شنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۸

جکی‌چان در جمکران!
...


«دشمن چو از همه حیلتی فروماند، سلسلة دوستی بجنباند، پس آنگه به دوستی کارهائی کند که هیچ دشمن نتواند.»
گلستان سعدی، باب هشتم، آداب صحبت.

سیاست آمریکا برخلاف شعارهای پرزیدنت اوباما «تغییر»‌ نکرده. تغییرات ظاهری در سیاست ایالات متحد که در سخنرانی‌های اوباما و دیگر مقامات آمریکا مشاهده می‌کنیم ریشه در ناکامی‌های سازمان ناتو در جنگ‌افروزی دارد و بس. حمایت از سرکوب و سانسور در «محور موازی»: چین، ونزوئلا، فرانسه، پاکستان، و ... و جنگ‌افروزی در قفقاز همچنان در دستورکار سازمان ناتو است.

به گزارش فیگارو، مورخ 18 آوریل سالجاری، پارلمان سومالی در موگادیشو به اتفاق آراء اجرای قوانین توحش «شریعت» را تصویب کرد! و به این ترتیب یک گام دیگر برای تقویت «محور موازی» برداشته شد. در همین راستا، به گزارش نووستی، مورخ 16 آوریل 2009، دولت روسیه پایان شرایط ویژه در چچنی و خروج نیروهای فدرال را از این منطقه اعلام داشت. در فردای همان روز سازمان ناتو از برگزاری یک مانور 25 روزه در گرجستان خبر می‌‌دهد! یادآور شویم که منطقة چچنی بین داغستان و کشور گرجستان واقع شده. روز گذشته «روگزین»، نمایندة روسیه در سازمان ناتو رسماً به این سازمان اسلام‌پناه هشدار داد که اگر ضمن مانور نظامی با گرجستان اتفاقی بیفتد، سازمان ناتو مسئول آن شناخته خواهد شد.

نووستی، مورخ 17 آوریل 2009، در مورد مانور مذکور می‌نویسد، این مانور با شرکت 19 کشور عضو، و 1300 نظامی از تاریخ ششم ماه مه آغاز و تا اول ژوئن ادامه خواهد داشت. به گفتة سخنگوی سازمان ناتو، این مانور در حد «ستاد فرماندهی» است و بدون استفاده از تجهیزات نظامی و سلاح‌های جنگی اجرا می‌شود! باید پرسید هدف از مانور 25 روزه در گرجستان آنهم در شرایطی که مخالفان ساکاشویلی هر روز در تفلیس به تظاهرات مشغول‌اند، اگر جنگ‌افروزی نیست، پس چیست؟ شاید ارتش ناتو برای دفاع از آزادی بیان مانور کذا را در گرجستان برنامه ریزی کرده که اگر جنگ‌افروزی میسر نشد حداقل روسیه بالاجبار شرایط ویژه در چچنی را تمدید کند! چون «شرایط ویژه» برای تداوم سرکوب بسیار مفید است. شیفتگی سازمان سیا به «شرایط ویژه» بی‌دلیل نیست. سیاست‌های ایالات متحد همچنانکه شاهدیم بر جنگ و خشونت استوار شده.

آمریکا نه مدافع حقوق بشر است، نه مدافع آزادی بیان! پس بهتر است محکومیت رکسانا صابری را مخالفت با آزادی بیان قلمداد نکند. گورکن‌ها اگر این تحفة قریة داکوتای شمالی را که از همکاران خودشان بوده بازداشت کرده‌اند، فقط به این دلیل است که مأموریت «خواهر» رکسانا صابری همچون مأموریت‌های هاله اسفندیاری و رامین جهانبگلو با شکست روبرو شده و «رکسی‌جان» هم باید مانند اینان جل‌وپلاس‌اش را جمع کرده جمکران را ترک گوید.

کسی در ایالات متحد نگران سرکوب مردم ایران نیست! کاملاً بر عکس، حاکمیت ایالات متحد از گسترش آزادی‌های اجتماعی، ارتقاء فرهنگ و عدم سرکوب در ایران به شدت متضرر خواهد شد. نمایش مهوع بازداشت و محاکمة رکسانا صابری در واقع برای ارعاب مردم ایران به راه افتاده. پیام این صحنه‌سازی‌ها این است که اتباع آمریکا، که هیلاری کلینتون هم برای‌شان خیلی «نگران» است از سرکوب در امان نیستند، چه رسد به ایرانی‌ها! اگر نه هیچ تهدیدی متوجه رکسانا صابری و همپالکی‌های‌اش در ایران نبوده و نخواهد بود.

رکسانا صابری طی چند سالی که در ایران به اصطلاح خبرنگاری می‌کرد در واقع به چه کاری مشغول بوده؟ دفاع از آزادی بیان، یا گسترش شبکة برانداز خاتمی و خبرچینی برای ساواک جمکران؟ امثال رکسانا صابری را برای دفاع از آزادی به ایران ارسال نمی‌کنند. وظیفة اینان ارائة «چهرة دلپذیر» از توحش حکومت جمکران است و بس!
اینان با تهیة گزارش‌های مستند احمق‌فریب از زبان امثال شهلا شرکت یا مرضیه مرتاضی و شرکاء‌ به افکار عمومی در غرب چنین القاء می‌کنند که «فرهنگ» مردم ایران «ایجاب» می‌کند جامعه «زنانه ـ مردانه» باشد، و زنان ایران در چنین جامعه‌ای «احساس» آزادی و آرامش می‌کنند!

مشابه همین پروپاگاند در مورد عربستان در رسانه‌های غرب جریان دارد. پروپاگاند کذا به این ترتیب ساخته و پرداخته می‌شود که ابتدا یک زن را بدون حجاب با آرایش و لباس خوشایند به مخاطب معرفی می‌کنند که احتمالاً تحصیلات دانشگاهی را در اروپا یا آمریکا گذرانده و همینطور که در برابر سوربن در پاریس قدم می‌زند به زبان انگلیسی یا فرانسه به پرسش‌های خبرنگار «پاسخ مناسب» هم می‌دهد! سپس دوربین همین زن را در عربستان در لباس سنتی به مخاطب نشان می‌دهد که در خیابان‌های ریاض یا مدینه قدم می‌زند و می‌گوید، اگر بدون حجاب و در پوشش غیرسنتی در خیابان ظاهر شوم مردها برایم ایجاد مزاحمت خواهند کرد! ترجیح می‌دهم در کشورم با پوشش سنتی ظاهر شوم چون «احساس آزادی» می‌کنم! در نتیجه مخاطب چنین برداشت می‌کند که اگر در عربستان قوانین، حضور زن بدون حجاب در اماکن عمومی را ممنوع کرده، در واقع برای «حفظ» آزادی زنان است.

بله این سخنان صدمن‌یک‌قاز خلق‌الله را در اروپا «قانع» می‌کند که اگر زن مذکور که از «نخبگان» نیز هست، «احساس آزادی» می‌کند، پس زنان رده‌های پائین‌تر اجتماعی نیز به طریق اولی چنین احساسی دارند و دلیلی ندارد که ما در غرب کاسة داغ‌تر از آش باشیم. ولی در این پروپاگاند، مانند هر پروپاگاند دیگری اشکالات فراوانی وجود دارد. چون تبلیغات رسانه‌ای همچنانکه پیشتر هم گفتیم «منطق متعارف» و عقل سلیم را به چالش می‌طلبد. در این قماش پروپاگاند به مخاطب می‌گویند آزادی‌های اجتماعی هیچ ارتباطی با حقوق قانونی ندارد، بلکه یک «احساس» است و هر کس «احساس» آزادی کند در واقعیت از آزادی هم برخوردار شده! در صورتیکه آزادی هیچ ارتباطی با احساسات فرد ندارد. ممکن است فردی «عارف‌مسلک» باشد یا به توهم دچار شده، در زندان هم «احساس آزادی» کند، هر چند که علیرغم چنین احساس «عارفانه‌» فرد مذکور در واقعیت از آزادی بی‌بهره است. چرا که «آزادی» در درجة نخست «حق انتخاب» آزادانه است نه یک احساس! از سوی دیگر آزادی یک مجموعه از آزادی‌های فردی و اجتماعی است که افراد، «طبق قانون» از آن برخوردار می‌شوند، نه به دلیل برداشت شخصی یا موافقت اکثریت و قبول عام. در صورتیکه پروپاگاند رسانه‌ای به ما می‌گوید، آزادی فرد در جامعه منوط به «باورعام» و «نگاه مردم» است!

روشن‌تر بگوئیم رسانه‌های غرب در جهان سوم، «نگاه مردم» و «برخورد عوام» را معیار «قوانین و مقررات» معرفی می‌کنند. به عبارت دیگر استعمارگران در جهان سوم از حقوق‌دان می‌خواهند برای تدوین قانون، درک و فهم و آگاهی خود را به سطح «تعصبات» و «باورهای مردم» و انتظارات عوام‌الناس تنزل دهد! حال آنکه در جوامع غرب عکس چنین روندی را توصیه می‌کنند. در این جوامع قانون به مردم تفهیم می‌کند که حق ندارند تعصبات و خرافات و باورهای مذهبی خود را بر افراد دیگر جامعه تحمیل کنند، چون قانون مدافع حقوق و آزادی‌های اجتماعی است و در چارچوب همین قانون، مأمورین انتظامی موظف‌اند حافظ آزادی‌های اجتماعی باشند. بله، این است پایه و اساس پروپاگاند استعماری در برخورد «چپاولگرانه» با توده‌های جهان سوم.

بر اساس این برخورد دوگانه، در جهان غرب حقوقدان باید قوانین و مقررات را برای ارتقاء حقوق انسانی تدوین کند، ولی همان حقوقدان در جهان اسلام، قوانین را بر «باورها» و خرافات و توهمات توده‌های متعصب متکی می‌کند! برای تأمین چنین شرایطی لازم است که دست‌های استعمار پست‌ترین، رذل‌ترین، ابله‌ترین و فرصت‌طلب‌ترین افراد را در رأس هرم قدرت مستقر کند. و طی کودتای 22 بهمن 1357 دقیقاً همین شرایط در ایران فراهم آمد. سال‌هاست که رسانه‌های غرب به رهبری بنگاه «بی‌بی‌سی» می‌کوشند نزد افکار عمومی غرب از حاکمیت اراذل و اوباش در کشورمان «تصویر یک انقلاب دلپذیر» ارائه دهند!

البته دچار توهم نشویم این سیاست سرکوب به کشور ایران یا کشورهای خاورمیانه محدود نمی‌شود. به هیچ عنوان! چون هدف این سیاست گشودن راه تاراج ثروت‌های ملی برای سرمایه‌سالاری غرب است، در نتیجه چنین سیاستی مرز نمی‌شناسد. امروز دامنة این پروپاگاند سرکوب به کشور چین رسیده تا روابط گستردة گاوچران‌ها با حکومت مائوئیست چین تحت تأثیر مسائل بی‌اهمیتی چون «حقوق بشر» و «آزادی بیان» قرار نگیرد!

برای اعمال چنین سیاستی غربی‌ها نمی‌توانند به امثال هاله اسفندیاری و رکسانا صابری متوسل شوند. چین یک قدرت جهانی است و با حکومت مفلوک جمکران قابل قیاس نیست. از اینرو برای توجیه سرکوب در چین می‌باید به ابزار مهم‌تری متوسل شد، به فردی که هم مخالف دمکراسی باشد و هم برخوردار از شهرت جهانی! هم تعصبات میهن‌پرستانة چینی‌ها را در رابطه با هنگ‌کنگ تأئید کند، و هم در چین از محبوبیت گسترده برخوردار باشد. برای چنین تبلیغاتی چه کسی بهتر از «جکی‌چان»، هنرپیشة فیلم‌های عوام‌پسند و صدمن‌یک‌قاز که هم اهل هنگ‌کنگ است و هم متخصص آزادی‌های سیاسی! «تخصصی» که پیشتر آنرا از همة جهانیان پنهان داشته بود! ایشان در جمع تجار چینی بر ضد دمکراسی فتوی صادر کرده‌اند، چرا که از قضای روزگار دمکراسی را با «هرج‌ومرج» در ترادف قرار می‌دهند! درست مانند هوچی‌های محافل فاشیسم بین‌الملل.

به گزارش فیگارو، مورخ 18 آوریل 2009، در منطقة «هاینان» در جنوب چین کنفرانسی پیرامون سانسور سینمائی بر پا شده بود که در آن سرمایه‌داران و تجار بسیاری شرکت داشتند که اکثرشان چینی بودند. در همین کنفرانس است که جکی‌چان در سخن‌رانی خود بر ضد آزادی «فتوی» صادر فرموده‌اند.

جکی‌چان، از اهالی هنگ‌کنگ است که هم‌صدا با دولت چین با استقرار دمکراسی در این منطقه مخالفت کرده، در نتیجه از الطاف حاکمیت چین برخوردار است و به همین دلیل برای سخن‌رانی در کنفرانس کذا از این شخصیت مخالف «آزادی‌ بیان» دعوت شده بود. به گزارش فیگارو، ایشان چنین می‌فرمایند:

«مطمئن نیستم که برخورداری از آزادی خوب است یا نه؟ در این ‌مورد واقعاً افکار آشفته‌ای دارم. اگر بیش از حد آزاد باشیم، مثل هنگ‌کنگ می‌شویم، بسیار آشفته و درهم برهم. تایوان هم [همینطور است.] کم، کم دارم احساس می‌کنم که ما چینی‌ها نیازمندیم که مهار شویم. اگر کنترل نشویم، هر چه دلمان بخواهد انجام می‌دهیم.»

البته ما از اظهارات جکی‌چان هیچ تعجب نمی‌کنیم. از یکسو ایشان حقوق‌دان و مدافع آزادی‌ بیان نیستند، و تفاوت آزادی و هرج‌ومرج را به هیچ عنوان نمی‌شناسند! شاید هم فقط عقاید شخصی خودشان را بیان کرده‌اند. از سوی دیگر اگر نمایش فیلم‌های ایشان در چین ممنوع شود نان‌شان از روغن در آمده، آجر خواهد شد. پس طبیعی است که «جکی‌چان» ضمن نفی «آزادی»، تایوان و هنگ‌کنگ را هم «مهد آزادی» معرفی کنند. و باز هم طبیعی است که این سخنان مضحک با کف زدن حضار توام شود. ولی آنچه در این میان «طبیعی» نیست، «بازتاب» این سخنان آزادی‌ستیز در یک رسانة معتبر کشور فرانسه است! کشوری که در آن «آزادی» را مسلماً از زبان یک هنرپیشة سینما «تعریف» نمی‌کنند! ‌ آنهم هنرپیشه‌ای که آشکارا با استقرار دمکراسی در سرزمین خود مخالف است. این نسخه‌ها فقط برای گسترش سرکوب و ممانعت از آزادی‌ بیان در چین تجویز می‌شود. به چند دلیل، نخست اینکه تثبیت و توجیه سرکوب در کشور چین سرکوب را در منطقه گسترش خواهد داد. و این امر با توجه به مجاورت چین با روسیه بر این کشور نیز تأثیر می‌گذارد. شاهدیم که این تحرکات در شرایطی صورت می‌پذیرد که دیمیتری مدودف، رئیس جمهور روسیه ضمن حمایت از دمکراسی در اینکشور، خواهان آزادی تشکل‌های غیردولتی شده و برای نخستین بار با یک رسانة مشهور مخالف دولت نیز رسماً مصاحبه کرده.

«بی‌هنران هنرمند را نتوانند که بینند، همچنانکه سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید، به خبث‌اش در پوستین اوفتد.
کند هر آینه عیب‌ات حسود کوته دست
که در مقابله گنگ‌‌اش بود زبان مقال»
گلستان سعدی

به همین دلیل حاکمیت آمریکا تلاش دارد از طریق گسترش روابط «چین ـ ونزوئلا» و تبلیغات برای حکومت‌های اسلامی، به ویژه حکومت گورکن‌ها در مرزهای روسیه در واقع با گسترش دمکراسی نیز در این کشور مقابله کند. چرا که ایالات متحد، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و برملا شدن بخشی از فعالیت‌های سازمان مخوف سیا دیگر نمی‌تواند به واژگون‌نمائی ادامه دهد و ضمن حمایت از فاشیسم جایگاه مدافع حقوق بشر و آزادی‌بیان را نیز همزمان اشغال کند. بازتاب سخنرانی‌های کشکی و مزورانة جکی‌چان در فیگارو در چارچوب همین سیاست سرکوب قرار می‌گیرد.

در هر حال همچنانکه گفتیم ایجاد محور موازی یک سیاست شکست خورده است و ایالات متحد آب در هاون می‌کوبد. امروز حکومت گورکن‌ها ناچار شد به بهانة بدی هوا مانور نیروی هوائی خود را به مناسبت روز ارتش لغو کند. و به همچنین موشک‌هائی که سردار نجار از چین و ماچین ابتیاع فرموده‌ بودند در میان سلاح‌های حاضر در رژة نیروهای مسلح به چشم نمی‌خورد، و از همه مهم‌تر شعار نبرد با آمریکا و اسرائیل نیز از سخنرانی پرزیدنت مهرورزی حذف شده بود! مسلماً این مسائل نیز به دلیل «بدی هوا» بوده!

البته پرزیدنت جمکران که از تأمین امنیت مرزهای کشور با پاکستان عاجزاند، در سخنرانی‌ای که طبق معمول مضحک بود ادعا کرده‌اند که، «ملت ایران مقتدرترین ملت منطقه است!» ما هم به مهرورزی می‌گوئیم که دولت ایران هم مفلوک‌ترین دولت منطقه است! به گزارش نووستی، مورخ 29 فروردین‌ماه سالجاری، فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران ادعا کرده:

«ایران آمادة دفاع از منطقه به بهترین شکل است. منافع ما در خلیج فارس و تنگة هرمز ایجاب می‌کند...»

بله! منافع «ما» در خلیج فارس در واقع منافع آنگلوساکسون‌ها در «خلیج همیشه فارس» است نه منافع ملی ایران. باری! ما هم حرف‌های ایشان را باور کردیم! اگر چه رهبر فرزانه به ادعای خود خارج از «نظام جهانی» قرار گرفته‌اند، اما به گزارش رادیو فردا، مورخ 18 آوریل سالجاری، طی سال 1387 صادرات آمریکا به ایران بیش از 200 درصد افزایش داشته و ترهات فیروزآبادی در واقع به دلیل «پس بودن هوا» عنوان می‌شود. چرا که صدور نفت کویت هم به دلیل همین «بدی هوا»‌ از روز پنجشنبه متوقف شده! به گزارش حنازرچوبه،‌ مورخ 28 فروردین‌ماه سالجاری، شرکت ملی نفت کویت اعلام داشت با بهبود وضع شرایط جوی صدور نفت کویت از سر گرفته شد! می‌بینیم که هوای منطقه ناگهان فقط برای کویت و جمکران نامساعد شده، چرا که بقیة کشورهای حاشیة‌ خلیج فارس هیچ مشکلی برای صدور نفت و پرواز هواپیماهای‌شان نداشتند!

گر بی‌هنر به‌ مال کند کبر بر حکیم
ک...ن خرش شمار اگر گاو عنبر است

به گزارش رادیو فردا، مورخ 29 فروردین‌ماه سالجاری، مانور نظامی مبارزه با تروریسم سازمان همکاری‌های شانگهای از امروز به مدت سه روز در تاجیکستان برگزار خواهد شد. روز گذشته نظامیان روسیه، چین و دیگر کشورهای آسیای میانه وارد پایگاه نظامی فخرآباد در تاجیکستان شدند تا با هلیکوپترهای نظامی، هواپیماهای جنگنده و خودروهای زرهی این مانور سه روزه را برگزار کنند. و اما به گزارش نووستی، در این مانور که «نورک ـ آنتی ترور» نام دارد، ازبکستان، عضو پیمان شانگهای شرکت نکرد، چین فقط در بخش عملیاتی حضور یافت و از چهار کشور ناظر، فقط هند و پاکستان حضور داشتند! مغولستان در خواب بود، و حکومت قدر قدرت جمکران از منافع اربابان در خلیج فارس و «همه جاهای دیگر» دفاع می‌کرد. البته یک نکتة مهم را به یاد داشته باشیم و آن اینکه مهرورزی، فیروزآبادی و دیگر گورکن‌ها که به آخر خط رسیده و پیوسته دم از قدرت و شوکت می‌زنند حتماً «احساس قدرت» می‌کنند.

ای طبل بلند بانگ در باطن هیچ
بی‌توشه چه تدبیر کنی وقت بسیچ





نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

...

جمعه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۸

«سیا» بازی!
...

ایالات متحد به عنوان فرماندة ارتش ناتو، ‌ پس از شصت‌سال حمایت بی‌قید و شرط از توحش فاشیسم در اروپا، آمریکای لاتین و خاورمیانه اینک با توسل به افشاگری‌های ابله‌فریب سازمان سیا قصد ارائة تصویر دلپذیر از خود دارد. و جای تعجب نیست که آنگلوساکسون‌های این‌سوی آتلانتیک نیز میمون‌وار به تقلید از «برادران» خود در ینگه‌دنیا قیام کرده مأموریت ارائة تصویردلپذیر از ارتش جنایتکار بریتانیا را به روزنامة گاردین محول کنند. به ادعای گاردین، سیاست‌مداران،‌ افسران شریف بریتانیا را در مورد سلاح‌های کشتارجمعی در عراق فریب داده‌اند! بله، ارتش انگلستان که خیلی ساده‌دل و زودباور است مانند کودکان فریب خورده! البته به ادعای گاردین، سخنگوی محافل یهودستیز و اسرائیل‌پرست غرب! در این گیرودار نقش حاکمیت فرانسه هم دچار تغییر و تحولات شده. فرانسه از زمان ژنرال دوگل نقش «حاکمیت مستقل» و طرفدار «آزادی» را ایفا می‌کرد، ولی در چارچوب سیاست ایجاد «محور موازی»، نیکولا سرکوزی نقشی بر عهده گرفته که از بسیاری جهات به نقش «هنجارگریز» کلنل «هوگو چاوز» آمریکائی شباهت دارد.

به گفتة‌ فیگارو، مورخ 17 آوریل سالجاری، نیکولا سرکوزی پس از نشست گروه 20 در لندن ضمن ستایش از شخص خود و برلوسکنی، از اوباما، مرکل و زاپاته‌رو هم انتقاد کرده! البته فیگارو توضیح نمی‌دهد به چه دلیل نیکولا سرکوزی به گوردون براون بالاتر از گل نگفته؟ در هر حال این سیاست نوین اعضای ناتو است که به پیروی از فرمایشات رهبر فرزانه در دانشگاه افسری، برای «جبران عقب ماندگی‌های خود» تحت رهبری ایالات متحد به «میان‌بر»‌ زدن مشغول شده‌اند. البته این تلاش‌ها در همان «تونل‌باد» صورت می‌پذیرد.

«میان‌بر» زدن در «تونل‌باد» حکایت تئاتر «افشاگری»‌ اخیر سازمان سیا و پند و اندرز پرزیدنت اوباما در مخالفت با شکنجه است! سازمان سیا دست به «خودافشائی» زده تا بتواند هم گلیم خود را از آب بیرون کشد، هم نانی برای پرزیدنت اوباما به تنور بچسباند. به اینکار می‌گویند ارائة همزمان دو تصویر دلپذیر از سازمان سرکوبگر سیا و ریاست ‌جمهور حاکمیت استعمارگر آمریکا!

البته ارائة تصویر دلپذیر از پرزیدنت اوباما، در مقام مدافع آزادی‌بیان و حقوق بشر با استفاده از انتشار یک پروندة کشکی و بسیار محرمانه از سازمان سیا،‌ طرحی است سرشار از نبوغ! و ما هم باور کردیم! طبق مطالب پروندة کذا، سازمان سیا فقط بین سال‌های 2002 تا 2006 به شکنجه‌های وحشیانه متوسل شده، آنهم به فرمان جرج بوش و به دلیل وقایع 11 سپتامبر! پیش از این تاریخ و پس از آن سازمان سیا بسیار دمکراسی و حقوق بشر بوده! این سازمان شریف با حلقة فرانکفورت، اوباش وابسته به حلقه‌های «مک‌کارتیست»، سانسور، ارعاب و به ویژه کودتا در شیلی، قتل عام در نیکاراگوئه، هندوراس، کلمبیا و ... و اینجور مسائل کاملاً بیگانه است! ریچارد هلمز، سالیوان و جان‌نگروپونته را هم اصلاً نمی‌شناسد. باور نمی‌کنید از شهید «هربرت مارکوزه» بپرسید که یک پا در حلقة فرانکفورت و یک‌پا در سازمان سیا داشتند.

بله سازمان سیا هرگز دست‌های مقدس‌اش به شکنجه و سرکوب آلوده نشده. این سازمان یک مرکز «علمی» است. به همین دلیل بود که ساواک در دوران پهلوی، و پس از استقرار حکومت جمکران، مأموران امنیتی خود را برای آموزش «علوم» شکنجه به آمریکا، اسرائیل و سوئیس ارسال می‌کرد! بله ما در «علم» شکنجه «عقب‌ماندگی‌هائی» داریم که برای جبران‌شان به فرمودة رهبری باید «میان‌بر» بزنیم. برای میان‌بر زدن کافی است ارز حاصل از چپاول نفت را در دست‌های مقدس سازمان سیا قرار دهیم که کارشناسان خبرة خود را برای پیشرفت علم در جهان اسلام بسیج کند و ضمن آموزش علم «شکنجه»، همزمان کانون‌های آشوب و بحران به راه بیاندازد تا کارآموزان محترم بتوانند تمرین کنند و کارآزموده و خبره شوند.

حکومت خودمختار طالبان در درة سوات به همین منظور ایجاد شده! در این منطقه طالبان پاکستان بیکار نمی‌نشینند و با طالبان درة سوات مبارزه خواهند کرد تا حوصله‌شان سر نرود. بله، این «حکومت» درة سوات از حکومت پاکستان «طالبانی‌تر» است. تشکیل یک حکومت «طالبان‌تر» در داخل مرزهای کشور طالبان‌پرور پاکستان فقط فروپاشی این ‌کشور را شتاب می‌بخشد، و یک منطقة آشوب در مرزهای هند و چین ایجاد می‌کند که باید گسترش یافته و بجای اتحاد جماهیر اسلامی قرار گیرد.

«محور موازی» به همین منظور ایجاد شده بود. این محور که در وبلاگ «تونل معنوی» به آن اشاره کردیم با رسوائی پاپ و افشاگری‌های ابله‌پسند سازمان سیا پیرامون «شکنجه» به مرز رسوائی کامل نزدیک می‌شود. مشاوران پرزیدنت اوباما شاید می‌پندارند هنوز می‌توان با توسل به «پروپاگاند»، فاشیسم را بجای دمکراسی و طرفداری از آزادی‌ بیان به مردم دنیا حقنه کرد. سازمان سیا به اصطلاح یک «گزارش محرمانه» منتشر کرده! از این گزارش فقط چند صفحة مختصر در دسترس عموم قرار گرفته و بلافاصله باراک اوباما از این کارهای وحشیانه ابراز تأسف می‌کند! ولی تأکید دارد که شکنجه‌گران مجازات نخواهند شد! چرا که از دستورات مافوق‌ اطاعت کرد‌ه‌اند!

البته ما هم می‌دانیم که در هر «سازمان» اطاعت از دستورات مافوق لازم است، چرا که در غیراینصورت هیچ نظم سازمانی استقرار نخواهد یافت. ولی ما همچنین می‌دانیم که شیوه‌های وحشیانة سازمان سیا دهه‌هاست که در ایالات متحد و کشورهای جهان سوم به مورد اجرا گذاشته می‌‌شود و اعمال وحشیانة این سازمان مخوف هیچ ربطی به وقایع 11 سپتامبر و فرمان جرج بوش مفلوک نداشته! اما پیش از ادامة‌ مطلب چند کلمه هم با «اهالی مرزپرگهر» در داخل و خارج مرزها درد دل بکنیم!

هم‌میهنان گرامی! مرده‌پرستی، روضه‌خوانی و «نقل خاطره» از زبان مردگان را فراموش نکنید که ممکن است در مسابقة مرگ‌پرستی و دروغ‌بافی و به ویژه در مسابقة لجن‌پراکنی به فروغ فرخزاد و صادق هدایت از حکومت گورکن‌ها عقب بمانید و نتوانید مانند رهبر فرزانه در تونل باد «میان‌بر» بزنید. آری! میان‌بر زدن خیلی خوب و شیرین است و سازمان سیا متخصص میان‌بر در همة زمینه‌‌ها به ویژه در زمینة سیاسی در همة کشورهاست. به طور مثال کودتای 28 مرداد نوعی میان‌بر بود که در 22 بهمن سال 1357 به یک «میان‌بر مقدس» و منطقه‌ای تبدیل شد، و پیامدهای نکبت‌بار آن را هنوز در ایران، افغانستان و عراق شاهدیم. از پاکستان نمی‌گوئیم چرا که این شبه‌کشور اصلاً خودش یک میان‌بر است، و سرچشمة نکبت و ادبار و توحش اسلام در کل منطقه به شمار می‌رود. برای تداوم همین شرایط است که قرار شده چند میلیارد دلار «کمک» در اختیار دولت قدرقدرت اسلام آباد قرار گیرد تا با «تروریسم» مبارزه کرده، «امنیت» در سراسر «ملک اسلامی» استقرار یابد!

به گزارش فیگارو مورخ 17 آوریل 2009، امروز نمایندگان ایالات متحد، ژاپن و اروپا و نوکران‌شان در توکیو دور هم جمع شدند تا در پاکستان با «تروریسم» مبارزه کنند! به گزارش فیگارو، 16 سازمان و نمایندگان 27 کشور در نشست توکیو حضور یافتند که تحت نظارت بانک جهانی و ژاپن برای پاکستان، تنها حکومت اسلامی مجهز به سلاح اتمی «پول» جمع کنند و به صورت قرض در اختیار اسلام‌آباد قرار دهند! چرا که پرزیدنت اوباما و شرکاء گویا افغانستان را از دست رفته می‌بینند، و به همین دلیل ایالات متحد پاکستان را مرکز استراتژی نوین خود قرار داده.

بله این است آخر و عاقبت کشوری که بر اساس سیاست اسلام نوازی استعمار بریتانیا و با هدف بحران آفرینی در کل منطقه ایجاد شد. به گفتة کارشناسان امروز 40 درصد از 160 میلیون جمعیت پاکستان با مبلغی مساوی یا کمتر از یک دلار در روز زندگی می‌کنند. و می‌دانیم که حکومت اسلامی پاکستان در چنین شرایطی خواهان استقلال کشمیر از هند نیز می‌شود! ارتش پاکستان تاکنون بر سر این مسئله دو بار با کشور هند وارد جنگ شده و در دورة ریاست جمهوری بیل‌ کلینتون، با حمایت گاوچران‌ها در ارتفاعات هیمالیا حتی وارد خاک هند هم شده بود! در ظاهر برای ممانعت از فروپاشی این مرکز بحران و توطئه است که ایالات متحد و بانک جهانی اینهمه خیرخواهی می‌کنند. چون هدف واقعی از این نشست‌ها جز جنگ‌افروزی هیچ نیست.

از اینرو ریچارد هولبروک از نشست توکیو ابراز رضایت فراوان کرده. چون کمک‌های اهدائی صرف ایجاد نیروهای مسلح خواهد شد که با تروریست‌های ساخته و پرداختة سازمان ناتو بجنگند! روشن‌تر بگوئیم کمک‌های اهدائی به پاکستان مستقیماً به جیب تفنگ‌فروش‌های غرب سرازیر خواهد شد. در این نشست، منوچهر متکی، نماینده گورکن‌ها نیز حضور داشت، ولی مسلماً حرفی نزده چون اگر وزیر امورخارجة حکومت گورکن‌ها دهان بگشاید، مسلما فیگارو ما را بی‌نصیب نخواهد گذاشت! و اما سخنان «پیر لولوش»، نمایندة ویژة سرکوزی در این نشست بسیار جالب و «آموزنده» بود! «لولوش» که مانند برنار کوشنر، از مدافعان تهاجم نظامی به خاک عراق بود،‌ ضمن اشاره به ماجرای درة سوات به خبرنگار «فرانس‌پرس» می‌گوید، این خیلی نگران کننده است که دولت پاکستان بخشی از خاک خود را در اختیار طالبان می‌گذارد که هیچ تعهدی به «قوانین» پاکستان ندارند! صحنه‌سازی از این بهتر ممکن نیست. نه اینکه قوانین پاکستان با قوانین طالبان خیلی تفاوت دارد؟ در واقع «لولوش» از اینکه قوانین توحش پاکستان در منطقة سوات به نوع دیگری اعمال ‌شود سخت دل آزرده و پریشان شده! پس از شیرین‌زبانی «لولوش»، میزبان نشست کذا،‌ نخست وزیر ژاپن زبان به ستایش از نقش سازندة پاکستان در مبارزه با تروریسم گشوده!

گویا نوع جدیدی از طالبان در منطقه ساخته و پرداخته شده که آمریکا و متحدان‌اش باید با آن بجنگند تا «دمکراسی» در پاکستان، جمکران و عربستان صدمه نبیند. بله، فجایعی که توسط ایالات متحد به مردم منطقه تحمیل می‌شود، جنایاتی که در کلمبیا، مکزیک، آرژانتین و دیگر مناطق نفوذ آنگلوساکسون‌ها صورت می‌گیرد در قاموس گاوچران ها دمکراسی نام دارد! و همین قماش دمکراسی است که آمریکا سال‌هاست برای حاکم کردن آن بر کشور کوبا اصرار دارد. و برای گسترش همین نوع خاص از حاکمیت است که سازمان منفور سیا امروز دست به خودافشائی زده.

از هنگامی که اوباما به کاخ سفید پای گذاشته، سرکوب در ترکیه، ایران، عراق، افغانستان و دیگر کشورهای منطقه شدت گرفته. در ترکیه دستگیری کردها به جرم توطئه همچنان ادامه دارد. در افغانستان قانون «هر 4 شب یکبار» می‌گذرانند، در عراق شیخ جاسم‌المطیری، از پیروان آخوند مقتدی‌صدر به تهدید همجنس‌گرایان قیام کرده و بیانیه صادر می‌کند. گهگاه هم افرادی را به عنوان همجنسگرا به قتل می‌رسانند. در جمکران هم که دیگر روند مسائل نیازمند توضیح نیست. «روزآنلاین» و فارس نیوز دست در دست یکدیگر به ارعاب، و سرداران هم به سرکوب مردم مشغول‌اند!

و اما در اروپا این سرکوب، ارتباطات اینترنتی را نشانه گرفته. نخستین تهاجم رسمی به ارتباط آزاد از سوئد آغاز شد. و قوة قضائیة «مستقل» کشور سوئد مسئولان «پیرات بی» را به یکسال حبس غیر قابل خرید و پرداخت بیش از دو میلیون یورو محکوم کرد!

البته ما نمی‌خواهیم در امور جهان فضولی کنیم! ولی این خیمه شب‌بازی حاکمیت آمریکا و شرکاء را از هم اکنون می‌باید شکست خورده بدانیم. چرا که به محض انتشار پروندة به اصطلاح محرمانة سازمان سیا و واکنش پرزیدنت اوباما، روزنامة واشنگتن پست هم ناچار شد از خیمه‌شب بازی حاکمیت در کمال احتیاط ایراد مختصری بگیرد و تلویحاً بگوید، اینکارها کافی نیست.





نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

...

پنجشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۸


تونل معنوی!
...
«توصیه برای بازگشت به نظام جهانی به معنای تسلیم شدن در برابر قدرت‌های زورگو و پذیرفتن نظام ناعادلانة جهان است. اما ملت ایران در طول 30 سال گذشته به این درخواست جاهلانه و غیرمنطقی پاسخ نه گفته [...] تمام فشارهای 30 سال گذشته بر ملت ایران و نظام [حکومت] اسلامی ایران برای پائین آوردن جایگاه رفیع و خاستگاه معنوی انقلاب بوده است که البته به نتیجه نرسیدند و در آینده هم به نتیجه نخواهند رسید[...]»
منبع: کیهان، مورخ 27 فروردین ماه سالجاری

علیرغم اظهارات مسالمت جویانة مقامات حکومت گورکن‌ها در برابر ایالات متحد،‌ پاسدار شریعتمداری و علی‌خامنه‌ای هنوز سنگر «نبرد با آمریکا» را حفظ کرده‌اند، تا از این مفر اربابان‌شان از بحران و تنش محروم نمانند. این مبارزان سنگر استعمار مایل‌اند همچون «دون‌کیشوت» به نبرد خود با سایه‌ها همچنان ادامه دهند. پاسدار شریعتمداری که پیش از انتخاب اوباما به دم‌جنبانی و لودگی مشغول شده بود و اوباما را «بچة بوشهر» می‌خواند، به دلیل تیره شدن آیندة ارباب در منطقه اینک دشمن اوباما شده، و در باب ادامة «نبرد با آمریکا» سرمقاله‌های مضحک و آتشین می‌نویسد! مسلماً اربابان‌اش در هریتیج کلاب می‌پندارند سیاست سی‌سال پیش را می‌توانند همچنان ادامه دهند. در نتیجه رهبر فرزانه هم که تا چندی پیش برای گاوچران‌ها لب غنچه ‌کرده بودند و عشوه و کرشمه می‌آمدند ناگهان زیر عبا لباس رزم بر تن کرده، ‌ در یک دست عصا و در دست دیگر شعار، از زبان اربابان خود ما ملت را خواهان تداوم انزوای ایران می‌خوانند! و چرندیات اربابان‌شان را هم «منطقی» می‌شمارند. البته در اینکه حکومت اسلامی بر «منطق استعمار» یا منطق توحش اربابان علی‌خامنه‌ای تکیه دارد تردیدی نیست، به همین دلیل است که این «منطق» با منطق انسانی در تضاد قرار می‌گیرد، چرا که روابط قانونی و قوانین انسانی را برنمی‌تابد.

بله! روابط پنهان با آمریکا همزمان با تحمیل جنگ و تحریم اقتصادی بر ملت ایران به دهان گورکن‌ها خیلی شیرین و «منطقی» آمده. به همین دلیل رهبرفرزانه‌شان ترجیح می‌دهند ارواح شکم مبارک‌ خارج از نظام جهانی در «یوتوپیای اسلامی» بتمرگ‌اند، ‌ و همزمان با تاراج ثروت‌های ملی و فراهم آوردن نیروی انسانی برای روسپی‌خانه‌های امارات و عربستان شعار «عدالت» هم برای ما ملت سر دهند. علی‌خامنه‌ای در ذهن علیل خود می‌پندارد هنوز اینگونه ترهات خریدار دارد و ایشان می‌توانند همچون گذشته به طاق طویلة «استقلال اسلامی» جفتک‌های نان‌وآب‌دار بیاندازند. البته ما حضورشان عرض می‌کنیم، «کور خوانده‌اید!»

همین دو روز پیش بود که خبر شرکت نظامیان انگلستان در عملیات خرابکارانه در افغانستان از رسانة پوپولیست «سان» پخش شد، چرا که حاکمیت انگلستان مستقیماً مورد تهدید قرار گرفته! روشن‌تر بگوئیم دوران سیاست انسداد و تحمیل انزوا بر ملت ایران دیگر به سر آمده و هیچ قدرتی نمی‌تواند شرایط دلپذیر انزوای کاذب حکومت منفور اسلامی را تداوم بخشد. همچنانکه هیچ قدرتی دیگر نمی‌تواند ملت‌های منطقه را در سکون و انزوا قرار دهد. اگر واتیکان در سراشیب مرگ افتاده، به طریق اولی «فاشیست ـ مسلمان‌ها» را نیز در این سقوط به همراه خود خواهد برد. «روزآنلاین»، فارس نیوز و دیگر فعله‌های فاشیسم بی‌جهت تلاش دارند با تکرار مهملات آخوند اژه‌ای از حکومت اسلامی «تصویر قدرقدرت» به ما مردم ارائه دهند.

روز دوشنبه 27 فرودین‌ماه سال 1358، حوالی ساعت 12، در ‌نزدیکی تقاطع خیابان پهلوی با خیابان شاهرضا عده‌ای تظاهرات می‌کردند، گویا به طرفداری از مجاهدین خلق بود. در هر حال بچه‌های دبستانی هم در این تظاهرات شرکت داشتند و معلوم نبود چه کسی کودکان را برای شعار دادن به خیابان آورده بود! خلاصه راه‌بندان خوبی بود و جیغ‌های بنفش از همه نوع فضا را پر کرده بود. دروغ چرا؟ ولی ما پنداشتیم آقا امام زمان شخصاً از «ماریاکالاس» برای اجرای کنسرت در خیابان پهلوی دعوت به عمل آورده‌اند، چرا که فضای سیاسی خیلی «باز» شده بود. بگذریم!‍ سی سال پیش در چنین روزی کریم سنجابی، وزیر امور خارجة دولت شیخ مهدی بازرگان استعفا داد و ثابت کرد ملاقات‌اش با خمینی در نوفل لوشاتو،‌ در واقع نشان از خودفروختگی، فرصت‌طلبی و عوام‌گرائی جبهة به اصطلاح ملی داشته.

بله، حدود سه‌ماه پس از کودتای 22 بهمن، ‌ رهبر «کهنه‌کار» یک حزب به اصطلاح سیاسی و قدیمی متوجه می‌شود که ای دل غافل! شاپور بختیار حق داشت! البته روز 27 فروردین‌ماه سال 1358 جناب «دکتر» کریم سنجابی هنوز دوزاری‌شان نیفتاده بود! ایشان هنوز بارقة امیدی به حکومت نکبت اسلام داشتند و می‌پنداشتند در این حکومت «انتخابات» هم هست! در نتیجه در انتخابات نخستین «مجلس جمکران» شرکت کردند، هر چند «انتخاب» نشدند! چرا؟ چون ساواک نام یک زبالة دیگر را به عنوان نمایندة مردم کرمانشاه از صندوق مارگیری بیرون کشید! و با اینکار به جناب سیاستمدار کارکشته تفهیم کرد که آراء مردم در حکومت جمکران طعم کشک می‌دهد!

البته برگزاری «انتخابات» در حکومت امام سیزدهم با آن قانون اساسی توحش ادیان ابراهیمی در هر حال یک نمایش مضحک بیش نیست، ولی خوب، فرصت‌طلبی و عوام‌‌پرستی می‌تواند باعث «نابینائی سیاسی» شده، و قدرت استنتاج و استدلال منطقی را از سیاستمدار «کارکشته‌» و فرهیخته‌ای چون «دکتر» سنجابی سلب کند! و در عمل ثابت کند که ایشان موی‌سرشان را نه در آسیاب که مسلماً در غار علی‌صدر در حوالی همدان خاکستری کرده‌اند. بنی‌صدر هم از آنجا که همدانی است، برای این شخصیت فرهیخته چاپلوسی می‌کند. آورده‌اند که بنی‌صدر سیاست را در همان غار علی‌صدر از سنجابی آموخت و به همین دلیل هم بود که مانند سنجابی مفتضح شد. حتی آورده‌اند که شیرین عبادی هم وقتی از حوالی غار کذا می‌گذشت صدای سنجابی را از درون غار شنید! و اینچنین بود که نور اسلام و فرصت‌طلبی بر دلش تابید و با خود عهد کرد که همه چیز را در اسلام بیابد؛ از حزب رستاخیز گرفته تا «انقلاب» توده‌فریب و بعد هم دمکراسی را! از مطلب دور افتادیم بازگردیم به پروپاگاند ارعاب. همان پروپاگاندی که برای ممانعت از ایجاد ارتباط دوسویه و بی‌واسطه بین مردم ایران و ارائة تصویر قدرقدرت از حکومت استعماری جمکران، بر پایة ادعاهای «روزآنلاین» تمام اعمال ملت ایران را تحت نظارت دولت جمکران قرار داده!

خلاصه شرکت «نوکیا ـ زیمنس» دستگاه‌هائی به گورکن‌ها فروخته که از تخیلات و ذهنیات مردم عکس‌برداری می‌کند و اگر مسائل غیراسلامی به مخیله‌تان راه یابد بلافاصله ساواک گورکن‌ها مثل گابریل در برابرتان ظاهر خواهد شد و با ارائة‌ فیلم تخیلات‌تان شما را بازداشت می‌کند. البته شرکت «نوکیا ـ زیمنس» از این دستگاه‌ها ندارد ولی برای گرم کردن تنور گورکن‌ها آن‌هارا به اژه‌ای فروخته!

هیچ قدرتی نمی‌تواند ارتباط شبکة مجازی را کنترل کند. ما با ایرانیان درونمرزی ارتباط داریم و کسانی که وبلاگ‌های ناهید رکسان را دریافت می‌کنند با ما تماس می‌گیرند و خوشبختانه هیچیک از آنان هم دستگیر نشده! دلیل چرندبافی و روایت قصه‌های ترسناک و حکایات دراکولا در روزآنلاین، القاء این دروغ بزرگ است که حکومت مفلوک جمکران می‌تواند همة ارتباطات مردم، حتی «ایمیل‌ها» را نیز کنترل کند. در صورتیکه حکومت اسلامی فاقد چنین امکاناتی است. پس اژه‌ای مفلوک خوابیده پارس می‌کند! فارس‌نیوز و شرکاء نیز بی‌جهت عوعوی اژه‌ای بینوا را نعرة شیر می‌‌نمایانند. این وقوقیه‌ها فقط نشان از عمق وحشت حکومت منفور اسلامی دارد. حکومتی که از پایه‌ به لرزه درآمده و به همین دلیل مخالف‌نمایان خارج‌نشین‌اش در کنار پاسداران استعمار نشسته‌اند. و رهبرمفلوک‌شان بر سیاست انزوای ایران در شرایطی پای می‌فشارد که دیگر امکان اعمال چنین سیاستی از طرف اربابان‌اش وجود ندارد!

رهبر فرزانه به میان‌برزدن علاقة عجیبی دارند، چون موقعیت فعلی خود را مدیون میانبرزدن استعماراند. بله، روزی که دست‌های پلید استعمار تفاله‌هائی چون خمینی و خامنه‌ای را از زباله‌دان به رأس هرم قدرت در کشور ایران پرتاب کرد، گورکن‌ها طعم شیرین میانبر زدن و تحریم و انزوای سیاسی را چشیدند، و دیگر به کمتر از تحریم و انزوای ملت ایران رضایت نخواهند داد! بسیار هم «منطقی» است. هیچ فکر کرده‌اید اگر روابط پنهان آمریکا با گورکن‌ها آشکار شود، ‌ مقام معظم مانند دیگر گورکن‌ها باید به شغل اصلی خود یعنی روضه خوانی و نوحه خوانی بازگردند؟

به گزارش کیهان، مورخ 27 فروردینماه سالجاری، روز گذشته علی خامنه‌ای در مراسم مشترک دانشگاه افسری و تربیت‌ پاسدار ـ هر چند تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است ـ حضور یافت و پس از تحویل مهملات در باب عدالت و کرامت، آنهم از نوع اسلامی، در مراسم آزمایش مافوق صوت «تونل باد» شرکت فرمود و با مشاهدة تونل باد پیرانه سر هوای جوانی کرده همه را به میانبر زدن دعوت کرد! بله رهبر فرزانة گورکن‌ها ضمن تجلیل از «مجاهدت» علمی کارشناسان سپاه تأکید کردند، برای جبران عقب ماندگی میان‌بر بزنید، که ما هم در جهت باد میان‌بر زدیم و همة عقب افتادگی‌های ذهنی و روحی و اجتماعی و اقتصادی‌مان یکشبه جبران شد:

«[ایشان] علم را یک موهبت الهی خواندند و افزودند [...] برای جبران عقب‌ماندگی‌های علمی حتماً باید از راه میان‌بر استفاده شود و این راه‌ها را همانند دانش، باید کشف کرد [...] شتاب علمی کشور بسیار زیاد است [...] اما هنوز راه زیادی تا [...] جبران عقب‌ماندگی‌های علمی باقی مانده[...]»

همان کیهان!

البته فکر نکنید که این مهملات را خامنه‌ای ردیف کرده، ابداً! «پوکویاماهای» ساواک چند ماه به «تفکر» می‌گذرانند و چون دربان سفارت عقب‌افتادگی‌شان را مشاهده می‌کند بلافاصله در تونل باد برای‌شان «میان‌بر» می‌زند و یک خطابة علمی به دست‌شان می‌دهد تا بگذارند کف دست رهبری! رهبری هم بی‌خبر از همه جا روخوانی می‌کنند و ترهات پشت ترهات می‌بافند. یکجا می‌گویند، «علم موهبت الهی است» یکجا می‌گویند عقب‌ماندگی در موهبت الهی را می‌توان با میان‌بر زدن جبران کرد. ولی در تمام سخن‌رانی‌های عالمانه و فاضلانة مقام معظم رهبری و دیگر مقامات حکومت گورکن‌ها یک اصل تغییرناپذیر وجود دارد، و آن اصل خررنگ‌کن و احمق فریب «برتری معنویات بر مادیات» است. به یاد داریم که احمدی نژاد هم در سخن‌رانی مضحک خود با حذف «مادیات» از الزامات زندگی انسان آن را با «شرافت» و «آرمان بالا» جایگزین کرده بود! حذف مادیات و تأکید بر معنویات ستون‌ اصلی ادبیات فاشیست‌هاست، چرا که انسان موجودیت مادی دارد و با نفی مادیات، فعلة فاشیسم در واقع انسان را نفی ‌می‌کنند‌:

«ابهت معنوی جوانان مؤمن [...] قطعاً بیشتر از هیبت مادی [قدرت‌های استکباری] خواهد بود.»

همان کیهان!

بله، بر اساس این سخنان مضحک قدرت فیزیک یا قدرت مادی در برابر ابهت قدرت معنوی رنگ می‌بازد و خلاصه اگر به این ترهات دقت کنیم متوجه خواهیم شد که «معنویت»،‌ درست مانند یک پدیدة مادی «محسوس» و «ملموس» می‌شود! به همین دلیل خامنه‌‌ای ادعا می‌کند که «ابهت معنوی» از «هیبت مادی» بیشتر است! روشن‌تر بگوئیم رهبر «فرزانه» در کمال بلاهت و حماقت «مادی‌ات» را با «معنویت» به قیاس می‌کشد. حال آنکه چنین قیاسی «مع‌الفارق» است و نشان از بلاهت گوینده دارد. چنین مقایسه‌ای را حتی در حوزة علمیه «قیاس مع‌‌الفارق» خوانده و مردود می‌شمارند. حال باید پرسید خامنه‌ای، خمینی، بهرمانی و دیگر «آیت‌الله‌هائی» که طی سی سال اخیر از درون سطل زباله «ظهور» کرده‌اند در واقع محصول میانبرزدن کدام سفارتخانه‌ها بوده‌اند؟ برای پاسخ به چنین پرسشی کافی است تبلیغات رادیو بی‌بی‌سی، رادیو آمریکا و شرکای‌شان را به یاد آوریم که به ما «رهبر کبیر انقلاب»، «دکتر» بنی‌صدر، «دکتر» ابراهیم یزدی و «مهندس» بازرگان معرفی می‌کردند! همان‌ رادیوها که پشت سر هم ادعا می‌کردند «خمینی» مفلوک غرب و شرق را به لرزه در آورده، و امروز پایه‌های قدرت‌ دولت‌های‌شان به دلیل افلاس در عراق و افغانستان، در کل منطقه، به ویژه در ایران به لرزه درآمده.

به همین دلیل است که فعلة فاشیسم در داخل و خارج از مرزها صفوف خود را فشرده‌تر کرده و برای ارعاب ما مردم فوت در آستین پارة وزارت اطلاعات جمکران می‌کنند. هم‌صدائی روزآنلاین و فارس‌نیوز برای قدرتمند جلوه دادن حکومت مفلوک اسلامی و ترساندن مردم از ایجاد ارتباط با یکدیگر است. بله ارتباط مستقیم مردم با یکدیگر فعلة فاشیسم را سخت به هراس افکنده. به همین دلیل «روزآنلاین» با «فارس‌نیوز»، چوبدستی کیهان و شیپور پاسداران کودتا هم‌سرائی آغاز کرده. در پی انتشار قصة دستگیری فرضی یکی از موکلان «لیلی مظاهری»، از زبان خود «لیلی‌جون» در رسانة حاج اکبر، امروز هم روزآنلاین سخنان تهدیدآمیز و مضحک اژه‌ای‌ را به نقل از فارس‌نیوز با آب‌وتاب فراوان نقل کرده!

بله، اینروزها دیگر انتشار تصاویر هولناک رزمناوهای آمریکا کارساز اربابان حکومت جمکران نیست، «روزآن‌لاین» در شرایط فعلی هم‌صدا با وزارت اطلاعات جمکران سیاست ارعاب مردم را دم در حوزه‌های مارگیری دنبال می‌کند. هدف از این سیاست ایجاد راه بند در ارتباط دوسویة افراد با یکدیگر است. این ارتباط در جامعة ایران به دلیل «زنانه ـ مردانه» کردن فضای اجتماعی و دخالت چماقداران رژیم در «حریم خصوصی» مردم سال‌هاست که گسسته شده. و آنچه اکنون موجودیت حکومت جمکران را تهدید می‌کند، ارتباط افراد از طریق شبکة مجازی است. همچنانکه پیشتر هم گفتیم هرگونه پویائی و تحرک انسانی فاشیسم را تهدید خواهد کرد. هدف فاشیسم تحمیل سکون بر جامعه است و برای تحقق چنین سیاستی لازم است ارتباط افراد جامعه با یکدیگر گسسته شود، حتی ارتباط مجازی!

پیام مورخ 27 فروردین‌ماه سالجاری، در سایت نووستی، بخش‌«نامه‌های شما» متعلق به نویسندة این وبلاگ است. در این پیام، اشاره‌ای به دلائل واقعی حضور نظامی انگلستان در کشور افغانستان شده. حضوری که گویا برخلاف آرزوهای حاکمیت بریتانیا نمی‌تواند دوام داشته باشد. آنگلوساکسون‌ها یک پروژة وسیع داشتند که نخستین نشانه‌های شکست آن با افشاگری در مورد پاپ آغاز شد. پیشتر، ضمن اشاره به تاریخچة واتیکان گفتیم که موجودیت این «کشور الهی» مدیون تلاش‌های موسولینی رهبر فاشیست‌های ایتالیا بود، و عملکرد واتیکان طی سدة اخیر بهترین شاهد بر حمایت این بنیاد مذهبی از فاشیسم است. در هر حال آنچه اهمیت دارد شکست طرح آنگلوساکسون‌ها برای ایجاد یک منطقة «موازی» و طالبان‌پرور بود که چین، ونزوئلا، فرانسه، اسرائیل و ایران از پایگاه‌های اصلی آن به شمار می‌رفتند. خارج از سرسپردگی روحانیت شیعه به آنگلوساکسون‌ها، طرح فوق از حمایت «معنوی» واتیکان نیز برخوردار بود. «نرمش بیش از حد» دربار انگلستان در برابر کاتولیسیسم ریشه در همین طرح «الهی» داشت.

این طرح با ظهور نیکولاسرکوزی، هوگو چاوز، کاردینال راتزینگر، اهود اولمرت و احمدی‌نژاد فعال شد. و همچنانکه شاهد بودیم بازیگران آن جز ایجاد بحران و جنگ‌افروزی در خاورمیانه و آمریکای لاتین هیچ هدف دیگری را دنبال نمی‌کردند. شکست اسرائیل در جبهة لبنان نخستین ضربه‌ای بود که بر پیکر این «نظم نوین» وارد آمد. اما خوش‌رقصی‌های حکومت اسلامی و جنگ زرگری آمریکا با دست‌نشاندگان‌اش در جمکران همچنان ادامه یافت و به یاد داریم که فعلة فاشیسم در «روزآن‌لاین»، جهت ارعاب مردم ایران هر روز عکس رزمناوهای آمریکا را منتشر می‌کردند و روز و ساعت حمله به ایران را نیز به اطلاع هم‌میهنان می‌رساندند! باشد که احساس «کسالت» نکنند. و اما با در نظر گرفتن تهدیدهای اخیر شاخة نظامی «ارتش آزادیبخش ایرلند شمالی(ایرا)» و افشاگری دیرهنگام رسانة پوپولیسیت «سان» پیرامون دخالت نظامیان انگلستان در عملیات بمب‌گذاری‌ در افغانستان، می‌توان خروج پیش از موعد انگلستان از این کشور را پیش‌بینی کرد.

به گزارش سایت لوموند، مورخ 14 آوریل 2009، روز یکشنبه 12 آوریل شاخة نظامی «ایرا»، ضمن تهدید به قتل «مارتین گینس»، معاون نخست وزیر ایرلند، تهدید کرد با بمب «لندن» و «اولستر» را هدف عملیات خرابکارانة خود قرار خواهد داد! در تاریخ 15 آوریل رسانة پوپولیست «سان» مطلبی منتشر کرد که حاکی از قتل نظامیان انگلستان در عملیات خرابکارانة هم‌میهنان‌شان در افغانستان بود. البته ما پیشتر نیز می‌دانستیم که بمب‌گذاری و کشتار در افغانستان به نام القاعده و طالبان و به دست آنگلوساکسون‌ها صورت می‌پذیرد. ولی هیچ فکر نمی‌کردیم شاهد روزی باشیم که شیپورهای جنگ طلبان در انگلستان،‌ آنهم شیپور پوپولیستی چون «سان» ناگهان دست به افشاگری بزند و به مخاطبان نژادپرست مخلص و فدائی فوتبال و تف و مشت و لگد و خشونت تلویحاً تفهیم کند که حضور ارتش نازنازی‌ ما در افغانستان دیگر «مصلحت» نیست.

به عبارت دیگر نمی‌دانستیم روزی خواهد رسید که جنگ‌فروشان، خود جنگ‌ستیز شوند! روزی خواهد رسید که رسانة پوپولیست «سان» افکار عمومی را برای خروج نظامیان انگلستان از افغانستان آماده کند. با خروج این ارتش استعماری مهم‌ترین مانع در برابر احداث کریدور «شمال ـ جنوب» برداشته خواهد شد و ارتباطات زمینی بین کشورهای منطقه گسترش خواهد یافت. و در راستای چنین تحولاتی، تداوم مردم‌سالاری‌های «سرگذر» و حفظ روسپی‌های سیاسی در حاکمیت ایران نیز دیگر امکانپذیر نخواهد بود. خامنه‌ای و شریعتمداری در نبرد خیالی خود با «جهان استکبار» به همان سرنوشت دون‌کیشوت دچار خواهند شد. ایندو قهرمانان رمانی‌اند که فروپاشی مقدسات را به ملت ایران نوید می‌دهد!


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

...

چهارشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۸

عنتر یا «ان بر»!
...

«هشت قرن پیش گویا شیخ مصلح‌الدین سعدی حکیم و سخنور بزرگ ایرانی فضای سیاسی و انتخاباتی امروز را می‌دید که [...] نوشت: خردمندی را که در زمرة‌ اجلاف سخن ببندد، شگفت مدار که آواز بربط با غلبه دهل برنیاید و بوی عنبر از گند سیر فرو ماند. نمی‌داند که آهنگ حجازی فروماند ز بانگ طبل غازی»

منبع: «سیر وعنبر»، کیهان مورخ 26 فروردین‌ماه سالجاری

البته 8 قرن‌شان در واقع «هجری قمری» است، و یک بیت شعر سعدی را هم در این گیرودار از قلم محترم‌شان انداخته‌اند:

بلند آواز نادان گردن افراخت
که دانا را به بیشرمی بینداخت
نمی‌داند که آهنگ حجازی
فروماند ز بانگ طبل غازی

خلاصه نه تنها سعدی «انتخابات» جمکران را نیک شناخته بود که تبلیغات کیهان را نیز! بله، این روزها عطاری سازمان سیا غوغائی به پا کرده! همة کارگزاران اسلام‌پرست گاوچران‌ها از نهضت عاظادی،‌ کمپین‌آش،‌ تحکیم وحدت و دارودستة حبیب‌الله پیمان بدون استثناء «مدافع حقوق بشر» از آب درآمده‌اند! البته دچار توهم نشویم فعلة فاشیسم فقط خواهان «گسترش گفتمان» حقوق بشراند. به عبارت دیگر، آمریکا باید به ما لطف کرده اجازه فرماید پادوهای‌اش از حقوق بشر «سخن» به میان آورند! بله، حضرات خواهان تغییر قانون اساسی جهت تدوین قوانین انسان‌محور نیستند، ابداً! اینان فقط از آستان مقدس عموسام تقاضای عاجزانه دارند که حقوق بشر را نیز به ابزار و شعار‌های پوچ خود در ایران بیافزاید. چرا که به زعم اینان حتماً اکثریت ملت ایران خواهان همین شعارهای پوچ‌اند. شوخی اصلاً در کار نیست، بیانیة مضحک‌ نهضت عاظادی، تحکیم وحدت و دیگر فعلة فاشیسم در سایت «عصرنو» ‌موجود است. اینان بیشرمانه ادعا می‌کنند که قانون اساسی حکومت اسلامی بر رعایت حقوق بشر صراحت دارد:

«اصلاح طلبان باید[...] گفتمان آزادی، دمکراسی و حقوق بشر را ـ که خواست اکثریت ملت ایران است ـ گسترش دهند؛ دفاع از آزادی‌های اساسی و مصرح در قانون اساسی، حقوق بشر، عدالت [...] دمکراسی [...] را با صراحت و شفافیت اعلام کنند [...] برنامه محور باشند[...]»


قانون توحش که بر اساس احادیث و روایات تدوین شده، اینک می‌باید بر رعایت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی نیز نظارت داشته باشد! کافی‌است اصلاح‌طلبان ما ملت را با این قانون «پیشرفته» آشنا کنند. حال پادوهای آمریکا در حوزه و بازار را رها کرده به سراغ کیهان، شیپور تبلیغاتی کوکلوکس‌کلان‌های آنسوی آتلانتیک در کشورمان می‌رویم.

کیهان، بوق تبلیغاتی هریتیج کلاب برای‌مان از «طمأنینه»‌، «خویشتن‌داری» و همة مسائلی می‌گوید که این مؤسسة استعماری، از سال 1322 که سفارت آمریکا آنرا به راه انداخته تاکنون، با آن‌ها کاملاً بیگانه ‌است! گویا دربان سفارت سوئیس رهنمودهای لازم را حضور پاسدار شریعتمداری تقدیم کرده باشد. دربان سفارت سوئیس در جمکران را دستکم نگیریم، برای خودشان شهریاری هستند! اولاً درستکار و عادل‌اند، و رشوه‌های دریافتی را با رعایت «عدالت» تقسیم می‌کنند و هیچ سهمی برای خود نمی‌طلبند. و نهایت امر آنحضرت رابط بین حکومت جمکران و خداونداند. خلاصه نوعی «امام‌زمان» به شمار می‌روند که «ولی فقیه» بدون نظارت عالیة ایشان قادر به انجام وظیفة خطیر «رهبری امت مسلمان» نخواهد بود. در هر حال گویا دربان سفارت سوئیس یک بستة هسته‌ای جدید به مهرورزی داده که به گفتة پرزیدنت «هالة نور» همة مشکلات جهانیان را حل خواهد کرد.

می‌دانیم که از منظر آمریکا مهم‌ترین مشکل «جهانیان» گسترش شبکة طالبان نه تنها در خاورمیانه که در کل کشورهای مسلمان‌نشین است. و این مهم در پاکستان، ایران، افغانستان، عراق و ترکیه محقق شده؛ هر چند در چچنی این پروژة استعماری با شکست روبرو شد. حال لازم است دیگر کشورهای ساحل خزر به طویلة امام زمان تبدیل شوند تا مشکل اربابان احمدی‌نژاد هم حل شود. می‌دانیم که در قاموس مهرورزی جهانیان به گاوچران‌ها محدود می‌مانند. همچنین می‌دانیم که پرزیدنت مهرورزی از متفکران جمکران است، و هر جا در زمینة تفکر لنگ شود بلافاصله «پروفسور»‌ مولانا به کمک‌شان می‌شتابند تا ایشان بتوانند راه زندگی را به ما نشان دهند، و بشریت را به «راه راست» هدایت فرمایند! از ایشان پرسیده‌اند نظرتان در مورد بدحجابی و ابتذال چیست؟ مهرورزی چنین پاسخ داده:

«باید ببینیم ریشة ابتذال در کجاست؟ هر انسانی برای یک زندگی شرافتمند نیازمند دو عنصر، یکی هویت و دیگری آرمان‌های بلند است[...]»

منبع: روزآنلاین، گزارش «آرش مصلح»، مورخ 26 فروردین‌ماه سالجاری

بله مهرورزی هم مانند پاسدار اکبر «فیلسوف» شده و ما نمی‌دانستیم! زندگی شرافتمندانة انسان‌ها هم نان و آب ندارد؛ ‌ چرا که نان و آب همه را مثل رزق و روزی احمدی‌نژاد عموسام می‌دهد. ولی چه نشسته‌اید که پاسدار اکبر هم در سایت ابتذال‌پرور «زمانه» با چسباندن ترجمه‌های تحریف شدة متفکران مارکسیست به یکدیگر، و وصله پینه‌ کردن‌شان به ترجمه‌های شکسته بسته از آثار «پوپر» در واقع «اشتباهات مارکس» را برای‌مان توضیح می‌دهد، و به ما می‌گوید که مارکس یک «پیش‌گو»‌ بوده و «کاپیتال» را هم «کشف» کرده!

باری مارکس در غار حری نشسته بود که جبرئیل بر او «کاپیتال» را نازل کرد! ولی از آنجا که «کاپیتال» خدامحور نیست، برخلاف قرآن آینده را پیش‌بینی نمی‌کند، در صورتیکه در قرآن همه چیز هست! پیامبر گرامی حقوق بشر را هم در همین قرآن پیش بینی کرده‌ بودند و در دوران شاه عباس، ‌ ناخداکلمب در مکتب میرداماد این مطالب را فراگرفت و آنرا به بنی‌صدر، عبادی، آخوند صانعی و دیگر شیفتگان «آقا» امام زمان نیز آموخت. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به سخنان پرمغز احمدی نژاد که «زندگی شرافتمند» را برای‌مان توضیح ‌داده. می‌دانیم که ایشان «شرافت» را در سفرهای خود به مالزی، مرکز مهم پول‌شوئی آموخته‌اند و از اینروست که هم «هویت» دارند هم آرمان‌های «بلند»! البته آرمان بلند را با «آرمان والا» اشتباه نگیریم! «آرمان بلند» احمدی‌نژاد، گسترش حماقت و توهم و خرافات دین در جامعه است، که به زعم مهرورزی، خواست همة ایرانیان شده. در نتیجه رئیس جمهور چاه جمکران می‌خواهند با تکیه بر «حجاب» و «اصول انسانی» مردم را مانند گلة گوسفند در راستای «آرمان‌های الهی» به حرکت درآورند:‌

«برای حرکت دادن مردم در راستای آرمان‌های الهی که خواسته هر زن و مرد ایرانی است باید دستگاه‌های فرهنگی برنامه داشته باشند [...] دمیدن روح خودباوری در مردم و پایبندی آن‌ها به شعائر اسلامی از جمله حجاب [...] با بهره‌گیری از ظرفیت‌های موجود امکانپذیر است»
همان منبع!

دمیدن روح خودباوری و بقیة قضایا را «سرداران» بر عهده دارند، که حتماً در نقش جبرئیل ظاهر شده، با ضربة چماق روح کذا را در پیکر ملت می‌دمند. ولی خارج از چماق سرداران، چماق معنوی هم جزو «ظرفیت‌های موجود» است که از طریق رسانه‌های مخالف‌نما، نظیر «روزآنلاین» همان «روح خود باوری» را از طریق ارعاب در جسم ما ملت می‌دمد. روزآنلاین در واقع چماق برون‌مرزی حکومت جمکران است که جهت تبلیغ حماقت و به ویژه جهت گسترش ارعاب به راه افتاده.

اهالی «روز» که ژورنالیسم استعماری را در کارگاه خررنگ‌کنی ساواک جمکران آموخته‌اند، مقاله‌ای تحت عنوان «تهران از اروپا وسائل شنود و کنترل خرید» منتشر کرده‌اند! البته در این مطلب قرار است به بررسی گزارش «واشنگتن پست» بپردازند،‌ ولی در پایان می‌بینیم که گزارش کذا از «واشنگتن تایمز» استخراج شده! آن‌ها که با روزی‌نامه‌های ینگه‌دنیائی آشنائی دارند تفاوت ایندو را که همان تفاوت «ماه من و ماه گردون» است بخوبی می‌شناسند! «روزنویسان» لابلای گزارش فوق ضمن ترساندن مردم از مکالمات تلفنی و به ویژه القاء این امر که دولت ارتباطات اینترنتی را تحت کنترل کامل دارد، چندین و چند دروغ شاخدار را هم همزمان به مخاطب تحویل می‌دهند. از آنجمله است پیوستن پاسدار محسن سازگارا به صفوف مدافعان دمکراسی! ولی دروغ اصلی همان تحویل تجهیزات نظارت الکترونیکی به جمکران است که فقط برای ارعاب مردم ایران منتشر می‌شود. خلاصه به ادعای جیره‌خواران محفل حاج‌اکبر فاشیست، دولت قدرقدرت جمکران از این پس تمام ارتباطات را می‌تواند کنترل کند! یک «شاهد» هم در راه «اثبات» این مزخرفات تأکید دارد که یکی از موکلان‌اش به جرم «تبادل پیام‌های اینترنتی» بازداشت شده‌، و وزارت اطلاعات گورکن‌ها همة پیام‌های وی را به صورت «چاپ شده» نشان‌اش داده و بعد هم بازداشت‌اش کرده! و ... و برای بوسیدن چکمه‌های مقدس و پر از پهن گاوچران‌ها، در این «گزارش» ادعا می‌شود که دولت آمریکا از صادرات این فناوری به چین جلوگیری کرد، تا دولت چین نتواند از آن جهت سرکوب و کنترل شهروندان خود استفاده کند! به زبان ساده‌تر، قلم به‌مزدهای روزآنلاین بیشرمانه ادعا می‌کنند که پس از سازگارای آدمکش، دولت استعمارگر آمریکا نیز مدافع آزادی بیان شده! از شما چه پنهان سایت لوموند هم برای دفاع از آزادی بیان حسابی فعال است!

می‌گویند سایت لوموند دوباره به مطلب «لا لیبر بی» در مورد پاپ لینک داده! ما هم نوشتیم! اما برای لینک دادن کمی دیر شده! و ما مسئول تصمیمات سایت لوموند نیستیم،‌ که گفته‌اند «صلاح مملکت خویش خسروان دانند!» فعلة فاشیسم به حرف «ت» علاقة عجیبی دارند،‌ چون واژة جادوئی «ترادف» با همین حرف آغاز می‌شود و بینوایان فرهنگی با «توسل» به «ترادف» در کمال «تبحر» واژه‌های «تخیل»، ‌ «توهم» و «ترهات» و «تره» را در «ترادف» با «تفکر» قرار داده همة نتایج مطلوب را به دست می‌آورند.

به این ترتیب به ما می‌گویند که آثار هنری بازتاب «تفکر» هنرمند است نه نمایانگر «شکوفائی تخیلات» او! وقتی «تخیل» را با «تفکر» در ترادف قرار دهیم به سادگی می‌توان اثر هنری را هم به ایدئولوژی تبدیل کرد. حتماً حضراتی که این مزخرفات را به هم می‌بافند نمی‌دانند که عملکرد نظام‌های انسان‌ستیز هیتلر و استالین هم بر همین اساس استوار بوده!‌ به عنوان نمونه، با تکیه بر این چرندیات هر رمان را می‌توان بازتاب «عقاید» نویسندة آن معرفی کرد. این شیوة سفسطه‌بافی برای لجن‌پراکنی به صادق هدایت بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته! بر اساس چنین سفسطه‌‌ای، «نخبگان» مرزپرگهر ادعا می‌کنند که صادق هدایت «عقاید» خود را از زبان پرسوناژهای رمان‌های‌اش بیان می‌کند! البته اگر کسی نظریة رمان را بشناسد چنین مهملاتی نمی‌بافد؛ سخنان راوی و پرسوناژهای رمان ریشه در «گفتار جمع» دارد که با تخیلات و نوآوری‌های رمان‌نویس یا بهتر بگوئیم با «گفتار فردی» وی ترکیب شده. در نظر داشته باشیم که «رمان نویس»، مانند هر هنرمندی، بنابرتعریف نمی‌تواند «در خدمت» ایدئولوژی قرار گیرد، چه در اینصورت به دست خود «آزادی بیان» را نفی کرده. حال آنکه، رمان عرصة آزادی انسان از قید هرگونه تقدس است، نه عرصة اسارت او. بنابراین «قصه‌گویان» متعهد و مکتبی و متخصصین «معنویات» در بحث رمان اصولاً جائی ندارند، بهتر است به «بی‌بی‌گوزک‌های» خودشان بپردازند. و ما هم بازگردیم به عطاری کیهان که به مناسبت انتخابات جمکران افتتاح شده، و قلم شیوای «محمد ایمانی» در آن مقالة جانگذاری نگاشته، تحت عنوان «سیر و عنبر!»

در این مقاله سخن از «عقل» و «اخلاق» و «منطق» و «انصاف» است که گویا بعضی سیاست‌بازان ‌آنرا پایمال می‌کنند. ولی بر اساس مشاهدات شخصی ما طی سه دهة اخیر این «مسائل» به برکت استقرار حکومت گورکن‌ها در جامعة ایران بکلی ریشه کن شده. خلاصه بگوئیم قلمزن کیهان می‌فرمایند، «مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید!»

و اتفاقاً حق کاملا با سعدی است! ملت ایران که به نکبت حکومت جمکران دچار شده نیز همان گهری است که « اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس‌ است و غبار اگر به فلک رسد همچنان خسیس. استعداد بی‌تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع.» ترهات‌پراکنی کیهان طولانی است و طبق معمول بافته‌ای است از «آسمان» به «ریسمان» تا اینکه در پایان کار ناگهان گامی به «واقعیات» نزدیک می‌شود و «انتخابات» جمکران را اینچنین توصیف ‌می‌کند:

«انتخابات چهار سوق عطاران و عنبرفروشان است[...] آنکه سیر [...] بر بساط می‌گذارد [...] خیال خام در سر نپروراند که چون بوی عنبر از گند سیر فرو ماند، پس لاجرم این سودا به سود او آید. مگر که شامة وی گرفته باشد و نگاه خیرة‌ مردم را خریدار پندارد.»

البته این متن از سعدی نیست! می‌باید از رسانة کیهان سپاسگزار باشیم که چنین تعریف جامعی از «انتخابات» در یک حکومت دست نشانده و مدعی تقدس‌الهی ارائه داده. به راستی که چنین بساطی در واقع همان «عطاری» سازمان سیا باید باشد که بجای «عنبرفروش» در رأس آن یک «عنتر فروش» را نشانده‌اند.

پس به نویسندة‌ کیهان یادآور شویم کسی که «شامه‌اش» گرفته، دلیلی ندارد دچار توهم هم بشود. هر کس سرما می‌خورد متوهم نخواهد شد! و آنکه «نگاه خیرة مردم» را «نگاه خریدار» پنداشته سردمداران حکومت جمکران و اربابان‌شان در لندن و واشنگتن‌اند که طبالان‌شان در کیهان و روزآنلاین بر طبل نادانی و مزدوری می‌کوبند.

«گر جاهلی در زبان آوری بر حکیمی غالب آید عجب نیست که سنگی است که گهر همی شکند[...] دانا چو طبلة عطار است خاموش و هنر نمای و نادان چون طبل غازی: بلند آواز و میان تهی»
آداب صحبت، باب هشتم

ما هم به قلم به مزدهای عموسام می‌گوئیم اگر دوران سروری واتیکان به پایان رسیده، بساط طالبان‌پروری و عطاری و خرازی یانکی‌ها و عنترها‌ی‌شان هم در منطقه برچیده خواهد شد.


سه‌شنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۸



گاز و پاپ!


...
سازمان ناتو یک گام تا تشکیل محور «ونزوئلا ـ پکن» و تبدیل «یوآن» چین به پول منطقه‌ای فاصله داشت که نخست موشک کرة شمالی «شهید» شد، و پس از آن نشست چین با سران «آسه آن» در تایلند به صورتی که شاهد بودیم بر هم خورد! و روز گذشته نیز، دولت چین ناچار شد قطعنامة محکومیت دست‌پروردة خود، کرة شمالی را تأئید کند. و اینچنین بود که رویای محور طلائی ناتو به کابوس تبدیل شد. محور کذا به دلیل تعهد کلنل هوگو چاوز به کاتولیسیسم، عملاً یک پا در واتیکان داشت، و به دلیل حمایت چین از طالبان، پای دیگرش هم در جمکران بود. و خلاصه چتر فاشیسم یانکی‌ها می‌رفت که از تهران تا ونزوئلا را تحت پوشش قرار دهد که دیوارهای دژ فاشیسم در غرب با صدائی خشک ترک برداشت!

در وبلاگ «پاپ‌الله» گفتیم که پخش دیرهنگام خبر مربوط به انتشار مقالة کاردینال راتزینگر در ماهنامة فاشیست‌های اطریشی، «دای آئولا» دژ فاشیسم بین‌الملل، ‌ واتیکان را به لرزه درآورده، و پیامد تزلزل این بنیاد متحجر را بزودی در ایران مشاهده خواهیم کرد.

امروز کاشف به عمل آمد که در آلمان و اطریش از مدت‌ها پیش همه در جریان انتشار مقالة پاپ در ماهنامة‌ «دای آئولا» قرار داشتند! و هفته نامة «در شپیگل» در تاریخ 16 مارس 2009 یک مقالة «نیک» در این باب منتشر کرده بود! ولی اهالی مرزپرگهر ظاهراً به اهمیت خبر مذکور پی نبردند! و اگر نویسندة این وبلاگ به طور اتفاقی در بخش پیام‌های کاربران سایت فیگارو پرسه نمی‌زد فدائیان «خلیج همیشه پارس» و «خزر مال ایرانیان است و بس» و اهالی کمپین‌آش از خواب بیدار نمی‌شدند و متوجه نمی‌شدند چرا پرزیدنت احمدی نژاد در مصاحبة اخیر خود با «درشپیگل»،‌ پاک‌کن کذا را در جیب گذاشت و به وجود دو کشور اسرائیل و فلسطین در منطقه اعتراض نکرد!

حدود یک‌ماه پیش، در تاریخ 16 مارس سال 2009، هفته نامة‌ «درشپیگل» خبری منتشر می‌کند که تا همین تاریخ از مرزهای آلمان و اطریش فراتر نرفته: انتشار مقالة کاردینال راتزینگر در ماهنامة فاشیست‌ها به نام «دای آئولا»! کلیسای کاتولیک بلافاصله به سنت خرقه‌پوشان وطنی به دروغ و ریا متوسل شده ادعا می‌کند، ماهنامة فاشیست‌ها بدون اجازة کاردینال راتزینگر مقالة «مقدس» ایشان را منتشر کرده! و اینکه این مقاله پیشتر در مجلة «کومونیو» انتشار یافته بود و ... و از آنجا که برنامة فاشیست‌پروری آنگلوساکسون‌ها در اروپا سیر قهقرائی طی می‌کند، «در شپیگل» بخشی از مکاتبات «رایسه‌گر»، سردبیر ماهنامة اطریشی و دبیرخانة کاردینال جوزف راتزینگر را با آرم مخصوص دفتر ایشان منتشر می‌کند:

«در تاریخ 18 سپتامبر 1997، ‌ رایسه‌گر از حضرتش، کاردینال جوزف راتزینگر برای انتشار مقالة ایشان، که در سال 1995 در مجلة کومونیو منتشر شده، ‌ اجازه می‌خواهد‌[...] دوازده روز بعد، منشی راتزینگر، عالیجناب ژوزف کلمانس به رایسه‌گر جواب مثبت می‌دهد: در پاسخ به نامة دوستانة شما [...]به نام کاردینال راتزینگر، ‌ به اطلاع می‌رساند که ایشان با انتشار مقالة‌ خود [...] در ماهنامة آئولا موافقت کرده‌اند. مقاله‌ای تحت عنوان: نقد دمکراسی!»
منبع: «لا لیبر بی»، مورخ 8 آوریل سالجاری

همچنانکه در وبلاگ «پاپ‌الله» گفتیم نمایندة سبزها در مجلس اطریش،‌ «کارل اولینگر» که گفته می‌شود از مخالفان فاشیست‌هاست در ماه فوریة 2009 خبر انتشار مقالة کاردینال راتزینگر را در این ماهنامة رسوای فاشیست فاش کرده. این مقاله تحت عنوان «فرای‌هایت اوند وارهایت»، یا «آزادی و حقیقت» به چاپ رسیده. سایت لوموند، در تاریخ 13 آوریل سالجاری به مطلب فوق، ‌تحت عنوان «یک اکتشاف دردسرساز برای بندیکت شانزدهم» در «لا لیبر بی» لینک داده بود، ولی امروز لینک کذا را برداشت! البته ما بخش‌های مهم مطلب «لا لیبر بی» را در این وبلاگ نقل کردیم و در هر حال ناپدید شدن لینک لوموند اهمیتی ندارد، چرا که هفته‌نامة «در شپیگل» در ماه مارس این مطلب را به چاپ رسانده. یادآور شویم، «دای آئولا»، به دلیل انتشار اظهارات «والتر لوفتل» در نفی هلوکوست، چنان جنجالی به پا کرد که «اف.پی.او»، حزب فاشیست‌های اطریش ناچار شد در برابر آن موضع گیری کند، چرا که حزب «شهید» هایدر از این ماهنامه حمایت مالی هم می‌فرمودند. حال پس از این مقدمة نسبتاً طولانی نگاهی داشته باشیم به تحولات اخیر در زمینة انرژی در اروپای غربی و چین.

روز گذشته، دولت روسیه با نصب یک انشعاب از خط لولة «سیبری شرقی ـ پاسیفیک» به سوی چین موافقت کرد. انشعاب مذکور در سال 15 میلیون تن نفت خام را از روسیه به چین انتقال خواهد داد. به گزارش نووستی، مورخ 13 آوریل 2009، ظرفیت انتقال این خط لوله می‌تواند به 80 میلیون تن در سال نیز افزایش یابد.

در گیرودار ائتلاف سیلویو برلوسکنی با فاشیست‌ها، وزیر اقتصاد ایتالیا فرصت را مغتنم شمرده اعلام کرد می‌توان از خط لولة «بلو ستریم»، بین روسیه و ترکیه در دریای سیاه انشعابی دو شاخه به سوی شمال و جنوب ایتالیا گرفت! حال آنکه «ساوت ستریم» برای رساندن نفت به جنوب ایتالیا باید از بلغارستان و یونان بگذرد، و برای تغذیة شمال ایتالیا باید از بلغارستان، سربی و مجارستان و اطریش عبور کند. در واقع وزیر اقتصاد ایتالیا با تکیه بر بحران مالی جهانی و 20 درصد سهام شرکت «اننی» در شرکت «گازپروم نفت» روسیه شکم‌شان را صابون زده بودند که حکومت اسلامی ترکیه را به مرکز توزیع انرژی اروپا تبدیل کرده، دست روسیه را برای صدور انرژی زیر سنگ اسلام‌گرایان آتاتورکی بگذارند. ولی گویا ایشان کمی کور خوانده بودند، چرا که شرکت گازپروم، بدون در نظر گرفتن کاهش بهای انرژی، با پرداخت 4 میلیارد و دویست میلیون دلار، 20 درصد سهام خود در«گازپروم نفت» را که در سال 2007 به بهای 3 میلیارد و هفتصد میلیون دلار به شرکت «اننی» ایتالیا فروخته بود، طبق مفاد قرارداد باز خرید کرد تا بتواند انحصار «گازپروم نفت» را به دست آورده، طرح «ساوت ستریم» را معلق کند. چون کشوری که از منابع گاز انحصاری روسیه استفاده می‌کند، نمی‌تواند مسیر خط لولة گاز را به دلخواه خود تغییر دهد! در نتیجه سیلویو برلوسکنی به بهانة‌ همدردی با زلزله‌زدگان سفر خود را به مسکو لغو کرد! و اما کشمکش‌های مالی در غرب به صورت سرکوب به منطقه صادر می‌شود.

از پاکستان آغاز کنیم که بهترین آزمایشگاه انسان‌ستیزی شده. به گزارش «بی‌بی‌سی»، مورخ 14 آوریل 2009، دولت مستقل و مقتدر پاکستان که یک بمب اتم هم در جیبش گذاشته‌اند، با اجرای احکام توحش در درة‌ «سوات» موافقت کرده، چون «لات‌الله» که بهترین حافظ منافع آنگلوساکسون‌ها در منطقه به شمار می‌روند، دولت «محترم» را تحت فشار گذاشته بودند! البته سایت ناخداکلمب ‌لات‌الله را با احترامات فائقه، «محافظه‌کاران مذهبی» می‌نامد. باری در برابر موافقت رئیس جمهوری اسلامی پاکستان برای اجرای «احکام شریعت»، مولانا فضل‌الله، رهبر گروه «تحریک نفاذ شریعت محمدی» قول داده به عملیات مسلحانه علیه دولت پایان دهد!

می‌بینیم که دولت قدرقدرت پاکستان که برای تبدیل کشمیر به طویله با جمهوری هند جنگ و دعوا به راه انداخته، در واقع کجا ایستاده؟ این شبه‌دولت حتی از پس مشتی اوباش مسلح در داخل خاک خود نیز برنمی‌آید. در واقع اقدام دولت پاکستان پیامد سفر پر برکت اخیر هولبروک به منطقه است، و مسلماً تنش در مرزهای افغانستان را گسترش خواهد داد. این اسلام گرایان تندرو به گفتة «بی‌بی‌سی»، به ویژه در دو سال اخیر بر منطقة توریستی سوات مسلط شده‌اند. ظاهراً آموزش نظامی و مخارج تجهیزات اینان از آسمان و به دست «سید و سادات» تأمین می‌شود، و سازمان ناتو هم اصلاً نقشی در این میان ندارد!

و اما در ترکیه اوضاع به مراتب اسفبارتر شده، چرا که «اوباش‌الله» فکل کراواتی آنکارا به سرکوب کردها پرداخته‌اند. به گزارش حنازرچوبه، مورخ 25 فروردین‌ماه سال‌جاری، به نقل از منابع خبری ترکیه، مأموران امنیتی ترکیه طی یک عملیات گسترده در 12 استان این کشور «مخالفان» دولت ترکیه را دستگیر کرده‌اند! اکثر دستگیر شدگان از فعالان حزب جامعة دمکراتیک ترکیه‌اند که در مناطق کردنشین طرفداران فراوانی دارند. یکی از وکلای سابق عبدالله اوچالان نیز در بین دستگیرشدگان دیده می‌شود. حزب جامعة دمکراتیک ترکیه در انتخابات محلی، شهرداری‌های بسیاری از مناطق کردنشین از جمله دیاربکر، بزرگترین شهر کردنشین ترکیه را به دست آورده و 20 نماینده هم در مجلس ترکیه دارد.

همچنانکه می‌بینیم در ترکیه بجز مدافعان دمکراسی هیچکس توطئه نمی‌کند! اسلام گرایان و ارتش ترکیه در یک جبهة مشترک به نوکری برای سازمان ناتو اشتغال دارند، بقیه هم بر ضد این مجموعة دین‌پرور و حماقت‌گستر «توطئه» می‌کنند. جالب این است که الگوی پیشنهادی ناتو برای حکومت جمکران در حد دولت «عدالت و توسعة» ترکیه هم نیست! راسموسن و شرکاء الگوی توحش نجم‌الدین اربکان، ‌ رهبر حزب «سعادت» را به ما ملت پیشنهاد می‌کنند، البته به صورت «غیررسمی»، همچنانکه مهرنیوز تأکید کرده بود.

مسلماً اگر به دلیل اخراج شرکت «اننی» از طرح «ساوت ستریم»، برنامة تبدیل ترکیه به مرکز توزیع انرژی به اروپا با شکست مواجه شده، سازمان ناتو باید بزودی دست و پای مسلمین فکل‌کراواتی‌ خود را نیز در ترکیه جمع کند. خلاصه باز هم گز نکرده جر دادند، و اربکان بینوا را بی‌دلیل به تهران ارسال کردند، چرا که ایشان هم با دارودستة عبدالله گل جارو خواهند شد.

حال بهتر می‌توان به دلائل واقعی «شعار مشترک» موسوی و کروبی برای برچیدن گشت ارشاد، و شاخ و شانه کشیدن «سرداران» پی برد. غرب به دلیل از دست دادن مواضع خود به وحشت افتاده و «بهترین» واکنش‌اش در برابر تضعیف در هند، کره و ترکیه، بلند کردن چماق بر علیه ملت ایران توسط اوباش نیروهای انتظامی است. هدف از نمایش مهوع میرحسین موسوی و کروبی جز ارعاب مردم ایران نیست. پس بهتر است با تحریم مسابقات مارگیری به اربابان حکومت جمکران در لندن و واشنگتن تفهیم کنیم که حکومت توحش دینی را در هیچ قالبی نمی‌پذیریم. نه در قالب خلقی و لاتی و خاکی که مهرورزی نمایندة آن است، و نه در قالب فاشیست چپ‌نما، ملبس به پالتوی کشمیر با جنتلمن‌بازی‌های عاریتی و خنک و مضحکی که موسوی به میدان آورده!






نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

...

دوشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۸



پاپ‌الله!


...
رأس هرم فاشیسم بین‌الملل در واتیکان به لرزه در آمده! مراقب جنجال دانشجونمایان و «زنان اندرون» باشیم. فریب شعارهای پوچ کروبی برای تغییر قانون اساسی را نخوریم. جنگ زرگری «سرداران» حکومت با موسوی‌ها و کروبی‌ها صحنه‌سازی برای ارعاب ما ملت است. هدف اینان عوامفریبی، ایجاد آشوب و گسترش سرکوب مردم ایران است.

تا زمانیکه قانون اساسی ایران در چارچوب «توحش مقدس» گرفتار آمده آزادی‌های اساسی مردم تأمین نخواهد شد. آخوند کروبی و به ویژه اربابان‌اش در غرب سخت کور خوانده‌اند، اگر می‌پندارند با توسل به «شعار» تغییر در قانون اساسی می‌توانند مردم را بفریبند. به گفتة «بی‌بی‌سی» و شاخک‌اش، «زمانه» آخوند کروبی برای تأمین آزادی‌ بیان و آزادی مطبوعات خواهان «تغییر در قانون اساسی» شده! البته نمی‌باید فریب این سخنان احمق‌پسند را که در سایت ناخداکلمب انتشار یافته خورد. آنچه ما به عنوان «تغییر در قانون اساسی» مطرح می‌کنیم فقط با حذف کلیة اصولی که به مقدسات ارجاع دارد ممکن می‌شود. اگر کروبی شیاد با توسل به شعار «تغییر قانون اساسی» به عوامفریبی مشغول شده و سایت ناخداکلمب هم فوت در آستین پارة این شیخ رسوا و نیرنگ‌باز می‌کند، مردم ایران فریب این شعارهای پوشالی را نخواهند خورد.

آشفتگی تبلیغات «مارگیری» جمکران و تخالف شعارهای «کروبی ـ موسوی» در راستای همان سیاستی است که حاکمیت فرانسه رضوی فقیه را مأمور اجرای آن کرده بود. اگر به یاد داشته باشیم قرار بود فاشیست‌ها در سیرک انتخاباتی دو قطب کاذب «لیبرال و چپگرا» تشکیل دهند که در آن نقش لیبرال را محمد خاتمی بر عهده گیرد! در پی کناره‌گیری شیاد اردکان، میرحسین موسوی نقش «چپ‌نما» را ایفا می‌کند تا کفة آخوند کروبی سنگین شود. خلاصه این شرایط در هم و برهم به دلیل تغییر «مدیریت» پیش آمده!

ایالات متحد به دلیل عدم امکان جنگ‌افروزی و سازماندهی کودتا در ایران، و به ویژه به دلیل پس بودن هوا پس از «شهادت جانگداز» موشک کرة‌ شمالی و عدم موفقیت برقراری محور نفتی «چین ـ ونزوئلا»، حاکمیت فرانسه را به سرپرستی گورکن‌ها گمارده! به همین دلیل کروبی و موسوی در پریشان‌گوئی از یکدیگر گوی سبقت می‌ربایند و به همین دلیل خط تبلیغاتی رادیو فرانسه را می‌توان دقیقاً در سایت «حنازرچوبه»، یا همان ایرنا مشاهده کرد.

هر دو رسانه برای توجیه سرکوب زنان ایران با توسل به متخصصان «کنار خیابان» و کارشناسان «سرگذر»، ضمن ستایش از «حضور زنان» در جامعه تأکید می‌کنند که حجاب باعث پیشرفت زنان در ایران شده! برای پخش چنین مهملاتی رادیو فرانسه به یک ایرانی‌نما و حنازرچوبه به یک کارشناس ژاپنی متوسل شده‌اند. گویا اینان ‌می‌پندارند که ما برای تعریف آزادی‌های اجتماعی در ایران به «فتاوی» ابله‌پسند سرمایه‌داری فرانسه و ژاپن نیازمندیم. پس از اینکه یکی از همپالکی‌های آزاده‌کیان با تکرار ترهات شهلا شرکت «آزادی زنان» را در سایت فارسی رادیو فرانسه برایمان «تعریف» کرد، یک «سر» کارشناس ژاپنی‌ هم در حنازرچوبه، مورخ 24 فروردینماه برایمان توضیح می‌دهد که حجاب سهم موثری در «پیشرفت» زنان ایران داشته. ولی هم‌سوئی پروپاگاند سرکوب به مسائل زنان محدود نمی‌ماند، این تبلیغات کل عرصة سیاسی را در بر می‌گیرد و از آنجا که فعلاً پیرامون «انتخابات» هیاهو برای هیچ به راه افتاده، لازم است نامزدهای انتخابات کذا هر چه بیشتر شعارهای عوامفریبانه سر دهند و گرد و خاک کنند تا کسی نبیند در واقع در پشت صحنه چه می‌گذرد.

در عمل دو کاندیدا در یک زمینة ‌خاص «شعار مشترک» سر داده‌اند، تا عرصه برای شاخ‌وشانه کشیدن نیروهای انتظامی و هارت و پورت این عزیزان فراهم آید. هدف از شعار مشترک دو بوزینه فقط ارعاب مردم ایران است. خارج از این، یکی از بوزینه‌ها، جهت گسترش دامنة شیادی‌ باید به «چپ نمائی» بپردازد و دیگری به آزادی‌خواهی‌‌نمائی.

از اینرو همزمان با جهش و پرش کروبی در استخر شیادی که با شعار «تغییر قانون اساسی» توأم شده، میرحسین موسوی هم ضمن تأکید بر «خط امام‌اش» مدافع مستضعفین و خواهان آبادی کشور است! البته ما فراموش نکرده‌ایم که آخوند کروبی آنقدر طرفدار آزادی مطبوعات بود که از علی‌خامنه‌ای تقاضا کرد نامه‌ای برای نمایندگان مسجد جمکران بنویسد که «لایحة مطبوعات» را مسکوت بگذارند. و اینچنین بود که «فاشیست ـ‌ مسلمان‌ها»، از جمله دارودستة بهزاد نبوی و مشارکت‌چی‌ها در جایگاه «مدافعان آزادی مطبوعات» قرار گرفتند! هدف از نامة کذا مانند همة تحرکات فاشیستی ایجاد دو قطب کاذب جهت اشغال جایگاه مدافعان آزادی بود. به همین دلیل اکنون آخوند کروبی به شعار «تغییر در قانون اساسی» متوسل شده تا خود را در صفوف طرفداران تغییر قانون اساسی جای دهد. ولی همچنانکه گفتیم کروبی و اربابان‌ا‌ش در غرب کور خوانده‌اند.

قانون اساسی می‌باید در اصول اولیه‌‌اش تغییر کند، همان اصولی که صدر حاج سیدجوادی منفور، با تکیه بر روایت معصوم، حدیث مسلم و نهج‌البلاغه به عنوان «قانون» سر هم کرده. شاید به همین دلیل است که جناب «شمس‌الوازلین» پیشنهاد اهدای «قلم زرین» به این شخصیت مدافع آزادی‌ بیان می‌دهد. صدرحاج سید جوادی با وکالت فعلة‌ فاشیسم نظیر حسینعلی‌منتظری، شریعتی و ... و تدوین قانون اساسی جمکران با تکیه بر مهملات فقه شیعه به راستی استحقاق دریافت قلم زرین را نیز دارد! البته «قلم زرین» مزدوری برای فاشیسم بین‌الملل.

پیشنهاد می‌کنیم یک قلم زرین بیشرمی و وقاحت هم به میرحسین موسوی اهداء شود چرا که وی می‌پندارد ایرانیان سابقه‌اش را در راه ارتقاء بازار سیاه، رونق دلالی، حراج نفت برای تداوم جنگ و تخریب کشور فراموش کرده‌اند. طبق «آمار دقیق» دلفین مینوئی در فیگارو، به نظر می‌رسد که در ایران هیچکس از سابقة درخشان سرکوب و چپاول میرحسین موسوی و گروه بهزاد نبوی خبر ندارد! دلفین مینوئی از مدافعان «زنان اندرون» است که امروز در فیگارو گزارشی از انتخابات جمکران قلمی کرده و می‌نویسد، در نظرسنجی‌های «ایلنا» میرحسین موسوی از احمدی‌نژاد جلوتر است.

به گزارش فیگارو، مورخ 13 آوریل 2009، روزآنلاین می‌گوید، ایلنا از طبقة کارگر نظرسنجی کرده و در این نظرسنجی موسوی 52 درصد و احمدی‌نژاد 36 درصد آراء را به خود اختصاص می‌دهند. البته دلفین به ما می‌گوید:

«فعلاً برای گمانه‌زنی‌های معتبر خیلی زود است. به یاد داشته باشید که در سال 1997، محمد خاتمی چگونه بر رقیب خود پیروز شد و همه را غافلگیر کرد. در سال 2005 خبره‌ترین متخصصین ایران هم نمی‌توانست تصور کند که رقابت انتخاباتی بین احمدی نژاد و رفسنجانی به دور دوم کشیده شده به پیروزی احمدی نژاد بیانجامد.»


به عبارت دیگر دلفین ادعا می‌کند از سال 1997، نتیجة انتخابات در ایران همه را غافلگیر می‌کند! ولی توضیح نمی‌دهد چگونه پیش از سال 1997 چنین نتایج غافلگیرکننده‌ای به دست نمی‌آمد! البته ما دلیل این نتایج غیرمنتظره را به دفعات توضیح داده‌ایم و باز هم می‌گوئیم، حزب دمکرات آمریکا و حزب کارگر انگلستان محمد خاتمی را برای کودتا و سازمان‌دهی براندازی از صندوق مارگیری بیرون کشیدند، و چون موفق نشدند، با تأئیدات حزب جمهوریخواه آمریکا ابتدا کاردینال راتزینگر را در تاریخ 19 آوریل 2005 در واتیکان مستقر کردند، و سپس احمدی‌نژاد را برای جنگ افروزی از صندوق مارگیری جمکران بیرون کشیدند.

پیروزی احمدی نژاد در مسابقات مارگیری ماه ژوئن 2005 در واقع ریشه در استقرار کاردینال راتزینگر در رأس واتیکان دارد. ولی همچنانکه شاهدیم هر دو در اعمال سیاست اربابان‌شان شکست خوردند. امروز دامنة‌ شکست تبلیغات اسرائیل‌ستیزی احمدی‌نژاد به منبع اروپائی خود در واتیکان رسیده.

سایت فیگارو، مورخ 13 آوریل 2009، گزارشی دارد از «راه پر درد و رنج» پاپ طی سه سال اخیر! در ادبیات مسیحی راه سخت و طاقت فرسا را «گذر» یا «راه چلیپا» می‌نامند و کنایه از مسیری است که عیسی تا محل مصلوب شدن خویش با چلیپائی بردوش طی کرد. فیگارو از جنجال پیرامون کشیش «ویلیامسون»، ‌ مخالفت کلیسای کاتولیک با سقط جنین یک دختر برزیلی که مورد تجاوز ناپدری خود قرار گرفته بود و بالاخره سخنان اخیر پاپ در مخالفت با «پرزرواتیف» داستان جانگدازی نقل کرده که دل سنگ آب می‌شود. اهمیت گزارش کذا در واقع پیامی است که لابلای پیام‌های دیگر پنهان شده تا چشم آزار نباشد. چرا که پیام مذکور حکایت از «هم‌سوئی» کاردینال راتزینگر با احمدی نژاد خودمان در نفی «هلوکوست» دارد!

البته ما می‌دانستیم واتیکان کوفته نخودی یهودستیزی و جنگ را زهرمار می‌کند. همچنین می‌دانستیم سرچشمة شعارهای ابلهانة مهرورزی و شرکاء در اروپای غربی است، چرا که شعارهای فعلة فاشیسم کالائی است که در غرب تولید می‌شود. همچنین می‌دانستیم پاپ فعلی نه تنها سابقة پنهان کردن پروندة کشیش‌های کودک‌باره را دارد که مانند اسلاف خود به هیتلر ارادت می‌ورزد. ولی نمی‌دانستیم که این واقعیات از سوی یک نمایندة مجلس اطریش به طور «اتفاقی» کشف هم ‌شده و فیگارو با رعایت ماستمالی‌های متداول آنرا در بخش پیام کاربران منتشر می‌کند!

پیش از ادامة مطلب یادآور شویم که مدتی است زمزمة «پاپ باید برود!» در رسانه‌های بلاد کاتولیک شنیده می‌شود. اخیراً «آلن ژوپه»، شهردار بردو و نخست وزیر اسبق فرانسه که از کاتولیک‌های متعهد است طی مصاحبه‌ای اعلام کرد «پاپ دردسر ساز شده»! و خلاصه اعتراضات گسترده است منتهی نمی‌خواهند سروصدا بالا بگیرد چون واتیکان همچنانکه گفتیم از شرکای سازمان ناتو است. باری فیگارو در مورد پیام مذکور مسئولیت دارد و اگر از صحت این پیام اطمینان نداشت، آنرا منتشر نمی‌کرد. البته آدرس پست الکترونیکی کاربران هم شناخته شده است و کسی نمی‌تواند هر چه می‌خواهد بنویسد. در ضمن پیام‌ها بلافاصله روی سایت منتشر نمی‌شود. در هر حال، این مختصر را گفتیم تا مشخص شود که «افشای» پاپ آنهم در روزنامة دست راستی فیگارو نشان از پایان دورة فاشیسم‌پروری در واتیکان دارد.

ولی گویا تا امروز هیچکس از گرایشات خاص حضرت کاردینال راتزینگر مطلع نبوده! و یک نمایندة طرفدار حفظ محیط زیست در مجلس اطریش به طور «اتفاقی» به این گرایشات دست یافته! گویا نمایندة محترم علیرغم گرایش حزبی‌شان از مخالفان سرسخت فاشیست‌ها نیز به شمار می‌روند! باری پیام کذا به ما می‌گوید، «کارل اولینگر»، نمایندة سبزها در مجلس اطریش به طور اتفاقی مقاله‌ای از کاردینال راتزینگر در مجلة «دای آئولا»، ارگان «پان ژرمانیست‌ها» در اطریش یافته. این مقاله به مناسبت 150‌امین سالگرد «انقلاب آلمان» در سال 1998، تحت عنوان «آزادی و حقیقت» انتشار یافته است و ... و خلاصه بگوئیم کار پاپ فعلی تمام است!‌ و به طریق اولی خانه‌شاگردش، احمدی‌نژاد نیز در جمکران، حتی اگر در مقام خود ابقاء شود، آینده‌ای نخواهد داشت. با توجه به تغییراتی که در رأس محافل فاشیسم جهانی در شرف تکوین است مطمئن باشیم که حکومت منفور جمکران از پیامد چنین تغییراتی در امان نخواهد ماند.




نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

...

یکشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۸



«فرهنگ» اندرون!


...
من رأی می‌دهم به الاغی که قبل ازین
او را الاغ‌های دگر رأی داده‌اند
[...]
من رأی می‌دهم به سگ زرد یا شغال
کاین هر دو تخم یک خر و یک خانواده‌اند

به گزارش سایت زمانه، مورخ 23 فروردین‌ماه سالجاری، سردار «محمدی‌فر»، معاون پارلمانی نیروی انتظامی امروز گفته، «پلیس اجرای طرح امنیت اجتماعی را وظیفة ذاتی خود می‌داند و ...» و به ادعای اهالی «زمانه» این اظهارات در پاسخ به سخن‌رانی‌های اخیر موسوی و کروبی در باب برچیدن گشت‌های ارشاد ایراد شده. ولی به عقیدة ما این سخنان کاربرد دیگری هم می‌تواند داشته باشد.

برای ارائة «تصویر دلپذیر» از میرحسین موسوی، لازم است ستاد انتخاباتی ایشان یک بیانیه منتشر کند و به سردار «محمدی‌فر»، معاون پارلمانی نیروی انتظامی بگوید حق دخالت در امر انتخابات را ندارد. اگر چنین بیانیه‌ای صادر شد و سردار کذا خفقان اختیار کردند، یقین بدانیم که کارخانة رجاله‌پروری می‌کوشد تصویر مقتدر و دلپذیری از موسوی مفلوک ارائه دهد تا شوتان‌وپرتان در مسابقات مارگیری شرکت کرده از «قهرمان» جدید حمایت کنند.

من رأی می‌دهم که شود رهنمای خلق
گرگی که در کمین و امینی که رهزن‌ست

اما اگر چنین بیانیه‌ای صادر نشد و سرداران هم سکوت اختیار کردند، ‌ معلوم می‌شود اهالی زمانه آب در هاون می‌کوبند. ولی اگر چنین بیانیه‌ای صادر شد و سرداران خفقان نگرفتند، تازه می‌رسیم به اصل مطلب. و اصل مطلب این است که در ایران دولتمردان صورتکی بیش نیستند و همه کاره نیروهای انتظامی است که از غرب دستور می‌گیرد.

پیش از ادامة مطلب امروز، در مورد صیاد شیرازی یادآور شویم که او از آسمان به زمین نیامده بود. ایشان از معاونین سپهبد نجیمی نائینی، فرماندة لشکر غرب بودند. سپهبد نجیمی مانند تیمسار خرقانی و بسیاری دیگر در شاخة امرای «نمازخوان» ارتش شاهنشاهی قرار داشت. سازماندهی به این شاخة «خاص» از آغاز دورة ریاست جمهوری کندی و همزمان با «انقلاب سفید» آغاز شد. چرا که حزب دمکرات آمریکا برنامة «جهاد»، اوباش پروری و تخریب منطقه را همزمان با اصلاحات «فرضی» آغاز کرد. «ظهور» خمینی و سخنرانی‌های ابلهانه‌اش در چارچوب همین سیاست تخریب صورت پذیرفت. این سیاست برای جلوگیری از ارتقاء فرهنگی به گسترش همزمان ابتذال و تقدس مشغول شد. به این ترتیب که با ارائة طرح ظاهرفریب آزادی زنان، مهره‌های خود در حوزه و دانشگاه را به مخالفت با آن بسیج می‌کرد و می‌توانست به صورت انبوه حماسه و قیام تولید کند. همان صحنه‌هائی که در پانزده خرداد، 13 آبان و ... تولید و باز تولید شد تا به کودتای 22 بهمن 57، کودتای 13 آبان 58 و... ترور صیاد شیرازی و توطئة ناکام 18 تیر انجامید.

پس از استقرار حکومت اوباش جمکران، سپهبد نجیمی بازنشسته می‌شود، ولی تیمسار خرقانی را که از فرمانداران نظامی دولت ازهاری بود، به کار هم دعوت کردند! این مختصر را جهت اطلاع «چیچو ـ فرانکو» گفتیم که ویراست نوینی از «تاریخ» تحت عنوان «سی سال پیش در چنین روزی» به خورد اهالی مرزپرگهر می‌دهند و از زبان مردگان دروغ می‌بافند و «تاریخ نگاری» می‌کنند، درست مثل آخوند مهدوی کنی و اکبر بهرمانی که به اقتضای زمان نبش قبر می‌کنند و نظرات امام را جویا می‌شوند. امام هم آزادانه اظهارنظرهای ضد و نقیض می‌کنند، چرا که ایشان در آن دنیا هم از «استقلال» و «آزادی» از عقل و شعور کاملاً برخوردارند. البته سایت خرداد در همین دنیا هم از نعمات فوق برخوردار شده، چرا که ادعا می‌کند، «حضور عبدالله نوری در انتخابات یعنی آزادی!»

با تعریف «آزادی» توسط نخبگان چاه‌ جمکران بهتر آشنا شویم. آزادی، به ادعای سایت «خرداد» یعنی حضور یک آخوند سرکوبگر ساواک به نام عبدالله نوری در «انتخابات». بله حضور آخوندی که جانشین صادق قطب‌زاده در جام جمکران و نمایندة روح‌الله خمینی در سپاه پاسداران بوده، در مسابقات مارگیری «آزادی» نام دارد. این تعاریف نوین از «آزادی» را اگر نشناسیم «نادان» از دنیا خواهیم رفت و در ‌آن دنیا نمی‌توانیم در «بحث‌آزاد» و بسیار «فلسفی» که «برادر» فرخ‌نگهدار با آخوند مصباح یزدی و حاج عبدالکریم سروش به راه می‌اندازند شرکت کنیم.

آورده‌اند که «سایت خرداد»،‌ پس از بلعیدن چند کوفته نخودی «مسلمان» و یکی دوتا کوفته نخودی «یهودی» و «مسیحی» ادعا فرموده، حضور شیخ عبدالله نوری در انتخابات نشان «آزادی» است. البته سایت «اخبار روز» هم به این ترهات اعتراض کرده! ما که خیلی تعجب کردیم! حتماً از آن کوفته‌ها به «اخبارروزی‌ها» نداده‌اند، اگر نه صدای‌شان در نمی‌آمد و به «آزادی‌های اجتماعی» اشاره نمی‌کردند. امروز پاپ هم پس از صرف یک دیگ کوفته نخودی مسیحی رو به تریبون «مقدس» واتیکان داشت که با شنیدن خبر نابودی کامیون‌های ناتو در پاکستان، سکندری خورد و نزدیک بود در یک قدمی صندلی مقدس به زمین افتد که معجزه شد! متأسفانه «دست غیب» از آستین یکی از همراهان به در آمد و مانع این امر خیر شد. خلاصه حضرت پاپ در حالیکه در دل از مرگ کامیون‌های ناتو خون می‌گریستند، ضمن دعا برای «صلح» به زلزله زدگان ایتالیا فرمودند، هیچ ناراحت نباشید ما به فکر شما هستیم!

زلزله زدگان هم آناً همة ناراحتی و مصائب خود را فراموش کردند! اگر «پاپ» به فکر شما باشد نشان از اهمیت شما دارد. نشان می‌دهد که ایشان تلاش می‌کنند که از مصیبت شما کاسة گدائی خود را پر کنند. بله، توپ مرواری والامقام، ‌ «اسلام» را «شمشیر بران و کاسة‌گدائی» نامیده. در آمریکا و اروپای غربی، تفاوت عمدة مسیحیت با اسلام این است که شمشیر بران به دست ارتش ناتو سپرده شده و فقط کاسة گدائی در دست کلیسای کاتولیک و آنگلیکن باقی‌ مانده. البته تفاوت‌های دیگری نیز وجود دارد. از جمله اینکه در ایتالیا، ‌ سیلویو برلوسکنی که همه مسخره‌‌اش می‌کنند، ویلاهای خود را در اختیار زلزله زدگان می‌گذارد. ولی در ایران، بجز روضه و زوزة رهبری هیچ کمکی شامل حال زلزله زدگان بم نمی‌شود. آه! حضور پرنس چارلز را فراموش کردیم! پسر الیزابت دوم هم فرصت را مغتنم شمرده، برای «همدردی با زلزله زدگان» راهی تهران شدند. البته ممکن است نوة الیزابت دوم که خلبان هلی‌کوپتر است نتواند راهی افغانستان شود، چون طالبان به سلاح‌های پدافند هوائی مجهز شده‌اند و خلاصه ممکن است دربار انگلستان در افغانستان «شهید» هم بدهد.

خوشبختانه دمکراسی در افغانستان از دورة ملاعمر به مراتب پیشرفت بیشتری کرده. در دورة ملاعمر زنان حق نداشتند شغل رسمی داشته باشند. امروز تحت نظارت آنگلوساکسون‌ها زنان را به مقام ریاست منصوب می‌کنند تا بعد بتوانند آن‌ها را ترور کنند! بعد هم هووچو می‌‌اندازند که کار طالبان بود! به این ترتیب زنان با کمال میل از حضور فعال در جامعه چشم پوشی خواهند کرد، و راسموسن با آن دست شکسته‌اش ادعا خواهد کرد که زنان افغانستان آزادانه «خانه نشینی» را «انتخاب» کرده‌اند. می‌دانیم که فلاسفة وطنی هم خواستار آن بودند که «نگاه جامعه» به زن تغییر کند! و از آنجا که در افغانستان این «نگاه» ذلیل‌مرده هنوز تغییر نکرده، زن‌ها بهتر است در خانه بمانند. از اینجا نتیجه می‌گیریم که راسموسن «توده‌ای» است و از امضاءکنندگان بیانیة رودة سگ اصحاب کهف به شمار می‌رود.

این بیانیه شباهت عجیبی به برنامة عوامفریب «گروهی از فدائیان اکثریت » دارد که بوی نفرت فاشیسم و خوش‌رقصی برای سازمان ناتو از آن به مشام می‌رسد. به نظر می‌رسد هر دو این بیانیه‌ها را ساواک تدوین کرده باشد. چون در هر دو بیانیه بجای «برنامة‌سیاسی» فقط شعارهای عوام‌پسند به چشم می‌خورد. به عبارت دیگر نه فدائیان و نه اصحاب روده نمی‌گویند «از چه طریق» می‌توانند و می‌خواهند به مطالبات مطروحه دست یابند! بگذریم و بازگردیم به افغانستان و قانون معروف «حداقل هر 4 شب یکبار» که در سایت لوموند، ‌ مورخ 11 آوریل 2009، زمینة یک بحث بسیار «منطقی» را هم ایجاد کرده!

لوموند از قول «شیخ محمد آصف محسنی» می‌نویسد، «غرب حق ندارد فرهنگ خود را از فرهنگ ما برتر بداند ... این تهاجم فرهنگی است و... » و اکثر کاربران لوموند هم با شیخ محسنی هم‌صدا شده می‌گویند، بله چکار به کارشان دارید، بگذارید هر جور «فرهنگ‌شان» اقتضا می‌کند زندگی کنند و... و البته این صحبت‌ها همه در هم‌سوئی کامل با مقالة شیوای «آلن گرش» در لوموند دیپلماتیک قرار می‌گیرد که با الهام از «تودورف» علیه‌السلام، «توحش» دین را در ترادف با «فرهنگ» و «تمدن» قرار داده بود.

ارتش ناتو به محض لشکرکشی به افغانستان به زور سرنیزه قانون اساسی در چارچوب قرآن را بر مردم این کشور تحمیل کرد، و امروز که مجلس افغانستان با تکیه بر احکام توحش قرآن قوانین انسان‌ستیز تصویب می‌کند، اعضای ناتو به جنجال و هیاهو پرداخته مدافع حقوق زنان می‌شوند! آنروز که قانون اساسی کذا را به ملت افغانستان تحمیل می‌کردند، حضرات کور و کر و ابله بودند و نمی‌دانستند که دین، بنا بر تعریف، زن‌ستیز است. امروز اینان متوجة این مهم شده‌اند تا شیخ محسنی مزدور در دانشگاه کابل بتواند توحش را به عنوان «فرهنگ» افغانستان مطرح کرده، مخالفت با توحش و انسان‌ستیزی را هم «فرهنگ غرب» بخواند. همان وظیفه‌ای که سازمان ناتو سی سال است در جمکران بر عهدة نوکران خود گذاشته و به راستی که اینان خوب انجام وظیفه کرده‌اند. شیخ محسنی هم در مکتب نوکران ناتو در جمکران تلمذ کرده. به گزارش لوموند، آخوند محسنی در دانشگاه کابل می‌گوید:

«این قانون جدید به صورت دمکراتیک توسط نمایندگان پارلمان افغان مطرح شده. بر اساس اصول همان دمکراسی‌ای که غرب در افغانستان از آن دفاع می‌کند.»

بله شیخ محسنی مزدور هم مانند دیگر شیعی‌مسلکان در عراق و جمکران «قانون اساسی در چارچوب توحش قرآن» را دمکراسی می‌داند، و ناتو را به حق مدافع چنین «دمکراسی دروغینی» می‌خواند.

خر سرور نباشد، پس هر خر از چه روی
گردد همه ز روی ارادت غلام خر

به گزارش لوموند، هفتة گذشته طوماری امضاء شده که خواهان ممانعت از طالبانیزه شدن «قانونی» کشور افغانستان است. در این گیرودار، «‌ستاره اچکزی»، عضو شورای ولایتی قندهار را هم ترور کردند و «طالبان» قاتل وی معرفی شد. به گزارش بی‌بی‌سی، مورخ 23 فروردین‌ماه سالجاری، وی دومین زنی است که توسط طالبان ترور می‌شود. پیشتر «ملالی کاکر»، رئیس ادارة مبارزه با جرائم جنائی فرماندهی پلیس قندهار از سوی افراد مسلح ترور شده بود.

خرها همه محترم‌اند اندر این دیار
باید نمود از دل و جان احترام خر

در گیرودار تصویب قوانین عصر حجر و ترور زنان بلندپایة افغانستان که از قضای روزگار جزو «اسلام گرایان»‌ هم نیستند، فعلة مؤنث فاشیسم در جمکران برای گرفتن ماهی از آب گل آلود و گرم کردن تنور فمینیسم «دینی» یک بیانیة مضحک حرمسرائی صادر کرده‌اند. این بیانیه خطاب به «خواهران رنجدیدة افغانستانی» است و در متن آن وجود زن به عنوان انسان و وجود زن لائیک بکلی نفی شده. به زعم «خواهران» حقوق اقوام و اقلیت‌های مذهبی باید حفظ شود نه حقوق افراد، نه حقوق زن به عنوان یک انسان! این بیانیة بیشرمانه از اینکه مجلس افغانستان به خود اجازه می‌دهد برای روابط زناشوئی قانون وضع کند، و عملاً به اتاق خواب مردم وارد شود هیچ نگرانی ندارد. خواهران حرمسرای ناتو در جمکران خواستار آن شده‌اند که مجلس با رعایت «عدالت» وارد حریم خصوصی شود:

«خواهران رنجدیده [...] ما خوشحالیم که شما زنان افغان از شیعه و سنی در اینمورد متحد شده‌اید تا ریشه را بخشکانید [...] ما ضمن استقبال از دستور رئیس جمهوری افغانستان برای بازنگری در [این قانون] امیدواریم این قانون به گونه‌ای اصلاح شود که برابری و عدالت و کرامت انسانی مبنای کلیة روابط انسانی در خانواده‌ها [...] از جمله در میان اقلیت‌های قومی و مذهبی قرارگیرد[...]»

منبع: «اخبار روز»، مورخ 23 فروردینماه سالجاری

مهجورم و صغیرم و در کشتزار دین
خارم خلیده در دل و خاکم به خرمن است

بله شیخ محسنی در دانشگاه کابل ورود قوة مقننه به حریم خصوصی را «فرهنگ اسلامی» می‌نامد، کمپین آش نذری هم ابراز امیدواری می‌کند که قانون «حداقل هر 4 شب یکبار» به دستور حمید کرزای در مجلس بر مبنای «کرامت انسانی» با رعایت «عدالت» برای گله‌های «مذهبی» و «قومی» اصلاح شود! بی‌دلیل نیست که سایت خرداد حضور عبدالله نوری در انتخابات را نشانة آزادی دانسته!

سی سال رأی داده و خر برگزیده‌ام
وینگونه استراتژی من مدون است
م.سحر






نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

...