شنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۹۸

پیرانه‌سر در هولیوود!



در یک صحنة هیجان‌انگیز و عوام‌پسند،  دونالد ترامپ،  رئیس‌جمهور ایالات متحد که برای ایراد سخنرانی سالانه در  مجلس نمایندگان حضور یافته بود،  در کمال ادب و نزاکت از دست دادن با رئیس مجلس ـ  نانسی پلوسی ـ  خودداری کرد؛‌  ‌ رئیس مجلس نیز در کمال ادب و نزاکت متن سخنرانی رئیس‌جمهور را پاره فرمودند و ... و  این برخورد آخوندی که از قضای روزگار با مرگ «کرک داگلاس» همزمان شد،   نشان داد که این قماش روابط هولیوودی جهت تأمین منافع محفل پاشنه‌آهنی‌ها از الزامات است!   در این صحنه‌گردانی، دونالد ترامپ در نقش «آنگلیکن خوش‌تیپ و شیک و خوش قد و بالا و خشن و بیرحم و قدرتمند و بی‌اعتنا»  ظاهر شد!   و در صورتی که از سن و سال و دندان عاریه‌هایش فاکتور بگیریم،  با معیارهای هولیوود هم‌خوانی نشان می‌داد.   اگر تماشاچی در سینما یا در برابر اکران تلویزیون نشسته بود منطقاً انتظار داشت در برابر آرتیستی با مشخصات ترامپ،  یک زن جوان و زیبا و خوش قدوبالا ببیند،   ولی خوب این قماش کالا در مجلس نمایندگان در دسترس نبود.   حضرات ناچار شدند به یک پیرزن کاتولیک و‌ متوسط‌القامه با ‌موهای رنگ شده رضایت دهند که صورتش از شدت لیفتینگ‌های پیاپی به ماسک دلقک‌های سیرک می‌مانست؛   از بقیة مسائل چشمگیر فیزیکی ایشان هم فاکتور می‌گیریم!   نانسی پلوسی در برابر مرد «قدرتمند» و متعلق به نژادبرتر،   نقش «پیرزن» ستمدیده و خشمگین را ایفا می‌کرد، ‌ مشابه نقشی که دربار انگلستان برای مگان مارکل،  همسر شاهزاده هری در نظر گرفته!   پیش از ادامة‌ مطلب یک مینی‌پرانتز برای این زوج نازنازی و «انقلابی» باز‌ می‌کنیم،  چرا که اینان گویا قرار است جای خالی ادوارد هشتم و والیس سیمپسون را برای قبیلة ویندزور پر کنند. 

همانطور که می‌دانیم مگان و هری،   البته در رسانه‌ها،   بر علیه دربار انگلستان و تشریفات و القاب سلطنتی «قیام» کرده، خلقی و خاکی و مردمی شده،   به کانادا رفته‌اند،  و گویا قرار است هزینة زندگی‌شان را ملت ایران پرداخت کند.  و این است دلیل واقعی سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین در تهران،  آنهم همزمان با صدور بیانیه رسمی کاخ باکینگهام در مورد «انقلاب اسلامی» هری و مگان!   بله،   به  محض انتشار خبر سقوط هواپیمای مذکور،‌   بیانیة کاخ باکینگهام در مورد «استقلال و آزادی» این زوج هولیوودی صادر شد و حکومت ملایان دریافت که می‌باید مسئولیت فاجعه را بر عهده گیرد!   اینچنین بودکه پس از 3 روز استخاره و استشاره و استغاثه،   پاسداران دلار اعلام داشتند هواپیما را با موشک کروز اشتباه گرفته‌اند و یکی دو موشک ناقابل به آن شلیک فرموده‌اند!   البته واقعیت این بودکه روز «انتقام سخت»،   هواپیمای اوکراین به سپر دفاعی موشک‌های ارتش آمریکا در برابر موشک‌های پدافند هوائی پاسدارها تبدیل شد!   منتها حکومت مستقل و قدرقدرت ملایان شهامت ندارد شرایط واقعی فاجعه را برملا کند!  در تاریخ 6 فوریه سالجاری،  مشابه همین شرایط برای ایرباس «تهران ـ دمشق» هم پیش آمد،  ولی از آنجا که آسمان سوریه تحت نظارت روسیه است،‌   این هواپیما خوشبختانه سالم به زمین نشست.   برای آشنائی با چند و چون این شرایط،   خوانندگان گرامی می‌توانند به سایت فارسی زبان سپوتنیک،  مورخ 7 فوریه 2020 مراجعه کنند تا ما هم بازگردیم به تأمین هزینة اقامت هری و مگان در کانادا و ارتباط‌اش با سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین! 

بله،   گویا کانادا بابت پرداخت خسارت به بازماندگان قربانیان این فاجعه،   از حکومت ملایان مبلغ یک‌ونیم میلیارد دلار طلب‌کار شده!  به عبارت دیگر قرار است دلارهائی که حکومت آخوند از طریق تاراج ملت ایران به بانک‌های کانادا سرازیر کرده،   تحت عنوان عوام‌فریب «پرداخت خسارت به بازماندگان قربانیان» مصادره،  ‌ و در واقع توسط کاخ باکینگهام سگ‌خور شود.   و شاهدیم که حکومت ملایان هم در برابر ادعای چنین خسارتی به علامت رضا آلو بر دهان گذارده،  و سکوت کرده؛  هر چند بر سر هر کوی و برزن بر طبل «انتخابات» می‌کوبد!

ولی در این میان سئوالی مطرح می‌شود.  حکومتی که آشکارا «حق انتخاب و آزادی بیان و مادی‌ات انسان» را نفی می‌کند،   و با تکیه بر رسم و رسوم قبائل سامی قرن هفتم میلادی به پدوفیلی،  برده‌داری،  تعدد زوجات،  تفکیک جنسیتی و دیگر روابط ضدحقوقی رسمیت قانونی بخشیده،  به چه دلیل اینهمه بر «انتخابات» تأکید دارد؟   40 سال است که مقامات این حکومت عصرحجری ادعای برگزاری انتخابات و رفراندوم دارند،   و طی 4 دهه،  اپوزیسیون پرمدعا و کم‌بار این حکومت،   ادعای ابلهانة اینان را به زیر سئوال نبرده.  هیچکس نمی‌گوید حکومت صحرانشینان قرن هفتم میلادی را با «انتخابات» چه کار؟   

دلیل این سکوت هم روشن است؛‌   در تبلیغات استعماری لندن و واشنگتن، «حکومت اسلامی می‌تواند انتخابات برگزار کند!»  حال آنکه «انتخابات»،  به عنوان یک روند حقوقی معاصر،  در هر حال با تحجر و توحش اسلام در تضاد آشکار قرار می‌گیرد!   به همین دلیل هوچی‌های حرفه‌ای لندن و واشنگتن از جمله جبهة ملی،  نهضت آزادی،  فدائیان خلق،  و ... که 40 سال پیش در برابر  دولت قانونی شاپور بختیار ایستادند و از استقرار حکومت آخوند پدوفیل و برده‌فروش  در ایران حمایت کردند،‌   و اینک ژست مخالف گرفته‌اند،   هرگز به این اصل اساسی ـ  تضاد دین با روابط اجتماعی و سیاسی معاصر ـ  اشاره نکرده و نمی‌کنند!   ورای آن،  این جانوران وحشی در تراوشات قلمی‌شان،  بدون استثناء از برگزاری مراسم مضحک حکومت ملایان به عنوان «انتخابات» نیز یاد می‌نمایند:

«انتخابات مجلس یازدهم در شرایطی فرا می‌رسد که ساختار انتخابات جمهوری اسلامی بیش از گذشته با موازین انتخابات آزاد و منصفانه تعارض پیدا کرده [...] و هیچ نسبتی با حاکمیت ملی و نمایندگی ملت ایران ندارد [...]»
منبع:  گویانیوز،  ‌مورخ 6 فوریه 2020

تو گوئی،   «ساختار انتخابات» نیست‌درجهان حکومت ملایان طی 4 دهه اخیر،  ‌ با حاکمیت ملی و نمایندگی ملت ایران کمابیش نسبتی داشته،  که جبهه ملی و دیگر دکان‌های ضدایرانی آتلانتیسم،  بارها و بارها در بوق‌های لندن و واشنگتن «مردم» را به شرکت در مراسم «انتخابات» دعوت می‌کرده‌اند تا برای حکومت دشمنان ایران و ایرانی کسب مشروعیت کنند!  حال چه پیش آمده که حضرات ناگهان به یاد «حاکمیت ملی و ملت ایران» افتاده،   می‌خواهند از خود تصویر واژگون ارائه دهند؟   برای پاسخ به این پرسش می‌باید به تیز و آروغ علی خامنه‌ای مراجعه کنیم،   که از مردم خواسته به خاطر ایران در این مراسم ایران‌ستیز شرکت کنند:          

«[...] ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید اما اگر ایران را دوست دارد،  باید به پای صندوق رأی بیاید.»
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 5 فوریه 2020 

بله اگر ایران را دوست دارید برای تحکیم پایه‌های حکومت ضدایرانی که کشورتان را ویران کرده،  و بیش از ده میلیون ایرانی را آواره نموده،  و جز سرکوب و تاراج ملت ایران وظیفه‌ای برای خود نمی‌شناسد،  حتماً «پای صندوق رأی» بیائید،  باشد تا برای متجاوزین مشروعیت فراهم آورید!

تیز وآروغ علی روضه خوان در باب ارتباط میهن‌دوستی با شرکت در مراسم بیابانی شیعی‌ها که فقط در بوق‌های لندن و واشنگتن «انتخابات» خوانده می‌شود،   نشان می‌دهد که علی روضه‌خوان و آن جانوران وحشی که پس از 4 دهه ناگهان به یاد حاکمیت ملی و ملت ایران افتاده‌اند،   در یک مورد به اجماع رسیده‌اند و آن اینکه در حکومت آخوند «انتخابات» برگزار می‌شود! 

ولی کیست که نداند ارتباط ادیان ابراهیمی و گله‌پروری و چماقداری،  که اساس حکومت شیعیان را تشکیل داده،  با «انتخابات» در مفهوم معاصر آن هیچ ارتباطی نداشته،  ندارد و نخواهد داشت!   ولی خوب عنتر عموسام این «مسائل» را نمی‌بیند،  ‌ فقط می‌خواهد «گله  مردم» در برابر صندوق رأی تجمع کند تا نیویورک‌تایمز و سی.‌ان‌.ان و لوموند و شرکاء با کوفتن بر طبل «حضور گستردة‌ مردم ایران در انتخابات» برایش کسب مشروعیت نمایند؛   به جهانیان تفهیم ‌کنند که «ملت ایران،  شیفتة این متجاوزان و تاراجگران است!»

بله متأسفانه استقبال از حکومت آخوند و آخوندهای خوب یا فکل‌کراواتی از قماش مهدی بازرگان و شرکاء،‌  فقط خشونت‌پرستی و روان‌پریشی را به اثبات می‌رساند و بس!   به همین دلیل وزیر امور خارجه ایالات متحد که در رسانه‌ها از خود تصویر مخالف حکومت آخوند ارائه می‌دهد،   از طریق توئیتر به خشتک آخوند سیستانی دخیل بسته:

«شکرگزارم که جراحی حضرت آیت‌الله سیستانی امروز در عراق با موفقیت انجام شد. دعای من و میلیون‌ها عراقی که آیت‌الله سیستانی برایشان منبع روشنگری و الهام است، همراه ایشان است [...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 27 دیماه سالجاری

چه بهتر که ایشان چند سالی جهت تلمذ در محضر آیت‌الله سیستانی به عراق تشریف ببرند تا  تب تند عشق‌شان به روحانیت شیعه «عرق» کند،  شاید دست از گریبان ما ملت هم بردارند.   ولی از آنجا که آیت‌الله پمپئو هنوز در دفتر کار مجلل‌شان در واشنگتن نشسته،   در آتش عشق آخوند سیستانی می‌سوزند. یک آخوند مشهدی که معلوم نیست به چه دلیل سال‌هاست در عراق لنگر انداخته، ‌ و مثل همه آخوندهای جیره‌خوار لندن و واشنگتن،  از پدوفیلی و تعدد زوجات و برده فروشی و... حمایت می‌کند،   و ضمن تعیین تکلیف برای ملت عراق، مسئولیت حقوقی هم نمی‌پذیرد.  سیستانی مثل همه آخوندها فقط وق می‌زند! چنین موجودی برای وزیر امور خارجه ایالات متحد تبدیل شده به منبع روشنگری و الهام میلیون‌ها عراقی.  چون آخوند است و عراقی هم نیست!

همانطور که بارها گفته‌ایم،  آخوند موجودی است ضداجتماعی،  نفرت فروش، مسئولیت‌گریز،  بی‌وطن و به ویژه فاقد جنسیت مشخص.  موجودی که نان ارعاب و تخریب و انسان‌ستیزی سق می‌زند و هر گونه رابطة یکسویه ـ   ترور،  تجاوز، تخریب،  تاراج  ـ  را توجیه می‌کند.   فراموش نکنیم که سرفرماندهی آخوندهای جهان در بریتانیا واقع شده. کشوری که اخیراً برای بازگشت به عظمت گذشته،   هم «برکسیت» فرموده،‌  هم با اخراج صوری هری و مگان مارکل‌،  تقسیم آمیبی و تاریخی 11 دسامبر 1936 را «بازتولید» کرده!

نیازی نیست که بگوئیم اگر  لندن و واشنگتن برای بازیافت عظمت گذشته، ‌ توجیه جنایت و نفی روابط حقوقی معاصر خیز برداشته‌اند،   مسلماً یابوهای ترک و عجم گاری شکسته‌شان نیز ‌جز پیمودن مسیر ولینعمت راه دیگری ندارند.

باری پس از توئیت مایک پمپئو،   بلافاصله علی روضه خوان و مم‌جواد ظریف و حسن خمینی با احوالپرسی از آخوند سیستانی،  ‌ به صورت غیرمستقیم ارادت قلبی‌شان را به وزیر امورخارجة یانکی‌ها ابراز کرده،‌   از زیر میز،  یواشکی برای ارباب دمی جنباندند تا پمپئو بتواند ضمن ارائة تصویر دشمن و مخالف حکومت ملایان از خود،  همچنان به انکار مسئولیت آمریکا در برابر جنایات مترسک‌اش ادامه دهد:

«[...] مایک پمپئو ضمن توصیف رژیم ایران به عنوان بزرگ‌ترین حکومت حامی تروریسم، کشتن قاسم سلیمانی را فرصتی برای یک عراق مقتدر و عامل کاهش خطر تروریسم در همه جا دانست [...]»
 منبع:  صدای آمریکا،  مورخ 22 ژانویه سالجاری ‌

البته در اینکه حکومت ایران حامی تروریسم است،  هیچ تردیدی نداریم.  ولی حکومتی که صددرصد اقتصاد و موجودیت سیاسی‌اش را مدیون حمایت آمریکا و انگلستان ‌است،  چگونه می‌تواند بدون اجازة اربابانش از تروریسم حمایت کند؟!   شاید مایکل پمپئو به دلیل تلمذ در محضر آخوند سیستانی پاسخ این پرسش را داشته باشد،   ولی برای نویسندة‌ این وبلاگ هنوز مشخص نشده حکومتی که تا مغز استخوان به اقتصاد استعماری وابسته است،  چگونه می‌تواند در زمینة سیاسی،  نظامی،  اقتصادی،  فرهنگی و اجتماعی از خود «عملکرد مستقل» ارائه دهد؟!

در عوض یک موضوع کاملاً مشخص شده؛  استیضاح ترامپ در پی جنجال حزب دمکرات برای «گفتگوی تلفنی ترامپ با ولادیمیر زلنسکی،  پیرامون فعالیت‌های هانتر بایدن در اوکراین» نمایشی بود که  دستگاه ترامپ و حزب دمکرات، ‌  با تکیه بر سکوت رسانه‌ها دست در دست یکدیگر به صحنه آوردند.

واقعیت این است که دونالد ترامپ هیچ نیازی به تحقیقات دولت اوکراین نداشته!  چرا که،   جزئیات دقیق فعالیت‌های اقتصادی هانتر بایدن در اوکراین از سال 2014‌ در رسانه‌های ایالات متحد به صورت مشروح منتشر شده بود!  جنجال و هیاهو و استیضاح برای هیچ،  و به ویژه نبرد هولیوودی کازینونژاد با پیرزن کاتولیک‌نژاد در مجلس نمایندگان،  هدفی جز رفع پنچری دونالد ترامپ در آستانة انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دنبال نمی‌کرد!   بله،  فراموش نکنیم که کازینونژاد،  فعالیت‌های انتخاباتی‌اش را با ژست و هارت و پورت و هیاهو بر محور روسیه آغاز کرد،   تا به حزب دمکرات امکان دهد با جنجال پیرامون «دخالت روسیه در انتخابات» به لجنزار مک‌کارتیسم پناه برده،  عظمت گذشته‌ را بازیابد!

اگر به یاد داشته باشیم،  جنجال دمکرات‌ها پیرامون «گفتگوی فرضی ترامپ با رئیس‌جمهور اوکراین»‌ با 75 مین نشست عمومی سازمان ملل در نیویورک تقارن یافت!  سپس بساط کودتای بنزین در ایران،‌  و زمینه‌سازی شیخ برای میدان‌داری شاه علم شد  ـ  «ضحاک در پمپ بنزین!»  و پس از ترور قاسم سلیمانی،  که با سکوت رضاپهلوی همراه بود،   سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین فرصتی طلائی برای نزدیک‌تر شدن شاه به شیخ فراهم آورد.  رضا پهلوی و والدة‌ محترم‌شان هم‌سو با علی روضه‌خوان که برای یکی از پرسوناژهای سوسمارخور عزا گرفته بود،   بساط ماتم و روضه و زوزه پهن کردند و جشن سده را در پرانتز گذاشتند!   همزمان شاهد خارج کردن یادوارة سربازان ارتش سرخ از ایران ـ  سپوتنیک، مورخ 29 ژانویه سالجاری،  و عربده‌جوئی رجب اردوغان بر علیه مسکو بودیم.  خلاصه نفی روابط حقوقی معاصر و «بازیافت عظمت گذشته» در دستور کار آتلانتیست‌ها قرار گرفته.  فقط باید ببینیم در هزارة سوم،  میراث‌داران فرتوت فاشیسم با دندان‌های عاریه،   از «تکرار» راه گذشته در شرایط متفاوت چه نتایج درخشانی به دست خواهند آورد!