پنجشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۶

مضحکه و مهلکه!




دلجوئی بشار اسد از مقام معظم جمکران و تشرف سخنگوی وزارت امور خارجة روسیه به «دین مبین» اسلام مهم‌ترین پیامد شکست محاصرة «‌دیرالزور» است!

ابتدا بپردازیم به تشرف ماریا زاخارووا به «دین مبین!»  در تاریخ 10 سپتامبر سالجاری سرگئی لاوروف،   وزیر امورخارجه روسیه در رأس هیاتی وارد «جده» شد و با عادل‌الجبیر و پادشاه عربستان دیدار و گفتگو کرد.   در این دیدار ماریا زاخارووا،   سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه نیز حضور داشت.   موهای‌اش‌ زیر یک سرپوش سیاه پنهان شده بود؛  یک لباس سیاهرنگ تمام پیکرش را می‌پوشاند و فقط صورت و دست‌هایش دیده می‌شد!  خلاصه سخنگوی وزارت امور خارجة روسیه که اهل شعر و موسیقی و رقص نیز هست،  در هیبت «اسلامی» وارد کشوری شد که میهمانان خارجی را به رعایت «سنت تحجر» ملزم نمی‌کند!   «دگردیسی» ماریا زاخارووا در عربستان،   در واقع تحجر و توحش و ضدیت با «لائیسیته» را به عرصة دیپلماسی روسیه وارد کرد.  و در شرایطی که ارتش اینکشور به تروریسم «اسلام سیاسی» در سوریه اعلان جنگ داده و از لائیسیته دفاع می‌کند،  ادای احترام سخنگوی وزارت امور خارجة‌ روسیه به توحش اسلام در شبه‌جزیرة عربستان،  ‌ مسلماً پیام‌هائی دارد و سیاست مشخصی دنبال می‌کند.  ولی جهت درک این پیام‌ها می‌باید ابتدا نیم نگاهی به مواضع روسیه در مورد منطقه و کرة شمالی بیاندازیم.

‌ولادیمیر پوتین،  رئیس فدراسیون روسیه رسماً اعلام داشت که کرة شمالی را به عنوان کشور «هسته‌ای» به رسمیت نخواهد شناخت و به آمریکا و انگلستان تفهیم کرد که می‌باید بساط‌شان را در کرة شمالی و احتمالاً جنوبی برچینند!   در نتیجه،‌  بوق‌های بریتانیا جهت سلب مسئولیت از اردوگاه غرب،   و به ویژه پنهان داشتن نقش «پاک‌ستان» در «پیشرفت‌های هسته‌ای» کرة ‌شمالی،‌  انگشت اتهام را به سوی کنیزمطبخی آمریکا ـ  جمهوری اسلامی جمکران ـ  گرفتند!   در این محشر خر،  «ساندی تلگراف» فرصت را غنمیت شمرده تحت عنوان «انتقاد» از جمکران و کرة شمالی،   ضمن اشاره به «کمک‌های مخفی برخی کشورها،  از جمله ایران»،  هم کرة شمالی را به عنوان قدرت هسته‌ای شناسائی کرد،   هم کنیزمطبخی‌آمریکا،  جمکرانی‌ها را:

«[...] ساندی تلگراف [...] گزارش داد که مقامات بریتانیا بر این باورند که اجرای سریع طرح سلاح‌های هسته‌ای کره شمالی،   به احتمال زیاد تحت کمک‌های مخفی برخی از کشورها منجمله "ایران" صورت گرفته [...]»
منبع:  سپوتنیک،   مورخ 14 سپتامبر 2017 

بله،  می‌دانیم که مقامات بریتانیا،  مانند همة‌ سگ‌های خانگی‌شان،  در جایگاه «برحق و برتر» نشسته‌اند و از استدلال بر پایة تفکر، و ارائة اسناد و شواهد مادی بی‌نیازند!  همچنین می‌دانیم که حاکمیت بریتانیا،   به عنوان چوبدار واشنگتن «وظیفه» دارد،  در راه پیشبرد سیاست «سنتی» «محاصرة روسیه» دست به هر جنایتی بزند!  و طی سدة اخیر،  لندن این وظیفة الهی را در سراسر جهان به بهترین نحو انجام داده.   در اروپا از دستگاه موسولینی و هیتلر و فرانکو و ... حمایت کرد و در منطقة خاورمیانه نیز با میدان دادن به تروریسم اسلام سیاسی،  نه تنها کشور ایران را به طویلة مشروعة «شیعی» تبدیل کرده که با تجزیة دمکراسی هندوستان و ایجاد لجنزار «پاک‌ها» به عنوان «کشور مستقل» در همسایگی ایران،  راه ارتباط ایرانیان را با یکی از مهم‌ترین مراکز تمدن شرق مسدود کرده!

کشور «پاک‌ها»،   مانند طویله مشروعه از مراکز گسترش تروریسم در منطقه است و با عربستان و ترکیه و جمهوری آذربایجان «ارتباط نظامی» دارد.   به عبارت دیگر،   نیروهای «نظامی ـ امنیتی» پاکستان،  مانند همتایان ترک و عرب و عجم و اسرائیلی‌‌شان،   به خدمت در آستان مقدس ارتش آدمخوار ناتو اشتغال دارند.   البته اگر ترکیه به صورت رسمی در خدمت ناتو است،   اسرائیل به صورت نیمه‌رسمی،   و بقیه هم به صورت غیررسمی و زیرجلکی به دلالی و پااندازی برای آمریکا مشغول‌اند!   منتهی محاصرة‌ «دیرالزور» که یک روز پس از فرار بی‌سروصدای نظامیان بریتانیا از جنوب سوریه شکسته شد،  ‌ این روابط را متزلز ل کرده! از اینرو،  ‌ رسانه‌های غرب و شاخک‌های اسلامی‌شان «مصلحت» دیدند در مورد نخستین نشست «ناتو ـ روسیه» در باکو سکوت اختیار کنند! 

 یادآور شویم در تاریخ 7 سپتامبر سالجاری،   «پیتر پاول»،   رئیس کمیتة نظامی ناتو با «والری گراسیموف»،  فرماندة‌ کل ارتش روسیه دیدار کرد.   دیداری که دو روز پس از شکسته شدن محاصرة دیرالزور،  در پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار شد.   جالب اینکه فقط سه روز پس از این دیدار،   وزیر امور خارجة «پاک‌ها» به همراه مقامات نظامی و امنیتی اینکشور سراسیمه راهی مشهد شد!   

به ادعای ایرنا،   هیئت پاکستانی برای گفتگو در مورد زائران شیعی اینکشور به خراسان رفته بود.   ولی با در نظر گرفتن ارتباط نظامی پاکستان با جمهوری آذربایجان و جایگاه ویژة جمکران و پاکستان به عنوان پشت جبهة تروریسم در منطقه،  ‌ و همچنین جایگاه خراسان به عنوان پشت جبهة طالبان در افغانستان،   می‌توان حدس زد که هیئت پاکستانی برای تحکیم پایه‌های تروریسم در منطقه راهی جمکران شده.   و انفجار بمب در کابل؛‌   لشکرکشی خیابانی شیعی‌مسلکان در هرات،  و انفجارات امروز در جنوب عراق که بیش از 50 کشته و مجروح بر جای گذاشته مسلماً با سفر هیئت پاکستانی به مشهد و تهران بی‌ارتباط نیست.    

از قضای روزگار سفر پاکستانی‌ها به مشهد با «تشرف ماریا زاخارووا» به دین مبین اسلام در کشور عربستان نیز تقارن زمانی نشان می‌دهد!   به نظر می‌رسد «دگردیسی» خانم زاخارووا «پیام» وزارت امورخارجه روسیه به اعضای پیمان استعماری «سنتو» ـ   ناتوی اسلامی ـ  باید باشد!   البته از آنجا که «خبر» و یا اسناد و شواهدی در دست نیست،‌   به ناچار می‌باید به گمانه‌زنی روی آوریم،   و گمانه‌زنی هم با موضوع وبلاگ‌ما هم‌خوانی ندارد.  در نتیجه،  ‌ به ارائة یک گمانه اکتفا می‌کنیم.   

به استنباط ما،  محجبه شدن ماریا زاخارووا پیام وزارت امور خارجة روسیه است به شاخک اسلامی ناتو.  به این معنا که مسکو در صورت لزوم از ابزار زن‌ستیزی ـ  سیاست یکصدسالة‌ آتلانتیست‌ها در منطقه ـ  نیز حمایت به عمل خواهد آورد!   خلاصه،   به مصداق «خر است آنکه خر را نگردد سوار»،‌   وزارت امور خارجة روسیه هم در پی برگزاری نشست باکو،  برای آخوند‌نوازی و زن‌ستیزی،   یا بهتر بگوئیم برای «خرسواری» اعلام آمادگی کرده!  و همانطورکه بالاتر گفتیم،  در هیچ رسانه‌ای به اهمیت این نشست و به پیامدهای آن اشاره نشده!

همانطور که گفتیم،  نخستین پیامد نشست باکو،   سفر هول‌هولکی مقامات «پاک‌ستان» به مشهد و تهران بود.  و این سفر کاسه کوزة‌ مقام معظم را در هم ریخت.   ایشان که با «پاسخ» به نامة مولوی عبدالحمید،   شبه قانون اساسی طویلة مشروعه را به سطل زباله انداخته بودند،‌  و با سکوت در مورد میانمار،   برفراز منبر «روسوفیلی»،  ساخته و پرداختة شیپورهای جمکرانی سازمان سیا،   بادبان‌های‌شان را برافراشته و فخر می‌فروختند،‌  به ناچارجایگاه پوشالی کذا را رها کرده،   هم‌صدا با دو کنیزالاسلام محفل نوبل ـ عبادی و یوسف‌زی ـ‌  یقة «آنگ‌سان سوچی» را گرفتند:

«[...] رهبر جمهوری اسلامی افزود [...] در رأس دولت میانمار نیز "زنی بی‌رحم قرار دارد که برنده جایزه صلح نوبل بوده و با این اتفاقات،  در واقع،  مرگ جایزه صلح نوبل رقم خورد."»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 21 شهریورماه سالجاری 

البته کشور میانمار که تحت نظارت چین اداره می‌شود،  مسائل عدیده‌اش با خانم «سوچی» آغاز نشده!  در واقع،   لندن و واشنگتن سعی کردند با اهداء جایزة نوبل ایشان را به جلوی صحنة سیاست میانمار بکشانند،‌   باشد تا با تبدیل اینکشور به ابزاری جهت گسترش سیاست‌های غرب در منطقة آسیای جنوب شرقی و تجزیة میانمار به دو بخش بودائی و مسلمان،‌  هم هند و چین را تحت فشار قرار دهند،  و هم بر وسعت سیاست استعماری ـ یک کشور، یک قوم یا یک مذهب ـ  بیافزایند!   منتهی این سناریو به دلیل تغییر موضع اجباری چین که بازتابی از فشارهای مسکوست،    ناکام ماند و آنگلوساکسون‌ها که گاری‌شان به گل نشسته،   ازطریق بوق‌های‌شان مسئولیت این «ناکامی» را به گردن «آنگ‌ سان سوچی» انداختند،  تا از  خود سلب مسئولیت کرده باشند و ... و ما هم از مطلب دور افتادیم،  پس  بازگردیم به ادامة ماجرای سقوط مقام معظم جمکران از چارپایة «روسوفیلی!»   

بله،  چه نشسته‌اید،‌   چارپایه‌ای که سازمان سیا ساخته بود تا با نشاندن مقام معظم روی آن به حساب خود رد گم کند،   و پادوهایش را پشت قبالة مسکو بیاندازد،  چپه شد و مقام معظم نقش زمین شدند.  هنوز رهبر فرزانه از شوک سقوط بیرون نیامده بودند،   که مدارس جمکرانی‌ها را در امارات و شارجه هم تعطیل کردند و ... و ضربة سنگین ساخت‌وساز محور «تاجیکستان ـ امارات» بر پیکرشان فرود آمد!   اینچنین بود که «یونکر» گریه‌کنان ترکیه را از اتحادیه اروپا اخراج کرد و  رجب اردوغان هم اعلام داشت «پیش‌قسط خرید موشک‌های اس ـ 400 را پرداخت کرده!»   ولی سلطان رجب نگفت ترکیه چگونه می‌تواند هم عضو سازمان ناتو باشد و هم موشک‌های پیشرفتة روسیه را ابتیاع کند!   شاید می‌باید در آینده‌ای نه چندان دور شاهد اخراج ارتش ناتو از ترکیه باشیم!    اگر چنین رخدادی در پیش باشد،  می‌توان دریافت به چه دلیل مم‌جواد ظریف «غلط کردم گویان» به روسیه شتافته،  و با ولادیمیر پوتین در سوچی دیدار کرده!    

هر چند در مورد دیدار ظریف با پوتین هیچ گزارش معتبری منعکس نشده،   حمایت «مولوی عبدالحمید» از اصولگرایان،‌   و انتشار نامة بشار اسد به علی خامنه‌ا‌ی و سهیم کردن وی در پیروزی دیرالزور ـ ایرنا،  مورخ 14 سپتامبر 2017  ـ  به صراحت نشان می‌دهد که جناح‌های غرب‌پرست حکومت طویلة مشروعه آینده‌ای ندارند؛   مقام معظم هم دیگر نخواهند توانست با شعار «نبرد با آمریکا» به آغوش گرم آمریکا پناه ببرند!  برای ایشان گزینه‌های زیادی باقی نمانده؛  ‌ یا به صراحت وفاداری‌شان را به اردوگاه غرب اعلام می‌کنند و دکان تقیه و فریب «نبرد با آمریکا» را برمی‌چینند،   یا پیروزی زورکی در دیرالزور را می‌پذیرند و در کنار دولت لائیک  بشار اسد می‌مانند و بیشتر مضحکه می‌شوند،   یا اینکه می‌میرند و از این مهلکه «جان سالم» به در می‌برند!