‌گزاری در ایران دیگر با پیشخدمت‌های رمزی کلارک میسر نیست.  شاید به همین دلیل مادر هیلاری کلینتن از غصه بیمار شده،   شاید هم دلیل بیماری ایشان ابتر شدن شاخة مافیای «فرانسه ـ آمریکا» در نیویورک باشد!  خلاصه این بیماری صورتکی شده برای قهر گاوچران‌ها.          

به دلیل ناکامی در جنگ‌افروزی و سازمان دادن به براندازی در سوریه،  یانکی‌ها با همه قهر کرده‌اند؛   بجز با برادران دینی‌شان در لندن!   هیلاری کلینتن که برای شرکت در «نشست سایبری» به  لندن رفته بود،  به بهانة بیماری مادرش از شرکت در نشست بین‌المللی استانبول پیرامون افغانستان خودداری کرد.   از سوی دیگر،  کاخ سفید هم عضویت فلسطین در یونسکو را غنیمت شمرده،  اعلام داشت،   از پرداخت حق عضویت خود در سازمان مذکور خودداری خواهد کرد.  به این ترتیب ایالات متحد که سال‌هاست از پرداخت بدهی‌های معوقة خود به سازمان ملل و خصوصاً یونسکو سر باز زده،    بهانة خوبی برای شانه خالی کردن از تعهدات بین‌المللی‌اش یافت.   ولی توسل به این «بهانه» هم ابعاد دروغگوئی اوباما،  و اسرائیل‌پرستی کاخ سفید را بر همگان مشخص کرد،  و هم درجة فریبکاری یانکی‌ها را!   

همچنین دیدار مسعود بارزانی با علی خامنه‌ای نشان داد که رهبر حکومت اسلامی همچنان از الطاف ویژة آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک و دولت اسرائیل برخوردار است و نمی‌بایست از نارضایتی ایرانیان نگرانی به دل راه دهد!   در چنین وانفسائی است که پارلمان اروپا جایزة صلح «ساکاروف» را به ابزار تشویق خشونت تبدیل کرده و در کمال بیشرمی از خودسوزی در تونس و جنجال در کشورهای عرب تقدیر به عمل می‌آورد.

به گزارش حنازرچوبه،  مورخ 2 نوامبر 2011،  علی خامنه‌ای تهدید کرده اسناد «دخالت آمریکا» در ایران را فاش خواهد کرد!  مهرورزی هم برای رهائی از استیضاح به اسناد دخالت پسر خامنه‌ای در اختلاس اشاره کرده و ... و در نتیجه،   نمایندگان به اصطلاح «مجلس» جمکران با استعفای علی مطهری «مخالفت» کردند و چقدر خوب شد!   برادر عیال پاسدار لاریجانی می‌خواست همچون میرحسین جلاد و شیخ کروبی،   پس از 32 سال جنایت و تاراج در سنگر مخالفان بنشیند و تبدیل شود به «غیرحکومتی!»   ولی از آنجا که هوا خیلی پس است،   نه تنها چنین امکانی فراهم نیامد که بساط استیضاح وزیر اقتصاد نیز منتفی شد.  خلاصه حکومت جمکران در بحران فرو رفته.   البته این حکومت در سیاه‌چال «بحران» تنها نیست؛  آمریکا و همة کشورهائی که طی جنگ دوم جهانی و دوران جنگ سرد در سنگر توحش هیتلر نشسته بودند،  اوضاع‌شان بحرانی شده.   در رأس بحران‌زدگان،  آمریکا را می‌بینیم که می‌باید از افغانستان، یونان و بسیاری از کشورهای دیگر خارج شود،  و برای جبران مافات دو دستی به دامن اسرائیل چسبیده!

پیش از رسوائی ارتش ناتو در لیبی،  هر گاه آنگلوساکسون‌ها در گل گیر می‌کردند،  کفن‌فروش‌ها با هوا کردن یک موشک «رسانه‌ای»،  ارباب را از مخمصه بیرون می‌کشیدند و همزمان راه را برای مظلوم‌نمائی اسرائیل و سرکوب فلسطینی‌‌ها هموار می‌نمودند.   اینک به دلیل افلاس حضرات،   ارتش «مستقل» اسرائیل مجبور شده با هوا کردن یک موشک مجهز به کلاهک هسته‌ای به کمک ارباب بشتابد.   که گفته‌اند،   «دوست آن باشد که گیرد دست دوست،  در پریشان‌حالی و درماندگی.»   

بنیامین نتانیاهو هم دست هیلاری کلینتن و باراک اوباما را گرفته تا نیفتند!   دچار توهم نشویم،   ‍ آزمایش موشک مجهز به کلاهک هسته‌ای از سوی اسرائیل به هیچ عنوان نشان قدرت نیست؛  نمادی است از ضعف ارتش ناتو.   امروز این ارتش آدمخوار،  در پی رسوائی یانکی‌ها در لیبی،  یکی دیگر از چادرسیاه‌های‌اش را از دست داد.   ناتو مجبور شد به خیمه‌شب بازی‌اش در اسرائیل پایان داده،   و جایگاه واقعی این کشور را به عنوان یک قدرت هسته‌ای در مراودات بین‌المللی «تثبیت» کند.   به این ترتیب حدومرزی برای تحرکات اسرائیل مشخص می‌شود،   و مسلم بدانیم حکومت اسلامی نیز از پردة ابهام پای بیرون خواهد گذارد.

علی خامنه‌ای می‌گوید،   اسنادی در دست دارد که ثابت می‌کند آمریکا حامی عملیات خرابکارانه در ایران و در منطقه است.   اتفاقاً رهبر قلعة‌ حیوانات درست می‌گوید؛   خارج از کودتای 28 مرداد 1332 و سازمان دادن به براندازی 22 بهمن 1357،  انفجار بمب در مراکز تجاری «بصره»،  آنهم پس از ملاقات مسعود بارزانی با علی خامنه‌ای شاهدی است براین مدعا!   به عبارت دیگر،  موجودیت حکومت اسلامی و به ویژه شخص علی‌خامنه‌ای به خودی خود،  «اسناد» غیر قابل انکار حمایت آمریکا از تروریسم به شمار می‌رود.  افسوس که «جنگ سرد» به پایان رسید!

این دوران نورانی فرصتی بود طلائی برای یانکی‌ها و متحدان‌شان تا خود را مدافع دمکراسی جا بزنند.   اکنون که این «جنگ» به پایان رسیده و داس‌وچکش کذا را از در دیوار اپرای «بولشوی» هم برداشتند،   پیوند یانکی‌ها با «ویشیست‌ها» در فرانسه به صراحت آشکار می‌شود.   به گزارش فیگارو،  مورخ 3 نوامبر 2011،  «مارین لوپن» رهبر ویشیست‌های فرانسه در آمریکا با «ران پل»،  از اعضای حزب «تی‌پارتی» ملاقات خواهد کرد.

ایشان نسخة دوم رونالد ریگان هستند،  و با دخالت دولت در امور اقتصاد مخالف‌اند ولی به دلائل نامعلوم زمانیکه بیل کلینتن و به ویژه جرج بوش بودجة دولت را به جنگ‌افروزی و تخریب و کمک بی‌دریغ به بنیادهای ورشکستة‌ مالی اختصاص می‌دادند؛‌ جناب «پل» گویا در غار اصحاب کهف به خواب خوش فرو رفته بودند.  از اینرو صدای اعتراض ایشان فقط به گوش سگ اصحاب کهف رسید.   سگ‌ها می‌توانند صداهائی را بشنوند که گوش انسان از دریافت فرکانس آن‌ ناتوان است.   اما خارج از سگ اصحاب کهف که احتمالاً صدای اعتراض «پل» به گوشش رسیده،   مصلحت این است که بعضی از انواع اعتراض‌ها نشنیده گرفته شود.   به عنوان نمونه هیچ دلیلی ندارد که اعتراض اسپانیائی‌ها و یونانی‌ها به گوش برسد!   در اسپانیا یک ‌چهارم از جمعیت فعال بیکار مانده،   و در یونان اوضاع  به مراتب وخیم‌تر است.   ماه‌هاست که شاهد اعتصاب عمومی و تظاهرات در یونان هستیم ولی اتحادیة اروپا کور و کر شده،  ‌ و آمریکا هم طبق معمول خود را به خریت زده.

اما همین یانکی‌ها و متحدان‌شان در اروپا،  همچنانکه شاهدیم،  باد نفخ اسلامگرایان را به عنوان «مطالبات مردم» مرتباً در بوق می‌گذارند،   و بلافاصله برای «حمایت» از مطالبات کذا لشکرکشی به راه می‌اندازند و ... و نمونة لیبی در برابرمان قرار گرفته.   ارتش‌ناتو شهرهای لیبی را به مخروبه تبدیل کرد و توانست برای خروج از این کشور یک قطعنامه هم از شورای امنیت دریافت دارد تا همچون مورد «انقلاب» اول و  دوم‌‌شان در جمکران پاسخگوی وحشیگری‌های جیره خواران‌شان نباشند.   اما ارتش ناتو هرگز از ایران خارج نشد،   از لیبی هم خارج نشده.   این ارتش فقط روی کاغذ قطعنامه از لیبی خارج می‌شود،   تا افتضاحات و جنایات اسلام‌گرایان را به حساب‌اش ننویسند.   در واقع ارتش کذا برای نظارت بر تاراج نفت همچنان در خاک لیبی حضور خواهد داشت.   به این ترتیب سخنگویان دکه‌های حقوق بشر غرب می‌توانند جنایات جیره خواران عموسام در لیبی را مرتباً نکوهش کنند و راهکار «حقوق بشری» ارائه دهند؛   همان کسب و کاری که بیش از پنجاه سال است در ایران به راه اندخته‌اند.         

بله،  اگر خروج ناتو از لیبی همچون «انقلاب‌شان» رسانه‌ای است،    نارضایتی پیشه‌وران،  کارمندان،  کارگران،  و خلاصه اصناف مختلف یونان واقعیت دارد!   اگر قرار است در چارچوب قوانین دمکراتیک،  ملت‌ها سرنوشت خود را تعیین کنند،   نه‌ آمریکا و نه اتحادیة اروپا چنین حقی را برای ملت یونان به رسمیت نمی‌شناسند،   چرا؟  چون ارتش آدمخوار ناتو حاضر نیست پایگاه‌های خود را در یونان از دست بدهد.   به همین دلیل است که آلمان و فرانسه به بهانة ایجاد ثبات اقتصادی می‌خواهند یونان را مقروض کنند.   حال آنکه برنامة اینان همچنانکه پیشتر هم گفتیم ممانعت از ارتباط میان یونان و کشور مسلمان نشین ترکیه است.   و برای تحقق این هدف مقدس یک خندق هم حفر کرده‌اند که تانک هم قادر به عبور از آن نباشد!   این است پایه و اساس «بحران یونان!»

در واقع،   پایان «جنگ سرد» آمریکا و متحدان‌اش را در بحران فرو برده و هیتلر «روشن‌ضمیری» هم دم دست‌شان نیست تا با توسل به مزخرفات و توهماتی از قبیل نژادبرتر و غیره جنگ‌افروزی کنند و از «بحران» نجات یابند.  اگر دامنة تاراج گسترش نیابد،  اینان متضرر می‌شوند؛   در نتیجه هر روز یک «بحران» تازه اختراع می‌کنند تا منافع آن را به جیب بانکدارها و تفنگ‌فروش‌ها بریزند.   در گام بعدی شبکة هولیوود از جنایات و تاراج حضرات یک فیلم «حماسی» سر هم می‌کند و امثال «نیکولاس کیج» و شرکاء ما را با «ارزش‌های» رسانه‌ای یانکی‌ها بهتر و بیشتر آشنا خواهند کرد.   نیازی نیست که بگوئیم درآمد فیلم کذا نیز به بانک‌های غرب سرازیر می‌شود.   اینهم حکایت نبرد بریتانیاست با ارتش هیتلر در یونان که فیلم «توپ‌های ناوارون» را بر اساس آن ساختند!

سناریوی فیلم مذکور از رمان «آلیستر مک‌لین» به نام «تفنگ‌های ناورون» اقتباس شده.   یادآور شویم،  ناوارون مکانی است تخیلی؛ در یونان چنین مکانی وجود ندارد.  جریان از اینقرار است که نیروهای «محور» بر دریای اژه اشراف دارند و دو هزار سرباز بریتانیائی هم در جزیرة «که‌روس» مستقر شده‌اند.  تنگة «ناوارون»،  به عنوان تنها مفر ارتش بریتانیا زیر آتش توپخانة نازی‌ها افتاده.   اینان یعنی ارتش «هیتلر سلام‌الله» توپ‌های خود را در شمال جزیره ناوارون،  در یک قلعة جنگی مستقر کرده‌،   و بریتانیائی‌ها برای کمک رساندن به نیروهای‌شان می‌باید از تنگة‌ ناوارون عبور کنند.   برای انجام این مهم لازم است توپخانة‌ نازی‌ها ابتر شود.   به این منظور یک کوماندوی ویژه مرکب از سربازان یونان و انگلستان خود را به قلعة‌کذا رسانده و توپ‌خانة‌ هیتلر را از کار می‌اندازند.  پس آنگاه نیروی دریائی سلطنتی هم‌صدا با «جون بائز» می‌خواند:  «ما یه روز پیروز می‌شیم!»   البته جون بائز در همان «آشپزخانه» نشسته!   ولی سربازان بریتانیا که در فیلم کذا پیروزی خود را جشن گرفته بودند،   امروز در مزارع خشخاش افغانستان شعار می‌دهند:  «راه قدش از ناوارون می‌گژره!»  

موش منفوری در حفرة خود
یک سرود زشت مهمل را
با وقاحت می‌خواند
(فروغ فرخزاد)












...











Share