سه‌شنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۹۸

بلشویسم ابراهیمی!




واژة «کرونا»،  ‌ برگرفته از زبان لاتین،  معانی متفاوتی دارد و به «تاج،  هالة افتخار و تقدس»، یعنی به عرصة تحجر و توحش ـ  محفل شیخ‌وشاه ـ ارجاع می‌دهد.  شاید به همین دلیل است که بهترین ابزار سرکوب و تاراج ملت‌های جهان در هزارة ‌سوم «کرونا ویروس» ‌نامید‌ه شده!  و بی‌دلیل نبود که در آستانة 99 مین سالگرد کودتای محفل «شیخ‌وشاه» در ایران،   شیپورهای غرب به سنت رایج،  هم‌صدا با حکومت ملایان و مخالف‌نمایان‌شان بر طبل «انتخابات و حضور مردم در انتخابات» می‌کوبیدند!  

99 سال پیش،‌ در تاریخ سوم اسفندماه با همکاری درباریان قاجار و حمایت بریتانیا،  زوج سیدضیاء و کلنل رضاخان قدرت سیاسی را در ایران به دست گرفته،  کشور را تبدیل کردند به عرصة تاخت و تاز سیاست انگلستان.  سیاستی که نهایتاً ایران را در اختیار دستگاه آلمان نازی قرار داد!   این ‌حکایت در تاریخ 22 بهمن 1357 نیز تکرار شد،‌  و اینبار دربار پهلوی بود که قدرت سیاسی را با حمایت آنگلوساکسون‌ها،  در ید «لات و آخوند» قرار داده،    ایران را تبدیل کرد به پشت جبهة تروریسم ـ  اسلام سیاسی ـ  در کل منطقه!

حکومت «ضدحقوقی» ملایان،  که در لجنزار تعصبات و تعلقات اعراب قرن هفتم میلادی  دست وپا می‌زند؛   پدوفیلی،  برده فروشی،  حرمسراداری و سنگسار و قصاص را به رسمیت می‌شناسد و آزادی بیان و حق انتخاب آزاد ایرانی را نفی می‌کند،  اینک 41 سال است که در پروپاگاند رسانه‌های غرب لقب ‌«جمهور» گرفته!   به عبارت دیگر،  این حکومت عصرحجر و خدامحور که با مسئولیت حقوقی بیگانه است،  و مادی‌ات انسان را نفی می‌کند،  برای این حضرات ‌«جمهور» تلقی می‌شود!  و در همین راستا ادعای وجود «شهروند و انتخابات» در چنین دستگاه تحجر و توحش گوش فلک را کر کرده!

البته این مسائل اصلاً به 4 دهة اخیر محدود نمی‌شود.   در بلاد شیعی‌ها هر آنچه «قانون اساسی» خوانده شده و می‌شود، ‌ آخوند و پدوفیل و متجاوز را در «جایگاه  برتر» ناظر بر تدوین و اجرای قوانین نشانده؛   در نتیجه ضدحقوقی بوده و هست.   ‌به همین دلیل جانوران وحشی و مشروعه‌طلب از قماش مدرس سر از مجلس مشروطه در آورده بودند،   و بعدها نیز امثال محمد مصدق و شرکاء بجای اینان نشستند و پس از کودتای 22 بهمن 1357،‌  نوبت رسید به نهضت آزادی و اکبر رفسنجانی تا «با رأی مردم»  به همان مجلس راه یابند!   باری ادعای برگزاری انتخابات در ایران ‌همانقدر مضحک است که «رأی‌گیری در حرمسرا!»
                      
انتخابات چیست؟   روندی حقوقی و معاصر که علاوه بر دمکراسی‌های غربی،  در دیکتاتوری‌های کمونیستی نیز کاربرد ویژة خود را دارد.  ولی اگر حکومت‌های مادی و معاصر می‌توانند انتخابات برگزار کنند،  یک حکومت عصر حجر و خدامحور که مادی‌ات و انسان‌محوری،  مسئولیت پذیری،  نظم اجتماعی و «روابط حقوقی» را نفی می‌کند،  در هر حال نمی‌تواند به روند حقوقی «انتخابات» متوسل شود.

بله در کمال تأسف باید به اطلاع اهالی سرزمین گل‌وبلبل برسانیم که انتخابات یک «روند حقوقی معاصر» است،   و پیوندش با «لائیسیته» ناگسستنی است.   انتخابات در دمکراسی‌ها از  از طریق مراجعه به آراء عمومی،   و در  دیکتاتوری‌های لائیک ‌در قالب «انتخابات درون حزبی» برگزار می‌شود.   در کشور عراق هم تا پیش از سقوط دولت لائیک بعث،‌   انتخابات به همین صورت برگزار می‌شد،  و بسیاری از مقامات عالیرتبة عراق غیرمسلمان بودند.  ولی در کشور ایران هرگز انتخابات برگزار نشده،   نه در دورة قاجار،  نه در دورة‌ پهلوی و نه پس از آن.   دلیل نیز روشن است،  در کشور ایران هرگز نظم حقوقی معاصر ـ انسان‌محور ـ  وجود نداشته؛  در چارچوب قوانین اساسی حاکم،   ‌اقلیت‌های مذهبی و قومی همواره به حاشیه رانده‌ شده‌اند.   ولی بیش از یکصد سال است که شیپورهای استعمار بر طبل توخالی «انتخابات مجلس ایران» می‌کوبند،  و بوق‌‌های محفل شیخ‌وشاه برای‌شان پامنبری می‌خوانند و شوت‌وپرت‌ها هم طبق معمول ‌باورشان شده که «قانون اساسی مشروطه» برای‌شان «دمکراسی» به ارمغان آورده و خواهد آورد!

حال آنکه این به اصطلاح قانون اساسی «ضدحقوقی» و ضد ایرانی است؛   ملت ایران را به «شیعی‌ها» تقلیل داده؛  پاسداری از مذهب شیعه  ـ  پدوفیلی،  تعدد زوجات، برده‌داری، زن‌ستیزی ـ  یا بهتر بگوئیم، سرکوب ملت ایران را به عنوان «وظیفة پادشاه» تعیین کرده،   و آخوند شیعی را در جایگاه برتر ناظر بر تدوین و اجرای قوانین نشانده!   و از آنجا که منطقاً با ابزار ضدحقوقی،  نمی‌توان به سازوکار حقوقی معاصر  ـ  انتخابات ـ  متوسل شد،   باید بپذیریم که در ایران هرگز «انتخابات» برگزار نشده؛  آنچه برگزار شده مضحکة‌ شبیه‌سازی انتخابات بوده که با استقرار حکومت اسلامی «مضحک‌‌تر» هم شده.   بیشتر به نوعی یارگیری حرمسرائی و مشورت صحرائی شباهت یافته.   ولی فراموش نکنیم که این بساط در کنار «کرونا ویروس» برای حکومت ملایان و اربابانش فواید بسیار دارد!   در سایة جنجال و هیاهو پیرامون انتخابات،  ‌رد صلاحیت‌ها، ‌کاهش مشارکت‌ها،   و پیروزی  اصولگرایان،   حکومت ملایان به چند هدف سیاسی و اقتصادی مهم دست‌یافت.  

از منظر سیاسی،   در سایة این‌ جنجال داخلی و خارجی،  و به ویژه در پناه زوزه‌های برایان هوک و مایکل پمپئو در مورد «رد صلاحیت‌ها و انتخابات و...» حکومت ملایان توانست آخرین مهلت تصویب کنوانسیون‌های تجاری بین‌المللی ـ 20 فوریه ـ را نادیده گرفته،‌  ایران را در لیست سیاه FATF قرار دهد.   باشد تا تحریم‌های اقتصادی بر علیه ملت گسترش یابد!

در عرصة سیاسی نیز حکومت ملایان با یک تیر چند نشان زده!   با حذف گستردة‌ اوباش اصلاح‌طلب و اصولگرایان ظاهراً «نامطلوب» از فهرست نامزدها،   نخاله‌هائی از قماش تولة آخوند مطهری و شرکاء،‌   اصلاح‌طلبان و ...  را درجایگاه «قربانی نظام» نشانده و دست به اوپوزیسیون‌سازی زده.   با این ترفند،   عدم مشارکت 60 درصدی در مضحکة‌ حرمسرائی  حکومت،   به حساب طرفداری 60 درصدی از اصلاح‌طلبان نوشته شده!   و از همه مهم‌تر،‌   بازگشت تحریم‌های اقتصادی که به دلیل امتناع طویلة «مجمع تشخیص مصلحت لندن» از تصویب کنوانسیون FATF به اجرا در آمده نیز به حساب «دشمنی آمریکا با اسلام» نوشته شده!   خلاصه بگوئیم،  حکومت ملایان در این موارد «مسئولیتی» ندارد!   

جالب اینجاست که بوق اسرائیل هم با تریبون دادن به یکی از اوباش شیعی،  در این زمینه از حکومت ملایان سلب مسئولیت کرده،   انگشت اتهام را به سوی چین و روسیه می‌گیرد!   بله تخم و ترکة ابراهیم هوای یکدیگر را دارند.   باری فراهم آوردن زمینة‌ مناسب برای «پیروزی اصولگرایان» در صحنه‌گردانی حرمسرائی،   به دولت تف و تکفیر و جانشینان‌اش امکان می‌دهد،  با تکیه بر قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF،   فشار اقتصادی را بر ملت ایران به کمک «مجلس اصولگرا» هر چه بیشتر گسترش دهند.   به عبارت دیگر، ‌ همة‌ تصمیمات دولت روحانی و جانشین‌اش مبنی بر گسترش فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر ملت ایران، ‌ توسط «مجلس اصولگرا» تأئید خواهد شد و مسلماً  نمایندگان مجلس مذکور در راه گسترش تاراج و سرکوب ملت ایران،  پیشنهادات سرشار از نبوغی نیز به دولت پوشالی ارائه خواهند داد تا ایرانیان را هر چه بیشتر در انزوای سیاسی و اقتصادی قرار دهند.    

در جنجال رسانه‌ای آتلانتیست‌ها که با همراهی زیرجلکی دولت چین پیرامون «کرونا ویروس» به راه افتاده،  بر اساس آمار،  کشور ایران از نظر تعداد تلفات عملاً در رده دوم پس از چین نشسته!   به استنباط‌ ما تقارن فعالیت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحد با  امتناع حکومت ملایان از تصویب FATF،  حذف گستردة‌ نامزدهای اصلاح‌طلب و ...و انتشار آمار عجیب تلفات کرونا ویروس در ایران،  در سایة بمباران تبلیغاتی نظام رسانه‌ای جهانی پیرامون این بیماری،  بین این عوامل،  چه بخواهیم و چه نخواهیم ارتباطی «کلان ستراتژیک» برقرار کرده!

بیماری «کرونا ویروس» در عمل تبدیل شده به نوعی «بلشویسم ابراهیمی» که به تنهائی از مجموعة‌ واتیکان، گشتاپو،  سبزها،  هولیوود،  القاعده،  طالبان،  ایدز،  انقلاب اسلامی، ‌ انقلاب‌های مخملی و ابریشمی و رنگی و بهار عرب و...  برای آنگلوساکسون‌ها پرمنفعت‌تر است!  این بیماری ظاهراً ناشناخته که به آنفولانزا شباهت زیادی دارد و درصد تلفاتش هم از تلفات آنفولانزا فراتر نمی‌رود،   بهترین ابزاری است که طی سدة اخیر جهت سرکوب و تاراج ملت‌ها ساخته و پرداخته‌اند.  هیاهوی رسانه‌ای پیرامون کرونا ویروس توانسته با حداقل هزینه،   «آرمان‌شهر مطلوب آنگلو‌ساکسون‌ها» را در هزارة سوم بازتولید کند.   

هیاهوی رسانه‌ای پیرامون این بیماری نه تنها جشن و فستیوال و کارناوال و مسافرت و اماکن تفریحی و آموزشی و ورزشی و هنری،  که تولید را نیز به تعطیل کشانده.  همه را به وحشت انداخته و خانه‌نشین کرده؛‌ ‌بر دهان همه دهان‌بند گذاشته؛‌ ‌ تماس فیزیکی را در ردة منهیات قرار داده و از هر انسان برای همنوعش «خطر مرگ» ساخته!   و از همه مهمتر،   همه را به مصرف خنزپنزرهائی واداشته که روی دست قبیلة بیل‌گیتس و شرکاء باد کرده بود! 

پیش از ادامة مطلب یک مینی پرانتز برای قبیلة بیل‌گیتس باز می‌کنیم.   قبیلة مذکور که در  همة زمینه‌های تکنولوژی و داروئی و «امور خیریه و بشردوستانه» فعالیت دارد،  و مثل همه جنایت‌کاران و پیامبران ادیان ابراهیمی برای خود مأموریت جهانی قائل است،‌  برای کمک به سلامت و بهداشت جهانیان یک دکان سه نبش،   تحت عنوان «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» افتتاح کرده.   از قضای روزگار،  بیل‌ و ملیندا گیتس با «جفری اپشتین و گیزلن مکس‌ول» ـ  مدیران زحمت‌‌کش و فداکار شبکة‌ پدوفیلی و برده فروشی سلطنتی ـ  ارتباط تنگاتنگی داشته و این ارتباط را با جانشین اپشتین هم حفظ کرده‌اند!

بله اشتباه نکنیم اگر «جفری اپشتین»،   مانند امامان شیعی‌ در زندان به شهادت رسیده،   «راهش همچنان ادامه دارد»،   و علاوه بر مائوئیست‌ها،  ‌کاخ سفید و کاخ باکینگهام و دیگر کاخ‌های اتحادیة  اروپا و رعایای اسلام‌زده اینان که جملگی عین سگ‌‌هار برای بازگشت به روابط جنگ سرد و دوران نورانی ترومن له‌له می‌زنند،  می‌توانند در سایة «نعمت الهی»کروناویروس،  بیش از پیش از خدمات «بشردوستانه» شبکة مذکور بهره‌مند شوند!   چرا که «کرونا ویروس» و حیطة فعالیت‌اش،   به مصلحت وقت،  و به موازات تحولات سوریه و لیبی و آلمان و ایتالیا «کش» هم می‌آید!

به عنوان نمونه،   پیش از اخراج ریچارد گرنل،  سفیر آمریکا از جرمانی ـ 19 فوریه 2020  ـ که در واقع مأموریت حمایت از راستگرایان افراطی در اروپا را بر عهده داشت،   کرونا ویروس در اروپا آنقدرها تاخت و تاز نمی‌کرد؛   دورة‌ پنهان این بیماری حدود یکهفته تخمین زده می‌شد،   و مبتلایان به آن یا درمان می‌شدند یا جان می‌سپردند!   ولی پایان خلافت اسلامی ریچارد گرنل در اروپای غربی و شرقی و به ویژه در کشورهای بالکان،   باعث شد که مائوئیست‌ها و آتلانتیست‌ها برای به حاشیه راندن این واقعیت تلخ و جانگداز و انحراف افکار عمومی تمام نبوغ‌شان را به‌کار گیرند!   اینچنین بود که افتتاح فستیوال فیلم برلین با کشتار جمعی در شهر «هاناو» تقارن یافت؛  پلیس جرمانی هم یک «جسد» را چند کیلومتر آنطرف‌تر در خانه‌ای یافت و او را به عنوان قاتل معرفی کرد! 

آنجلا مرکل و اشتاین‌مایر که به دلیل از دست دادن پارة تن‌شان،   «ریچارد گرنل» ماتم گرفته بودند،  فرصتی یافتند تا غم و غصه‌شان را به حساب قربانیان ترور گذاشته،  تا حد امکان در مورد فروپاشی خلافت اسلامی ریچارد گرنل سکوت اختیار کنند.  چرا که این فروپاشی خیلی خیلی خیلی دردناک بود!   گرنل مهربان بود؛  عزیز کودکان بود؛   به ویژه حلقة‌ رابط دستگاه ترامپ بود با همة تروریست‌ها و هواداران دهکدة جهانی که در «آخوندپرستی، تجاوز  به حریم خصوصی انسان‌ها و ملت‌ها و زن‌ستیزی» با یکدیگر اشتراک‌نظر دارند!

پس از برکناری جانگداز «گرنل» بودکه ناگهان یورونیوز به نقل از دولت مائوئیست پکن اعلام داشت «بیمارانی که پس از ابتلا به کرونا ویروس درمان شده‌اند،  همچنان آلوده‌ و ناقل بیماری‌اند!»   به این ترتیب دامنة ارعاب جمع،   به ویژه در جمکران حسابی گسترش یافت. سینماها،  رستوران‌ها،  ورزشگاه‌ها،  قهوه‌خانه‌ها و ... و همة مراکزی که فعالیت‌های غیرایدئولوژیک دارند در ردة منهیات قرار گرفتند،  ولی به ارادة قادر متعال، کروناویروس نتوانست به «حق مسلم» بریتانیا ـ  نفت و گاز ـ کوچک‌ترین آسیبی وارد کند:

«[...] ویروس کرونا ممکن است در همه نقاط کشور دیده شود [...] با این حال تأثیری برتولید نفت ایران نداشته[...] سومین سکوی فاز13 پارس جنوبی،  صبح امروز (دوشنبه، ۵ اسفندماه) توسط شناور نصاب HL-5000 HL- در بلوک گازی این طرح نصب شد[...]»
منبع: ایرنا،  مورخ 3 و 5 اسفندماه سالجاری

بله،  این مسائل هم وجود دارد.  و بد نیست بدانیم،  چین و شرکت توتال به نفع بریتانیای «کبیر» از پارس جنوبی خارج شده‌اند.  و امتناع علی روضه‌خوان و طویلة مجمع تشخیص مصلحت‌ استعمار از تصویب FATF،  نه تنها به معنای سگخورشدن نفت و گاز ایران توسط بریتانیاست که در برابر تجارت قانونی ایرانیان با منطقة اوراسیا نیز سد سکندر ایجاد می‌کند!   ولی این مسائل پیش‌پا افتاده در بی‌بی‌سی و رادیوفردا و زیر مجموعة‌ شیعی‌شان مورد بررسی قرار نخواهد گرفت؛ ‌ بازار «تمرکز بر یک نقطه» ـ  جنجال پیرامون کرونا ویروس در ایران با هدف ارعاب جمعی ـ آنچنان گرم و داغ است که اصل مطلب یعنی تاراج نفت و گاز توسط لندن و گسترش تحریم‌های اقتصادی بر ملت ایران را به حاشیه رانده!

شیوة‌ شناخته شدة‌ «تمرکز بر یک نقطه»  پایه و اساس تبلیغات فاشیستی است.  از قضای روزگار،  در «نقطه سالاری»،  نخستین وبلاگ اسفندماه سال گذشته که به «خدمات جنسی ـ ایدئولوژیک» مم جواد ظریف در نشست امنیتی مونیخ اختصاص یافته بود،  شیوة‌ مذکور به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته و نیازی به تکرار مکررات نیست!   نئاندرتال‌ها ـ  تشنگان بازگشت به روابط جنگ سرد ـ  بنا بر منافع‌شان «نقطه» مطلوب را ارائه می‌دهند و نیازی نیست که بگوئیم مطلوب‌ترین نقطه‌ها،  «شیطان‌‌سازی» از روس‌هاست که در دوران جنگ سرد،   به «اتحاد آنگلو‌ساکسون‌ها با چین و فرانسه» منجر شد و ایران و افغانستان را به طویلة تروریسم تبدیل کرد!   از اینرو برخی محافل،  در داخل و خارج ایالات‌متحد می‌کوشند تا در راه انتخاب مجدد دونالد ترامپ به مقام ریاست‌جمهوری آمریکا سنگ‌اندازی کنند.  اشکال دولت ترامپ هر چه  باشد،   اینان با واقعیات دستگاه ترامپ هیچ کاری ندارند.   مشکل‌شان این است که دستگاه ترامپ از جنگ‌افروزی و «جهاد» حمایت نمی‌کند و این موضوع برای حضرات غیرقابل قبول است.   از اینرو ترامپ را حامی ولادیمیر پوتین جا می‌زنند؛  سوار بر امواج تبلیغاتی بوق حزب کمونیست چین ،‌  برای ارعاب آمریکائی‌ها،‌ کرونا ویروس را به آمریکا می‌آورند و ادعا می‌کنند «ترامپ برای مهار این بیماری برنامه ندارد»  ـ سپوتنیک، ‌مورخ 25 فوریه 2020  و... به صراحت می‌بینیم که ملاقات پنهانی مم جواد ظریف با سناتور مورفی،‌  عضو حزب دمکرات،  طرفدار تشدید تحریم‌های ملت ایران و بازگشت به روابط جنگ سرد،  نمونة سیاستی است که در برنامة آتلانتیسم گنجانده شده.