شنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۷



مونولوگ تحجر!


...
همانطورکه در وبلاگ «سیمین و سوهان» گفتیم مدافعان اصلی حکومت اسلامی در حاکمیت آمریکا نشسته‌اند، لباس شخصی‌های‌شان هم در رسانه‌ها جایگاه مخالفین حکومت اسلامی را اشغال کرده‌اند. پس از دیالوگ توحش‌ها بین «مستر» فرهودی و شیخ مسعود بهنود، امروز می‌پردازیم به «مونولوگ تحجر» که توسط «الهه هیکس» در صدای آمریکا اجرا شده‌ و سایت «اطلاعات نت» آنرا منتشر کرده. «میسیز» هیکس از مدافعان پروپاقرص قانون اساسی جمکران به شمار می‌روند و دفاع از حقوق زنان ایران را در چارچوب همین قانون توحش خواستار می‌شوند! ولی می‌دانیم که قانون اساسی حکومت اسلامی خود ناقض حقوق بشر است! در واقع همة کسانی که به بهانة دفاع از حقوق بشر خواهان اجرای این قانون اساسی در ایران ‌می‌شوند، به زبان بی‌ زبانی از نقض حقوق‌بشر توسط این حکومت دفاع می‌کنند. شیرین عبادی نیز برای اجرای همین «قانون اساسی» هیاهو به راه می‌اندازد و به همین دلیل است که محافل فاشیست غرب در پروپاگاند خود از وی به عنوان مدافع حقوق بشر نام می‌برند.

«چگونه می‌توان استدلال نمود که [...] پدر در حقیقت نوعی مالکیت و حق حیات بر فرزند خود دارد؟ بر فرض صحت این استدلال چرا مادر از چنین معافیتی برخوردار نیست. این موضوع یکی از نواقص قانون مجازات اسلامی است[...]»


این سخنان نغز و بی‌پایه و فاقد انسجام منطقی را شیرین عبادی در کتاب «تاریخچه و اسناد حقوق بشر در ایران» به رشتة تحریر درآورده. و «الهه هیکس» در اخبار صدای آمریکا به آن استناد می‌کند تا ضمن دفاع از قانون اساسی جمکران از گسترش توحش نیز حمایت کرده باشد. عبادی در کتاب گرانبهای خود خواهان نقض مجازات وحشیانة قصاص نیست، او پیشنهاد می‌کند «حق فرزندکشی» به مادر تسری یابد، یا اینکه پدر هم قصاص شود! این است دلیل اعطای نوبل صلح به این حقوقدان «سرقبرآقا»! و این است دلیل اهدای جایزة سیمون دوبووار به آش‌پرستان جمکران: گسترش توحش در جامعة ایران از طریق اعطای «حق اعمال خشونت مردانه» به زنان. چرا که هر چه خشونت در بطن خانواده افزایش یابد، خشونت در جامعه گسترش خواهد یافت و سرکوب مردم بهتر «توجیه» می‌شود.

وبلاگ «سیمین و سوهان» ظاهراً به بعضی‌ها نساخته! اگر کسی می‌تواند ارتباط منطقی اگزیستانسیالیسم و فمینیسم را با فاشیسم توضیح دهد، این گوی و این میدان! با این وجود اگر محفل جولیا کریستوا جایزة سیمون دوبووار را به یک گروه فاشیست مؤنث در جمکران اهداء می‌کند، این عمل در چارچوب سیاست‌های استحماری سازمان ناتو کاملاً قابل درک است. به همین دلیل در کشور فرانسه هیچکس به چنین انتخاب مضحک و ابلهانه‌ای اعتراض نمی‌کند، چرا که در دمکراسی‌های غرب پیرامون منافع استعماری همواره «اجماع» وجود دارد. همچنانکه پیرامون کودتای 22 بهمن 1357، شاهد «اجماع جهانی» هستیم و همة متفکران «پرآوازه» در غرب، این کودتای ننگین را «انقلاب» می‌نامند.

ساده‌تر بگوئیم در کشور فرانسه هیچکس نگران حقوق زنان ایران نیست، در ایالات متحد و دیگر کشورهای اروپائی هم هیچکس برای ملت ایران سینه چاک نمی‌دهد. برگزاری نشست در دانشگاه «ام.آی.تی»، آنهم با شرکت ایرانی‌نمایانی از قماش مسعود بهنود، فرخ نگهدار و مرضیه مرتاضی بهترین شاهد بر این مدعا است. منافع استعمار غرب در ایران با «فاشیسم» پیوندی ناگسستنی دارد. و این فاشیسم را در هر قالب تقدس پذیر «دینی» و «بومی» می‌توان بر ملت ایران تحمیل کرد. پروژة گذار به دمکراسی ویراست «رابرت مک‌فال» را فراموش نکنیم، دمکراسی مطلوب غرب برای ملت ایران از دایرة جهنمی «شیخ و شاه» فراتر نخواهد رفت. برای تحمیل چنین طرح‌هائی است که امثال بهنود، مرتاضی یا فرخ نگهدار و شیرین عبادی مناسب تشخیص داده می‌شوند. افرادی که امروز به وضوح با سوابق‌شان آشنائی داریم و نیک می‌دانیم که وابستگی‌های محفلی دارند، و گفتار و کردارشان از مسیر منافع محافل‌شان خارج نخواهد شد. وارد جزئیات ساختار شخصیتی چنین افرادی نمی‌شویم، فقط یادآوری می‌کنیم که اینان «صورتکی» بیش نیستند، و تحمیل سیاست استعمار بدون «صورتک» امکانپذیر نخواهد بود.

به محض اعطای جایزة سیمون دوبووار به فاشیست مسلمان‌های جمکران، ناگهان سرکار علیه «الهه هیکس»، از اخبار «صدای آمریکا» نگران حقوق زنان در ایران شدند! بله، «معجزه» دروغ نیست! خیلی هم واقعیت دارد! در ماه مارس 1977 نیز جیمی کارتر پیرامون دفاع از «حقوق بشر» در جهان سخنان گهرباری ایراد کرد و بلافاصله علی اصغر حاج سیدجوادی که مانند دیگر نخبگان فقرفرهنگی همواره سرنا را از سرگشادش می‌زند، یک نامة سرگشاده به شاه ایران نوشت! «روشنفکران» تاریک‌اندیش و بینوای مرزپرگهر از نظر خدمت به استعمار سابقة درخشانی دارند.

این مهم را همیشه به خاطر داشته باشیم که امثال حاج سیدجوادی در کشور مصیبت زدة ایران بلافاصله مورد توجه و الطاف «شبکه» قرار می‌گیرند. همان شبکه‌ای که اژه‌ای مفلوک هفته‌ای یک بار آن را ارواح شکمش کشف و خنثی می‌کند. شبکه‌ای که هرگز خنثی نمی‌شود، چرا که وزارت اطلاعات ایران هرگز رأس شبکه یا «سر مار» را نشان نخواهد گرفت، بلکه همواره با «دم مار» جاروجنجال به پا می‌کند تا مردم را بیشتر سرکوب کند؛ این وزارتخانة منفور خود بخشی از «سر مار» کذا است! بله «میسیز هیکس» امروز کشف کرده‌اند که زنان ایران در مقابل قوانین حکومت اسلامی بی‌دفاع‌اند!

«دفاع» مورد نظر کارفرمایان الهه هیکس چیست؟ هیچ! کسی از حق زنان ایرانی دفاع نخواهد کرد. الهه هیکس با توسل به یک قتل ناموسی، به طبل زدن برای «شادی صدر» و «شیرین عبادی» پرداخته و از «قوانین کیفری» حکومت اسلامی انتقاد می‌کند،‌ بدون اینکه کوچکترین اشاره‌ای به منبع قوانین کذا یعنی دین اسلام و قانون اساسی حکومت اسلامی داشته باشد. کاملاً برعکس، الهه هیکس زبان به تمجید از قانون اساسی توحش می‌گشاید و تأکید می‌کند که اشکال از قوانین کیفری است:

«می‌توان این امر را نشانة ناکارآمدی قوانین کیفری در[حکومت] اسلامی دانست.»

اشکال قوانین کیفری کذا به زعم «میسیز» هیکس این است که فقط پدر حق دارد فرزند خود را به قتل برساند، نه مادر! البته ایشان فراموش کرده‌اند که در ادیان توحش ابراهیمی نیز یک گوسفند به ابراهیم دادند که «به نام خدا» سر پسرش را نبرد. الهه هیکس از «قانون‌گذار» در جمکران «تقاضا» می‌کند که با رعایت قانون اساسی این حق و حقوق را به زنان نیز اعطا کند چرا که قانون اساسی حکومت اسلامی به زعم ایشان تساوی زن و مرد را «ضمانت» کرده:

«مطابق ماده 220 قانون مجازات اسلامی [...] پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی‌شود [...] این امر در مورد مادران صدق نمی‌کند و قانونگذار حتی در اینمورد زن و مرد را در مقابل قانون یکسان نمی‌بیند. امری که قانون اساسی کشور آنرا ضمانت کرده.»


و کارفرمایان الهه هیکس نیز همچنان که ملاحظه می‌کنیم سنگ قانون اساسی توحش جمکران را به سینه می‌زنند. همانطورکه گفتیم پشتیبانی از تقدس و حاکمیت مقدس در دستور کار سازمان ناتو قرار دارد و حاکمیت فرانسه نیز در چارچوب همین سیاست استعماری جایزة سیمون دوبووار را به سیمین بهبهانی اهداء می‌کند. پیشتر همین جایزه به تسلیما نسرین و هیرسی علی مفلوک هم اهداء شده بود. و به یاد داریم که اهدای جایزة کذا مانع از رسوائی هیرسی علی نشد. به همچنین خواهد بود در مورد سیمین بهبهانی و گروه آش‌پرستان جمکران. خلاصه بگوئیم، گذشت آن‌ دوره که غرب با اهدای جایزه می‌توانست سیرک قهرمان‌سازی به راه بیاندازد. شاهدیم که جنجال‌های متعدد پیرامون شیرین عبادی و شرکاء کارساز محافل فاشیست غرب نشده. پس مسلم بدانیم که اهدای جایزة سیمون دوبووار در واقع تیر خلاصی خواهد بود بر کمپین فعلة مؤنث فاشیسم در کشورمان.

امروز حاکمیت انگلستان بر حمایت «مقدس» خود از برنامة غنی سازی اورانیوم جمکران رسماً نقطة پایان گذاشت. سایت نووستی، مورخ 5 بهمن‌ماه سالجاری به نقل از روزنامة تایمز می‌نویسد، طی چند ماه آینده ذخایر اورانیوم ایران به پایان خواهد رسید و برنامة غنی‌سازی تعطیل می‌شود. این «معجزات» پیامد مستقیم تعطیلی دکان حماس در غزه است. این «خبر» در واقع نشان از پایان تنش بین روسیه و آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک دارد. آنگلوساکسون‌ها با توسل به نوکران خود در حکومت اسلامی، در عمل مردم ایران را به سپر بلای خود و ابزار فشار بر روسیه تبدیل کرده بودند. با فروکش کردن بحران دست ساز اتمی پایان کار مخالف‌نمایان حکومتی نیز دور نیست. بهتر است به محفل جولیا کریستوا یادآور شویم،‌ آنزمان که حاکمیت فرانسه برایمان رهبرسازی می‌کرد، والری ژیسکار در کاخ الیزه نشسته بود، نه نیکولا سرکوزی!






نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

جمعه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۷



نظام و جالینوس!


...
«امیدواریم تاریخ به همین سبک حرکت کند و زمان به دست صاحب‌الزمان داده شود»
منبع: حنازرچوبه، مورخ 4 بهمن‌ماه سالجاری

این بخشی است از وقوقیة جمعه که توسط آخوند کاشانی در دانشگاه سابق تهران روخوانی شده. گویا سیدمهدی خاموشی و اربابان ‌مفلوک‌اش در غرب به دلیل خرفتی «تاریخ» را با الاغ ملانصرالدین اشتباه گرفته باشند. همچنانکه مستر فرهودی و شیخ مسعود بهنود نیز جنبش مشروطه را با کودتای 22 بهمن یکسان پنداشته‌اند.

در تائید مواضع وبلاگ «سیمین و سوهان» تکرار می‌کنیم که سیمین بهبهانی به دلیل ارادت به نعلین حجاب‌اش را رعایت کرده بود و در تظاهرات هشتم مارس 1979 شرکت نداشت. امروز معلوم شد که فاشیست‌های مؤنث یا همان کمپین آش نذری «بخش معنوی» یا همان جاروجنجال ناشی از اهدای جایزة سیمون دوبووار را پذیرفته‌اند. می‌دانیم که فاشیست‌ها به «معنویت» اهمیت فراوان می‌دهند. اصل همان جنجالی بود که حاکمیت فرانسه برای گرم کردن بازار آش‌پرستان جمکران به راه انداخت تا یک مشت آخوند مؤنث را به عنوان فمینیست به ما ملت حقنه کند.

واسطة بین محفل جولیا کریستوا و فاشیست‌های آش‌پرست، به گفته سایت نعلین‌پرست زمانه، شهلا شفیق، از جامعه‌شناسان دینی مقیم فرنگستان است. شهلا شفیق از طرفداران بومی کردن حقوق زنان یا بهتر بگوئیم از مدافعان «حقوق بشر نسبی» است و پیشتر در مورد وی توضیحاتی آورده‌ایم. شهلا شفیق همچنین دست در دست حاج سیدجوادی در راستای سیاست فاشیسم بین‌الملل، دو قطب کاذب اسرائیل‌پرستی و اسرائیل‌ستیزی را پوشش می‌دهد. پیشتر به جنگ زرگری بین ایندو در سایت «عصرنو» اشاره کرده بودیم.

در هر حال هیچ تشابهی بین فمینیسم و فاشیسم وجود ندارد. آن‌ها که چنین تشابهی را رؤیت کرده‌اند و به دلالی برای حکومت اسلامی مشغول شده‌اند، به قول مولوی، مانند جالینوس جهان را از دریچة ک...خر می‌بینند. و متأسفانه تعداد جالینوسیان در حال حاضر فراوان است. خارج از پادوهای اکبر بهرمانی در بلاد فرنگ، نرم‌تنان «داس‌الله» نیز که مواضع‌شان همزمان از راست افراطی تا چپ افراطی را در بر می‌گیرد و مانند تلویزیون ناخداکلمب به قول سیدصادق صبا «بی‌طرف‌اند»، در طیف جالینوسیان قرار می‌گیرند.

بله همانطور که گفتیم برادر سیدصادق صبا تلویزیون «بی‌بی‌سی» فارسی را «بی‌طرف» خوانده بودند. درصورتیکه داش‌صفار هرندی به همراه کیهان و شرکاء، برای گرم و داغ نگاهداشتن بازار همین تلویزیون «بی‌طرف» کارمندان متعهد و مکتبی آن را به باد تهدید گرفته‌اند. و رسانه‌های فارسی زبان و بسیار «مستقل» از جمله رادیوزمانه، که خود شاخک‌ بی‌بی‌سی به شمار می‌رود، تهدیدهای آبدوغ‌خیاری داش‌صفار را مرتب در بوق و کرنا می‌گذارند تا از این مفر حجم حباب تبلیغاتی برای تنها تلویزیون «بی‌طرف» جهان همچنان افزایش یابد.

روشن‌تر بگوئیم این تهدیدها در واقع تبلیغات برای «بی‌بی‌سی»، شیپور پروپاگاندیست‌های حاکمیت انگلستان است،‌ همچنانکه تشویق و تمجید از فاشیست‌های جمکران توسط محافل غرب نیز در عمل تهدید آزادیخواهان ایران به شمار می‌رود. این شیوة سرکوب فاشیستی چنان پرمنفعت است که برگزیدگان محافل استعماری غرب به تبلیغات صرف اکتفا می‌کنند. همچنانکه «کمپین آش‌نذری» از دریافت پول جایزة کذا هم اصلاً خودداری کرده! چون همین که گروه خواهر احمدی خراسانی، ضمن احترام به احکام توحش اسلام بتواند در جایگاه «فمینیست» قرار گیرد کفایت می‌کند. و فعلة مؤنث فاشیسم می‌تواند با جنجالی که جایزة سیمون دوبووار به راه می‌اندازد، جایگاه جنبش لائیک را اشغال کرده، «انحصار» دفاع از حقوق زنان ایران را نیز همزمان به دست ‌آورد. حال آنکه «کمپین آش» مدافع حقوق زنان ایران نیست.

این جنبش فاشیستی در راستای مطالبات استعماری و هم‌صدا با اکبر بهرمانی و محمد خاتمی، از «حضور زنان» در اجتماع دفاع می‌کند، و خواهان برابری حقوق زن و مرد در چارچوب احکام توحش دینی است. همچنانکه بارها در این وبلاگ گفته‌ایم، «حضور زن» در جامعه هیچ ارتباطی با «حقوق انسانی» زنان ندارد. زن در جامعه می‌تواند به عنوان یک روسپی نیز «حضور» داشته باشد. حضور، همچنانکه گفتیم همواره «فیزیکی» است و ارتباطی با «حقوق» ندارد. «حقوق» از پایه‌ و مبنای قانونی برخوردار است. در ایران و در چارچوب قوانین متحجر اسلامی، زنی که در اجتماع «حضور» دارد از نظر قانونی هیچ تفاوتی با زن خانه‌نشین نمی‌تواند داشته باشد، چرا که قوانین توحش به یکسان بر هر دو گروه اعمال می‌شود. صرف اینکه زن استقلال مالی نیز داشته باشد کفایت نمی‌کند. چرا که زن در چارچوب قوانین اسلامی در هر حال «تحت قیمومت» مرد قرار می‌گیرد، و هر دو، به عنوان «بنده»، پای در زنجیر اسارت قوانین انسان‌ستیز حکومت اسلامی خواهند داشت. در نتیجه، کمپین منفور فاشیست‌های مؤنث دست در دست استعمار غرب همزمان در دو جبهة انسان‌ستیز به سرکوب مطالبات مردم ایران مشغول شده.

کمپین کذا از یکسو، با جنجال پیرامون «برابری حقوق با مردان» قصد القاء این شبهه را دارد که مردان در ایران از حقوق انسانی برخورداراند، حال آنکه در اسلام اصولاً حقوق انسانی به رسمیت شناخته نمی‌شود. و از سوی دیگر، از طریق همین جنجال برای هیچ، کمپین فاشیست‌ها خود را مدافع حقوق زنان جلوه می‌دهد. نیازی به توضیح نیست که در چارچوب سیاست استعمار در ایران چنین فعالیت‌های مزورانه‌ای می‌باید در ظاهر از سوی حاکمیت مورد «تهدید» قرار گیرد، و در غرب نیز «تشویق» شود. ویژگی دور جهنمی تهدید و تشویق این است که هر تهدید در داخل، به افزایش تشویق در غرب منجر شده و بالعکس. همین روزهاست که داش‌صفار یا آخوند اژه‌ای به تهدید آخوند سیمین بهبهانی در جمکران قیام کنند و در پاریس جیغ و فریاد جولیا کریستوا، سیلوی لوبون و دیگر اعضای محفل فاشیست‌پرور و آشوب‌پرست‌شان آناً زینت بخش رسانه‌های غرب به ویژه «لوموند» و «لیبراسیون» شود.

البته باید به حکومت مفلوک و اربابان‌اش در غرب بگوئیم کور خوانده‌اند. بزودی بساط اوباش پروری در فلسطین برچیده خواهد شد و علیرغم پارس کردن منوچهر متکی برای حمایت تسلیحاتی از حماس، و علیرغم مداحی «ایندیپندنت» برای جنبش ساخته و پرداختة آریل شارون، راه تغذیة «مبارزان» حماس از طریق قاچاق اسلحه در «رفح» بسته خواهد شد و دکان اسلام در غزه تعطیل می‌شود. شیون و زاری گورکن‌ها در وقوقیة جمعه در واقع به دلیل تعطیل قاچاق اسلحه از مصر به غزه است، اینان نیز مانند جنبش منفور حماس هیچ ارزشی برای جان مردم قائل نیستند. وظیفة این جانوران وحشی فراهم آوردن زمینة تخریب و تحریم برای اسرائیل و دیگر اربابان‌شان در سازمان ناتو است. امروز که این سازمان از پیشبرد سیاست مرسوم خود عاجز مانده، سازمان تبلیغات اسلامی در راستای مطالبات استعمار غرب، مردم را به صبر و تحمل دعوت می‌کند، چرا که دکان جهاد با آمریکا و اسرائیل دیگر ورشکسته شده.

آخوند امامی کاشانی که وقوقیة امروز را قرائت می‌کرد، تلویحاً از شکست آمریکا در منطقه ابراز تأسف کرده می‌گوید، بوش باعث تحقیر آمریکا شد، همة قدرتمندان باید از این شرایط درس بگیرند! به عبارت دیگر، سازمان تبلیغات اسلامی نیز همان خط تبلیغاتی را دنبال می‌کند که شیخ مسعود بهنود و مستر فرهودی رأی‌العین خود کرده‌اند.

روشن‌تر بگوئیم، بر اساس تبلیغات اربابان سیدمهدی خاموشی، تضعیف ایالات متحد، به تضعیف حکومت جمکران منجر نخواهد شد! چرا؟ چون حکومت جمکران در پروپاگاند استعماری خود، سه دهه است که به نبرد با آمریکا و اسرائیل مشغول است. اما عجب آنکه طی این مدت، اگر تهدیدی متوجه آمریکا و اسرائیل شده از سوی عراق بوده نه از جانب سربازان امام‌زمان! رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس مورد اصابت موشک‌های عراق قرار گرفتند، و طی جنگ اول خلیج فارس، عراق چند موشک به سوی اسرائیل پرتاب کرد. اسرائیل هم تأسیسات هسته‌ای عراق را بمباران می‌کرد، نه مراکز نظامی ایران را! در حالیکه شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» از دهان گورکن‌های جمکران گوش فلک را کر کرده بود!

در نتیجه تضعیف آمریکا،‌ تضعیف جمکران را در پی خواهد داشت. به این دلیل امروز بجای عربده‌جوئی، لحن سازمان تبلیغات اسلامی «ملایم» شده، می‌گوید این تغییرات می‌تواند «کلید ترقی و تکامل» باشد! ولی ما نیک می‌دانیم که غرب خواهان ترقی و تکامل منطقه نیست. هدف استعمار بجز «تخریب» هیچ نبوده و نخواهد بود. حماقت است اگر بپذیریم که اعضای سازمان جنایتکار ناتو خواهان تکامل و ترقی منطقه‌اند. مگر اینکه سازمان کذا قصد خودکشی داشته باشد. بنابراین کلید کذا همچنان در دست اربابان حکومت اسلامی باقی خواهد ماند.

در بخش دیگر وقوقیه، به بهانة انتقاد از بوش، مهدی‌خاموشی، گوبلز جمکران به دم جنبانی و کرنش برای اوباما مشغول شده. به ادعای سید مهدی، پیش از ریاست جمهوری بوش عده‌ای در ایران طرفدار غرب بودند، ولی امروز که بوش رفته، آمدن اوباما را جشن می‌گیرند! بله، از وقتی دوران ریاست جمهوری بوش به پایان رسید، به دلیل «سقوط آمریکا»، گورکن‌ها و طرفداران تلویزیون لس‌آنجلس به جشن و پایکوبی پرداختند، چون در ذهن علیل نعلین‌ها جرج بوش کل آمریکاست:

«قبل از آمدن بوش در کشور ما کسانی بودند که [...] حالت غربی داشتند. اما [...] آنچنان آمریکا عقب افتاد [...] که وقتی اوباما می‌آید در ورودش [ورودش را] جشن می‌گیرند[...]»


می‌بینیم که اوضاع در جمکران هیچ تفاوتی نکرده، پیش از ریاست جمهوری بوش کسانی طرفدار آمریکا بودند، و پس از انتخاب اوباما نیز اوضاع به همین منوال پیش می‌رود، چرا که پیش از دوران ریاست جمهوری بوش، دمکرات‌ها در قدرت بودند و با انتخاب اوباما نیز دمکرات‌ها به قدرت بازگشته‌اند. و از آنجا که در ایران گروه برژینسکی اراذل و اوباش امام زمان را به قدرت رسانده، حضرات پنداشته‌اند که با ریاست جمهوری اوباما،‌ مانند دوران کارتر و کلینتون شیرینی و کلوچه در دهان نعلین‌ها می‌ریزند.

دلیل چنین توهماتی جز حماقت گورکن‌ها واربابان‌ فاشیست‌شان در غرب هیچ نیست. اینان فراموش کرده‌اند که محور نوین «مسکو ـ دهلی‌نو» در شرف تکوین است و به گزارش نووستی، فارس نیوز، و ... مورخ 4 بهمن‌ماه سالجاری، سازمان ناتو در افغانستان از زبان حمید کرزای خواهان حضور نظامی روسیه در این کشور شده. سفر ریچارد هولبروک، فرستادة ویژة دولت اوباما به افغانستان و پاکستان در واقع جهت جمع و جور کردن دست‌وپای طالبان صورت می‌گیرد، چرا که شرایط تغییر کرده. پس حکومت مفلوک جمکران بی‌جهت شکمش را صابون نزند:

«به هرحال ما خوشحالیم که اوباما در نطقش اعتراف کرد زمان عوض شده[...] البته سیاست ما باید صبر باشد نه مداهنه و هجوم [...] مداهنه با شخصیت و کیان نظام اسلامی نمی‌خواند، و سیاست هجوم هم به مصلحت کشور نیست[...]»


اتفاقا ما هم بسیار خوشحال‌ایم که زمان عوض شده! و اگر اوباما هم به این مطلب اشاره نکرده بود، شرایط از پایه و اساس درهرحال «نوین» است. ما خوشحال‌ایم، چون اینبار تغییرات نمی‌تواند به نفع فاشیست‌ها تمام شود! چه در جمکران، چه در اسرائیل و چه در اروپا؛ جبهة ‌فاشیسم بین‌الملل تضعیف شده و تبلیغات اسرائیل‌ستیز اربابان گورکن‌ها دیگر نمی‌تواند تداوم داشته باشد. به همین دلیل در وقوقیة این هفته ناگهان «حضرت داوود» هم با کتاب‌شان، «زبور» حضور یافته‌اند!

در وقوقیة 4 بهمن‌ماه به ما می‌گویند که «زبور کتابی است بسیار عالی» که بر «قلب مبارک» حضرت داوود نازل شده! بله «زبور» به صورت صحافی شده بر قلب آنحضرت نازل شد، همچنان که قرآن نیز در جلد زرکوب و به خط استاد کیخسرو خروش به قلب محمد نازل شد! همانطور که شیخ مسعود بهنود نیز یک دمکراسی به قدمت هفتصد، هشتصد سال، به شکم‌ مبارک‌اش نازل شده بود. و می‌دانیم که چنین سخنان بدیعی فقط می‌تواند از شکم بر خیزد، لاجرم بر شکم هم می‌نشیند.

آخوند کاشانی در پایان وقوقیه، به لعن و نفرین اسرائیل و سران کشورهای عرب و مسلمان نیز پرداخته. گویا سیدمهدی خاموشی فراموش کرده که رهبر فرزانه هم اجازة تاخت‌وتاز در عرصة پرسود «نبرد با اسرائیل» را نیافتند! به احتمال زیاد سید مهدی نیز مانند دیگر فاشیست‌های مفلوک از دریافت جایزة سیمون دوبووار توسط حاجیه سیمین بهبهانی ذوق‌زده شده که اینچنین به هذیان‌گوئی افتاده:‌

«از خدای متعال می‌خواهیم [...] به مسلمانانی که ادعای مسلمانی دارند عقل بدهد[...] ببینید در این سی‌سال [حکومت] اسلامی چه کرد؟ شخصیت آن‌ زمان ایران [...] از زمین به آسمان رفته [...] وظیفة ماست با وحدت کلمه [...] نظام را به دست صاحبش امام عصر برسانیم[...]»


کاشانی حق دارد! «شخصیت ایران» از روی زمین محو شده. و امروز ایران جزو «کشورهای معنوی» به شمار می‌رود! کشوری که به دلیل توسعه و پیشرفت فناوری شبیه‌سازی، خودش هم به «شبه‌کشور» تبدیل شده. بیش از این نمی‌توان «شخصیت ایران را به آسمان برد»! بهتر است بقیة امور را امام زمان در همان آسمان به دست گیرند، که روی زمین و در عرصة واقعیت برای گورکن‌ها و اربابان‌شان هوا بسیار پس است.

امیدواریم اوضاع به همین منوال پیش رود و زمام امور از دست حضرت صاحب الزمان، سازمان ناتو خارج شود.





نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ‌ داک‌ستاک

...

پنجشنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۷



«سیمین» و سوهان!

...
معمر قذافی، پادوی ابدمدت آمریکا در یک «ویدیو کنفرانس» برای فرهیختگان دانشگاه جرج تاون سخنرانی مبسوطی ایراد کرده که چکیدة آن در سایت نووستی، مورخ سوم بهمن‌ماه سال‌جاری نیز انتشار یافته. به ادعای قذافی، بن‌لادن «ممکن است» آمادة صلح باشد! «نشانه‌های صلح» کذا را هم حتماً «کلنل» شخصاً رؤیت فرموده‌اند! البته همانطور که در مورد سخنرانی ابلهانة مهرورزی در دانشگاه کلمبیا هم گفتیم، حاکمیت ایالات متحد با این ترفندها، چهرة نوکران دشمن‌نمای خود را در افکار عمومی آمریکا «تلطیف» می‌کند. ولی مخاطبان اصلی سخنرانی قذافی، دولت‌های هند و روسیه به شمار می‌روند.

آمریکا در واقع از زبان نوکر وفادار خود به هند و روسیه آتش بس داده، چرا؟ چون اوضاع سازمان ناتو سخت آشفته است و اگر هند ارتش خود را از مرز پاکستان عقب ببرد، ناتو فرصتی خواهد یافت تا نفس تازه کند. به این ترتیب که با «خروج» از عراق و افغانستان به ایران «وارد» شود! البته این رویاهای کارفرمایان «هوپ‌شفر» است. این «حرف‌ها» کجا، واقعیات کجا؟ اما دلیل پارس کردن منوچهر متکی به تشکیلات خودگردان فلسطین، اعلام پشتیبانی نظامی از جنبش منفور حماس، و پامنبری سایت «رادیوفردا» برای سخنرانی متکی نیز روی دیگر سکة صلح‌طلبی‌های بن‌لادن می‌باید تلقی شود.

در هر حال ما پیشنهاد می‌کنیم محفل نوبل یک جایزة صلح هم به اسامه بن‌لادن اهداء کند، بن‌لادن که از جیمی‌کارتر کمتر نیست! بالاخره هر چه باشد بن لادن تحت نظارت گروه کارتر فعالیت می‌کرد. چگونه است که جیمی‌کارتر جایزه می‌گیرد ولی بن‌لادن تروریست معرفی می‌شود؟ خصوصاً در شرایطی که قذافی نشانه‌های صلح‌طلبی اسامه را تأئید می‌کند! بله، ظاهراً قذافی دستی به ریش بن‌لادن کشیده و «نشانة» صلح‌طلبی ظاهر شده‌! حال اگر محفل نوبل کمرو و خجالتی است و نمی‌تواند نوبل صلح به اسامه بدهد، حداقل جولیا کریستوا، سیلوی لوبون و شرکاء یک جایزة سیمون دوبووار به این مدافع حقوق زنان اعطا کنند. مراسم هم لازم نیست حتماً در کافة معروف «دو ماگو» در پاریس برگزار شود، کلیسای سن ژرمن آنطرف خیابان روبروی «دو ماگو» است، مقر حزب سوسیالیست هم دور نیست. از دوماگو که خارج شدید، در بولوار سن ژرمن، «کافه دوفلور» را رد می‌کنید، می‌رسید به مقر حزب سوسیالیست فرانسه. این محل هم برای اعطای جایزة سیمون دوبووار به اسامه بسیار مناسب است. اگر هم بن‌لادن را نمی‌پسندید، حداقل یک جایزه به قذافی بدهید!

بالاخره «جایزة سیمون دوبووار»‌ را به دست یک «آدم» معتمد و مطمئن دادند که هیچ ارتباطی با آزادی زنان در مفهوم واقعی کلمه نداشته و ندارد. بله، جایزة مذکور به سیمین بهبهانی سپرده شد که در تظاهرات 8 مارس 1979 شرکت نکرد و به این ترتیب آخوندپرستی خود را در تاریخ مبارزات زنان ایران عملاً به ثبت رساند! سیمین بهبهانی از هر نظر مطمئن و شایسته است. هم در مدح پاسداراکبر یک غزل کشکی، به تقلید از غزل معروف حافظ با مطلع «ای هدهد صبا به صبا می‌فرستمت» سروده، و هم به پیروی از محمد خاتمی و اکبر بهرمانی، ضمن مخالفت با حقوق زنان ذکر «حضور زنان» گرفته، و هم مانند تحفة محفل نوبل از طرفداران «اسلام دمکراتیک» به شمار می‌رود. و از همه مهم‌تر سیمین بهبهانی یکی از آشوب‌طلبانی است که با هدف ابتر کردن هشتم مارس، روز جهانی زن و جایگزینی آن با 22 خرداد، هم‌صدا با فاشیست‌های مسلمان‌نما قصد «بومی‌کردن» حقوق زنان را دارد، تا تحمیل احکام توحش اسلامی به زنان ایران کاملاً «توجیه» شود. در چارچوب اهداف استعماری سازمان ناتو، حاکمیت فرانسه هم جز این نمی‌طلبد: تحکیم حکومت دینی در کشور ایران.

هر چه باشد برخلاف حکومت اسلامی در افغانستان و عراق، حکومت نکبت و ادبار در ایران، به برکت خودفروختگی سران ارتش شاهنشاهی و پادوئی تشکل‌های سیاسی مرز پرگهر و خصوصاً حماقت و بلاهت «فرهیختگان»، و به ویژه تبلیغات بخش فارسی «رادیوکلمب» و بدون لشکرکشی استقرار یافته. به مصداق «از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن»، ژنرال هویزر یک «اشاره» فرمودند و پنجمین ارتش جهان دست‌ها را به علامت تسلیم در برابر نعلین روح‌الله بالا برده، اعلام «بی‌طرفی» کرد! و این اعلام بی‌طرفی چنان مضحک بود که جناب تیمسار فریدون جم، یکی از «بی‌طرف‌ترین» نظامیان تاریخ ایران نیز آنرا از پایگاه «مبارزات‌شان» در لندن به زیر سئوال برده‌اند! البته این ادعای «مستر» بیژن فرهودی در صدای آمریکاست که در تاریخ 28 ماه مه 2008، به مناسبت بیست‌و‌ششمین سالروز آزادی خرمشهر با شیخ مسعود بهنود گفتگوئی ترتیب داده بودند تا پروپاگاند استعمار غرب را بهتر به ما ملت حقنه کنند و این دروغ بزرگ را به ما بباورانند که یک حکومت مدعی تقدس‌الهی می‌تواند دمکراتیک و«انسان محور» باشد. متن کامل این گفتگو در«ویدیوگوگل» موجود است.

همچون دیگر برنامه‌های استحماری، محور اصلی پروپاگاند کذا پنهان داشتن نقش آمریکا در رأس سازمان ناتو در استقرار حکومت اسلامی، اشغال سفارت آمریکا، آغاز جنگ با عراق و تداوم آن پس از آزادی خرمشهر است. به این ترتیب که شیخ بهنود تأکید می‌فرمایند، «تصمیم در مورد ادامة جنگ با عراق فقط با روح‌‌الله خمینی بوده، اکثریت مردم با خمینی موافق بودند و هیچکس، جز شیخ مهدی بازرگان شهامت ابراز مخالفت با جنگ را نیافت.» یادآور شویم «اکثریت مردم» در واقع همان اوباش ساواک بودند که عربدة «جنگ، جنگ تا پیروزی» سر می‌دادند. می‌دانیم که بهنود از بازنویسان کارکشتة «تاریخ» استعماری به شمار می‌رود. البته باید اذعان داشت، کمتر کشوری می‌توان یافت که در آن چنین شغل شرفتمندانه‌ای بر عهدة کسی قرار گیرد که اصولاً با «تاریخ» بیگانه‌ است. طی گفتگوی پربار شیخ مسعود با «مستر» فرهودی، بهنود به ما می‌گوید، کشورهائی با «هفتصد ـ هشتصد» سال سابقة دمکراسی وجود دارند! به عبارت دیگر از قرن دوازدهم میلادی در بعضی کشورها دمکراسی وجود داشته! اگر نمی‌دانید، بهنود می‌داند! چرا که شیخ مسعود آنروزها را دیده و با «قلم» خود به ثبت رسانده.

اگر مسعود بهنود را بر ویدیو گوگل نیک بنگرید، خواهید دید که ایشان مانند امام‌زمان پیری و مرگ هم ندارند. در شرایطی که بیش از 60 سال از سن‌شان می‌گذرد، موهای‌شان اگر از کمون بلندتر نیست، «از شبق خیلی مشکی تره»! ابروان‌شان هم قهوه‌ای است و ... و عینک‌شان، آه از آن عینک! «عینک» ایشان همان عینک سابق آخوند حسینعلی منتظری باید باشد، که به احتمال زیاد «برادر» سیدصادق ‌صبا از قم برای‌شان «سوغات» آورده‌اند، البته با چند بسته سوهان اعلای قم!

از همان سوهان‌ها که با روغن‌ موتور و پودر استخوان مرده‌ها درست می‌کنند و رویش‌اش یک چیزهائی به رنگ مغز پسته می‌ریزند؛ باید مرگ موش‌ باشد! بله، همان سوهان‌های مرغوب را می‌گویم که اگر نگاه‌اش کنید، آناً طعم روغن «اسو‌طلائی» را در دهانتان حس می‌کنید و به احتمال زیاد زخم معده می‌گیرید. خلاصه بگوئیم در خطة آخوندپرور قم سلاح شیمیائی تولید می‌کنند، و به عنوان شیرینی به مردم می‌فروشند. هنوز رابرت گیتس، وزیر دفاع جرج بوش که در دولت «شهید» حسین اوباما نیز ابقاء شده جریان سوهان قم را نمی‌داند! هنوز نمی‌داند که ابروان کمانی شیخ بهنود رنگ همان سوهان قم است. شما هم به کسی نگوئید که یک دفعه محل کار برادر بهنود در رادیوکلمب به هدف رزمناوهای آمریکا تبدیل می‌شود، و ما ملت همة روزنامه نگاران «مستقل» و همة مورخین متخصص و آبدوغ‌‌خیاری کشور را یک‌باره از دست می‌دهیم، و طرح «ارتقاء فرهنگ» سرداران جمکران بر آب می‌..زد. از مطلب دور افتادیم، درس نخست «آبدوغ خیار‌ایسم» را داشته باشید، تا برسیم به درس دوم که در واقع محور دیگری است از پروپاگاند استعماری که توسط «مستر» فرهودی و شیخ بهنود به خورد مخاطبان داده می‌شود.

پروپاگاند کذا در واقع دو مرحله دارد. در مرحلة نخست، مستر فرهودی «می‌برد» و شیخ مسعود «می‌دوزد.» ابتدا مستر فرهودی به «اگر» جادوئی متوسل شده یک «جمهوری اسلامی دمکراتیک» برای‌مان «می‌برد»، و خطاب به شیخ مسعود می‌گوید، اگر جمهوری اسلامی دمکراتیک بود، نمایندگان مجلس با ادامة جنگ مخالفت می‌کردند! سپس مسعود بهنود، با همان عینک «مکش مرگ‌ما» دست به‌ کار دوخت و دوز شده، نخستین مجلس جمکران، مرکب از «لات‌الله» ـ آخوند به اضافة چند عضو نهضت عاظادی ـ را به مجلس اول پس از جنبش مشروطه «کوک» می‌زنند و می‌فرمایند که در تاریخ ایران این مجلس خیلی «آزاد» بوده!

ناگفته نماند که شیخ مسعود یک کت خاکستری و یک پیراهن تیره برتن دارند و کراواتی زده‌اند که زمینه‌اش همرنگ پیراهن کذا باشد، به این ترتیب اگر بینندگان خود را به کوری بزنند، نقش کراوات را با نقش پیراهن خیاط‌باشی ناخداکلمب اشتباه می‌گیرند و اصلاً فراموش می‌کنند که کراواتی در کار است. در نتیجه بالاتنة بهنود در هماهنگی کامل با بالاتنة عزاداران حسینی قرار می‌گیرد. در صورتیکه بالاتنة مستر فرهودی، که به قول خودشان از استودیوی صدای آمریکا برای «جهانیان» برنامه پخش می‌کنند، فقط به رنگ «آزادی» و «میهن‌پرستی» است!

کت بیژن‌خان سرمه‌ای به رنگ پرچم آمریکا، پیراهن‌شان آبی با یقة سفید، از همان پیراهن‌‌های «رئیس شرکت» در فیلم‌های هولیوودی است، که با دیدن آن‌ها طعم آزادی را همراه با آدامس‌های «چیک‌لتز» یا «جویسی فروتز» در دهان‌تان احساس می‌کنید و می‌توانید چند لحظه‌آزادی بجوید و یا «ترق، ترق» صدای آزادی را به اطلاع حاضران برسانید. کراوات «مستر»، آبی به رنگ پرچم دربار است. خلاصه بگوئیم ایشان یک‌پارچه «میهن پرستی» و آزادی‌اند.

ایشان با این بالاتنة آزادیخواه و میهن‌پرست «آبراهام یزدی»، جاسوس عموسام را هم به عنوان مخالف ادامة جنگ به هم‌میهنان شوت و پرت معرفی می‌‌فرمایند. علامت تعجب هم نمی‌گذاریم. اصولاً بر طبق شواهد تاریخی که شیخ مسعود بهنود به قول خودشان «بزودی» ارائه خواهند داد، حتماً حضور ابراهیم یزدی در جبهة جنگ ویتنام هم برای مخالفت با جنگ بوده! ابراهیم یزدی تنها کسی است که شهامت داشت برای خدمت در ارتش آمریکا به ویتنام رفته و از ادامة جنگ جلوگیری کند. اگر آبراهام یزدی نبود، تا هم‌ امروز آمریکا در ویتنام برای استقرار دمکراسی به بمباران مشغول بود. اصلاً یکی از دلائل اصلی شکست جان مک‌کین در انتخابات کذا شرکت وی در بمباران ویتنام باید باشد. ابراهیم یزدی طی سفر اخیر خود به ینگه دنیا نه تنها مشکل پروستات‌اش را حل کرد که سرنوشت انتخابات ینگه دنیا را نیز همانجا رقم زد. اوباما پیروزی خود را مدیون یزدی و همان بینوایانی است که می‌پندارند با تغییر رئیس جمهور در آمریکا سیاست پنتاگون هم تغییر خواهد کرد! از جمله آمریکائی‌های مقیم پاریس که مراسم جشن و پایکوبی برای ورود اوباما به کاخ سفید برپا کرده بودند! باز هم از مطلب دور افتادیم، باز گردیم به پروپاگاند لباس‌شخصی‌های لندن و واشنگتن یا دیالوگ سوهان قم و آدامس چیکلتز!

این پروپاگاند بیشرمانه و انسان‌ستیز، با توسل به «اصل ترادف کلی» به ما می‌گوید، بختیار و بازرگان پیرو سیاست واحدی بودند،‌ می‌گوید سران مفلوک حکومت اسلامی در ردة جرج بوش و تونی‌بلر قرار دارند. این پروپاگاند استحماری به ما می‌گوید یک حاکمیت‌ دینی و خدا‌محور می‌تواند «دمکراتیک» و انسان محور هم باشد؛ می‌گوید در ایران «انقلاب» شده، می‌گوید آمریکا و سازمان ناتو هیچ نقشی در تحولات ایران و منطقه نداشته و ندارند؛ می‌گوید تصمیم‌گیرندة اصلی خمینی بوده؛ و از همه مهم‌تر اینکه «نهضت عاظادی» مخالف سیاست‌های خمینی به شمار می‌رود. به عبارت دیگر فرهودی و بهنود ما را در همان دور بسته‌ای قرار می‌دهند که از ابتدای کودتای 22 بهمن ملت ایران در آن دست و پا می‌زند. همان سیاستی که با صحنه‌سازی اشغال سفارت آمریکا و استعفای نمایشی بازرگان منفور به اوج خود رسید. سازمان سیا قصد دارد گروه منفور «نهضت ‌عاظادی» را آلترناتیو ملایان جلوه ‌دهد تا اسارت ملت ایران در زنجیر سلطة حکومت توحش دینی تداوم یابد. شاید بزودی قذافی نشانه‌های صلح‌طلبی در جبین ابراهیم یزدی نیز مشاهده کند. در اینصورت لازم است یک جایزة سیمون دوبووار هم به شیخ مسعود و مستر فرهودی اعطا کنند.


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

چهارشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۷



حجت‌الاسلام «باند»!

...
«مدتی این مثنوی تأخیر شد»، در عوض امروز هیچکس، حتی پاسدار شریعتمداری هم نمی‌تواند ادعا داشته باشد که باراک حسین اوباما به قرآن سوگند یاد کرده!

پیرامون وبلاگ «نرم و گرم» تأکید می‌کنیم که «ایجاد شبکه» در کشور ایران بدون حمایت سفارتخانه‌های بیگانه امکانپذیر نیست. البته باید موقعیت آخوند اژه‌ای را هم «درک» کرد. این فرد در رأس وزارتخانه‌ای قرار گرفته که مانند حکومت اسلامی تابع اوامر سازمان سیا است. پس مسلم است که آخوند اژه‌ای هرگز در مورد نوکری حکومت اسلامی برای آنگلوساکسون‌ها سخنی نخواهد گفت، چون طبق پروپاگاند رسانه‌ای غرب حکومت جمکران، «نه شرقی، نه غربی» و «مستقل» است، البته «مستقل در مزدوری» برای آنگلوساکسون‌ها و شرکای‌شان در ناتو. دلیل مهمل‌گوئی اژه‌های همین مزدوری‌ها است. اژه‌ای، یا هر فرد دیگری که در رأس وزارت اطلاعات و دیگر سازمان‌های «نظامی ـ امنیتی» کشور ایران قرار گیرد، مانند کل حکومت اسلامی،‌ «سایة استعمار» خواهد بود. به همین دلیل سخنرانی‌های اژه‌ای به صورتی تنظیم می‌شود تا به مخاطب بباوراند، وزارت اطلاعات جمکران با سازمان‌ سیا وارد یک جنگ اطلاعاتی تمام عیار شده و وزیر اطلاعات حکومت امام‌زمان از اسرار پشت پرده خبر دارد ولی آن‌ها را بازگو نمی‌کند!

اشکال اینجاست که امر بر آخوند اژه‌ای نیز مشتبه شده. و این یک جفت نعلین مستعمل سعی دارد، با ایراد این قماش «چرندیات مبهم»، خود را سخت «مرموز» جلوه داده، مخاطب را حسابی تحت تأثیر قرار دهد. دروغ چرا؟ وقتی اژه‌ای می‌گوید «ما می‌دانیم بقیة 75 میلیون دلار بودجة سازمان سیا به چه مصارفی رسیده»، ما هم بسیار مرعوب شده، تحت تأثیر قرار خواهیم گرفت! و بجای یک ریش کثیف و یک جفت نعلین پوسیده ناگهان صحنه‌ای از فیلم جیمزباند در برابرمان ظاهرمی‌شود. آنهم نه هر صحنه‌ای! جیمزباند را می‌بینیم که آرتیسته را سخت در آغوش گرفته! آقای باند به روی خود نمی‌آورد ولی می‌داند که طرف جاسوسة کمونیست‌ها است و در کمین فرصتی است که مأمور شجاع و وفادار و بدترکیب ملکه را به شهادت برساند. و دلیل فداکاری و جانفشانی وی در ابراز و اثبات عشق به جیمزباند فقط برای «فریب» اوست!

ما هم همینطور که مطلب منتشره در سایت نووستی را می‌خواندیم، آهنگ فیلم جیمزباند به گوش‌مان می‌رسید، ولی نفهمیدیم این «کمونیستای» ذلیل‌مرده چه بلائی به سر سخنان اژه‌ای آورده بودند که با خواندن آن‌ موسیقی جیمزباند در گوش‌مان طنین‌افکن می‌شد! ولی این یکی را خوب فهمیدیم که دولت روسیه دیگر کمونیست و «کافر» نیست، هر چند از این ولادیمیر پوتین هر چه بگوئید برمی‌آید. اخیراً مثل کمونیست‌های خدانشناس نقاشی هم می‌کند. پریشب یک تابلوی ولادیمیر پوتین بیش از یک میلیون دلار به فروش رسید! معلوم است کسی که هم کلنل باشد و هم نقاش، می‌تواند چرندیات اژه‌ای را هم در سایت نووستی به فیلم جیمزباند تبدیل کند.

چرا که وقتی ما مهملات وزیر اطلاعات جمکران را در سایت ایسنا مطالعه کردیم، نه فیلم جیمزباند دیدیم و نه موزیک معروف «دی ریم، دی‌ ریم، دی ری ری ریم» به گوش‌مان خورد. روی سایت ایسنا فقط ریش بود و نعلین و کثافت، و به روال مرسوم سخنانی مبهم و بی‌سروته. درست مانند اظهارات اخیر «دی‌هوپ شفر» که روز یکشنبه در واشنگتن پست و روز دوشنبه در سایت نووستی، مورخ 30 دی‌ماه سال‌جاری انتشار یافته.

دی‌هوپ ‌شفر، دبیرکل سازمان ناتو، که هنوز از داغ جنگ قفقاز «دل‌خون و پریشون» به نظر می‌رسد، به شدت از دولت مرکزی افغانستان انتقاد کرده می‌گوید، مشکل ما طالبان نیست، رهبری ضعیف افغانستان است! می‌دانیم که حمید کرزای و دولت‌اش «آزاد» و «مستقل» هستند، و با امکانات خود به قدرت دست یافته‌اند، افغانستان هم در اشغال ارتش ناتو نیست! هوپ شفر، بیشرمانه به شیون و زاری برای شهدای ناتو در افغانستان مشغول شده، می‌گوید:

«مشکل اساسی افغانستان طالبان نیست بلکه کنترل مرکزی بسیار ضعیف در این کشور است [...] ما برای [...] ریشه کن کردن فساد [...] هزینه‌های جانی و مالی کافی پرداخت کرده‌ایم [...].»


اتفاقاً ما هم پیش از اینکه ارتش ناتو تهاجم وحشیانه به افغانستان را آغاز کند، یعنی از آغاز دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون، می‌دانستیم سازمان ناتو هیچ مشکلی با طالبان ندارد، چون طالبان دست پروردة همین سازمان جنایتکار است. مشکل اساسی سازمان ناتو با «ملت افغانستان» است که مانند همة ملت‌ها راه «پیشرفت‌» این سازمان دمکراسی پرور و عدالت گستر را سد می‌کند. بله! دی‌هوپ شفر هم مانند ملایان جمکران عشق وعلاقة عجیبی به «پیشرفت» پیدا کرده، پیشرفت در جنگ افروزی، پیشرفت در برده فروشی، پیشرفت در تجارت قاچاق، به ویژه قاچاق اسلحه و مواد مخدر و بالاخره پیشرفت در نابودی ملت‌ها.

بی‌دلیل نبود که خمینی دجال جنگ را «نعمت الهی» می‌خواند، و بی‌دلیل نیست که علی خامنه‌ای با وقاحت تمام جنگ و تحریم را عامل پیشرفت در همة زمینه‌ها معرفی می‌کند. برای سازمان ناتو و همة نوکران‌اش به ویژه نوکران شیعی‌مسلک‌اش در جمکران، «پیشرفت» فقط از طریق جنگ تأمین می‌شود. از اینرو در 60‌امین سالگرد تأسیس ناتو، رهبران این سازمان «نشستی» خواهند داشت که به گفتة شفر فرصتی است برای مذاکره درمورد «راه پیشرفت»:

«این نشست [برای رهبران اتحاد فرصتی است] برای مذاکره در خصوص راه پیشرفت [...]»

البته ما فکر می‌کنیم «هوپ شفر» در مورد کندی پیشرفت در افغانستان خیلی شکسته نفسی ‌کرده، اصلاً ایشان بیش‌ از حد فروتنی به خرج ‌داده‌اند، چرا که ارتش ناتو افغانستان را به پیشرفته‌ترین تولیدکنندة تریاک در جهان تبدیل کرده، آنهم فقط در عرض چند سال! اصولاً هر جا ارتش ناتو حضور داشته باشد این قبیل پیشرفت‌ها غیرقابل اجتناب است. در سایة سازمان ناتو، چه بخواهید چه نخواهید «پیشرفت» می‌کنید و همه‌ تریاکی می‌شوید! همین پیشرفت‌ها است که طی سه ‌دهة اخیر در جمکران نیز به اوج رسیده! اینهمه به دلیل حضور غیرمستقیم ناتو در ایران و پاکستان و حضور مستقیم همین سازمان در ترکیه، عراق و افغانستان است.

مسلماً اگر دی‌هوپ شفر قدم رنجه کنند و جمکران و پاکستان را به حضور مستقیم خود مفتخر فرمایند، به مراتب از امروز هم بیشتر پیشرفت خواهیم کرد. افسوس و صد افسوس که نبرد تمام عیار آخوند اژه‌ای با سازمان‌های اطلاعاتی ینگه دنیا مانع از تشریف فرمائی سگان اطلس پوش به جمکران ‌شده. روضه‌خوان‌ها ناچاراند با ارتش ناتو روابط عاشقانة مخفی داشته باشند و این روابط را در پس پردة شعار و جنجال و هیاهو و کشف توطئة براندازی «هارد» و «سافت» پنهان دارند.

البته گورکن‌ها گاهی به دلیل حماقت و بلاهت به همکاری با ارتش ناتو در افغانستان و عراق اشاره می‌کنند، ولی بلافاصله به یاد می‌آورند که باید در حال نبرد با آمریکا باشند، چون در پروپاگاند استعمار، گورکن‌ها به شدت «ضدامپریالیست» و «مستقل» معرفی شده‌اند. «داس‌الله» به همین دلیل در نعلین لات‌الله نور سوسیالیسم رویت می‌کند. چرا که قبلة داس‌الله و قبلة لات‌الله «مشترک» است. و «اشتراکی مسلک» از همین «اشتراکی قبله» مشتق شده، «انتگرال‌اش» را که بگیریم خواهیم داشت: «لات‌الله» + «داس‌الله»، مساوی یا کوچک‌تر از صفر!

سازمان ناتو هم گاه به دلیل خرفتی فراموش می‌کند که در افغانستان حضور نظامی دارد و دولت افغانستان در واقع موجودیت مستقل نداشته و در عمل سایه‌ای است از ارتش جنایتکار و دین‌پرور ناتو. انتقاد دی‌هوپ‌شفر از دولت مرکزی افغانستان به رفتار کسی می‌ماند که به سایة خود تهمت‌های ناروا می‌‌زند. چنین فردی را در بهترین حالت «روانپریش» می‌خوانند. مگر اینکه سخنان دی‌هوپ شفر را به حساب «لودگی»، «بلاهت» و یا «شیادی» وی بگذاریم. پیشتر با تکیه بر نظریة میکائیل باکتین گفتیم که ایفای این سه نقش، ویژة «صورتک» است.

«صورتک»،‌ بنابرتعریف موجودیت «واقعی» ندارد و در هیچ چارچوب مشخص اجتماعی قرار نمی‌گیرد. به عبارت دیگر «صورتک» آنچه می‌نماید نیست. در حالیکه «دی‌هوپ شفر»،‌ در چارچوب مشخص یک سازمان نظامی، و در جایگاه دبیرکلی آن قرار گرفته. آنزمان که گفتار دبیرکل سازمان ناتو، به گفتار «صورتک» و یا «روانپریش» شباهت یابد به جرأت می‌توان گفت که این سازمان جهنمی در واپسین دم زندگی به هذیان‌گوئی نیز دچار شده. 33 سال پس از ورود جیمی‌کارتر به کاخ سفید، دیروز باراک اوباما، به عنوان رئیس جمهور آمریکا «سوگند» یاد کرد! حاصل جمع سازمان ناتو و باراک اوباما بدون شک از صفر هم کمتر خواهد بود.



نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

دوشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۷



نرم و گرم!


...
«آمریکا می‌خواهد با نفوذ در لایه‌های اجتماعی ایران از وجود افراد به نفع خود بهره‌برداری کند؛ چرا که در افغانستان و عراق هزینه‌های زیادی متحمل شده [...]»
سخنان آخوند اژه‌ای، منبع: سایت نووستی، مورخ 30 دیماه سالجاری.

امروز می‌پردازیم به سخنان آخوند اژه‌ای وزیر اطلاعات جمکران! به سخنان فردی که هنوز نفهمیده ما می‌دانیم وزارت اطلاعات گورکن‌ها مستقیماً تحت نظارت سازمان سیا فعالیت می‌کند.

اما پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد وبلاگ «اصالت و گورکن» توضیح مختصری بدهیم و بگوئیم، قجرها به دلیل حرمسراداری نیمی از جمعیت ایران را به «شازده» تبدیل کرده بودند. البته اکثر شازده‌های مذکور فقط مادرشان در حرمسرای سلطان زندگی می‌کرد، پدرشان شاه نبود، و با خاندان سلطنت هم هیچ نسبتی نداشت! «توپ مرواری» هم به شرایط حرمسرای «شاه‌بابا» اشاراتی دارد! فکر می‌کنم «روایت» «اصالت خانوادگی» قجرها تا همینجا کافی ‌باشد. پس بازگردیم به اظهارات آخوند اژه‌ای.

بله! آخوند اژه‌ای باز هم یک گروه برانداز کشف کرده! به ادعای ایشان، گروه کذا با توسل به طرح «ریگا ـ دبی» قصد سرنگونی حکومت‌گورکن‌ها را داشته. اژه‌ای می‌گوید طرح «ریگا ـ دبی» در سال 1359 برای براندازی نرم در اتحادجماهیر شوروی پیشنهاد شده بود! به این «حرف‌ها» می‌گویند گنده‌گوئی! فواید اکتشافات اخیر ساواک جمکران این است که به وزیر اطلاعات گورکن‌ها امکان می‌دهد، همزمان با تاکید بر تبلیغات سازمان سیا،‌ حکومت گورکن‌ها را با ابر قدرت جهان در دوران «جنگ‌سرد»، یعنی اتحادجماهیر شوروی در ترادف قرار داده و با جنجال و هیاهو پیرامون طرح براندازی، در عمل واقعیت دست‌نشاندگی حکومت منفور جمکران را پنهان دارد. بله، اژه‌ای فراموش کرده که شیخ مهدی بازرگان، رهبر «نهضت عاظادی» افتخار پادوئی برای رمزی کلارک را داشت و جانشین‌اش، آبراهام یزدی تبعة ایالات متحد است و در آبدارخانة سازمان سیا چندین و چندبار به افتخار شهادت نائل آمده! اصولاً پادوهای استعمار به دلیل دروغگوئی خیلی کم حافظه می‌شوند.

یکی دو روز پیش سایت رادیوزمانه یک عکس از فیدل کاسترو با یک ریشوی عینکی منتشر کرده بود و اصرار داشت که ریشوی مذکور را بجای ابراهیم یزدی به ما حقنه کند، و بگوید حاج آبراهام از مبارزان ضدامپریالیست و همگامان کاسترو بوده! در صورتیکه اگر گردانندگان زمانه نگاهی به تصاویر دوران جوانی یزدی می‌انداختند متوجه می‌شدند که با انتشار چنین تصویری در واقع قیاس به نفس کرده‌اند. در هر حال به فردی همچون یزدی که داوطلبانه در جنگ ویتنام شرکت داشته، این اتیکت‌ها نمی‌چسبد! نهضت عاظادی رسواتر از آن است که «نرم‌تنان» زمانه می‌پندارند، مزدوری دارودستة‌ شیخ مهدی بازرگان برای سازمان سیا دیگر قابل انکار نیست. پس بازگردیم به خوش‌رقصی ساواک جمکران برای حاکمیت آمریکا، یا اکتشافات اخیر آخوند اژه‌ای. البته این اکتشافات با هوشیاری وزارت اطلاعات گورکن‌ها که تحت نظارت مستقیم سازمان سیا فعالیت می‌کند امکانپذیر شده! ماجرا از این قرار است که سه یا چهار نفر قصد ایجاد شبکة براندازی نرم در ایران داشته‌اند!

اینکه دو یا سه نفر بتوانند در ایران شبکة براندازی سازمان دهند کاملاً قابل قبول است، منتهی شبکه‌سازان کذا می‌باید با کمک سفارتخانه‌های کشورهای عضو ناتو در ایران با افراد «مورد اعتماد» در ارتباط قرار گیرند. شاید آخوند اژه‌ای چون دیگر نخبگان و فرهیختگان جمکران ابله و کودن تشریف دارند و می‌پندارند که دو یا سه نفر کذا بدون حمایت سفارتخانه‌های غربی قصد تشکیل شبکه داشته‌اند! البته آخوند اژه‌ای در سخنان خود به مرکز «ودرو ویلسون»، محل «خدمات» هاله اسفندیاری اشاراتی داشته ولی جرأت نکرده نقش سفارتخانه‌های غربی را در این براندازی مطرح کند. چرا که در واقع حکومت اسلامی خود عامل اصلی این نوع براندازی‌ها است، و افشاگری‌های آخوند اژه‌ای در همین راستا صورت پذیرفته.

وزیر اطلاعات جمکران بدون اشاره به نقش سفارتخانه‌های بیگانه می‌گوید، براندازان با نخبگان و متخصصان کشور تماس برقرار کرده‌اند. وی سپس توضیح می‌دهد که اینان بجز تخلفات امنیتی، مشکلات مالی و اخلاقی هم داشته‌اند! به ادعای اژه‌ای، اهداف براندازان، ایجاد بحران‌های اجتماعی، راه‌اندازی تظاهرات خیابانی، دخالت در مسائل قومی، و ... بوده! به عبارت دیگر شرکت در همة بحران‌هائی که در واقع به دلیل اعمال سیاست‌های استعماری توسط حکومت اسلامی ایجاد ‌شده! می‌باید از سخنان اژه‌ای چنین استنباط کنیم که مسئولان واقعی چنین بحران‌هائی همان 4 نفر کذائی‌اند، نه دولت مفلوک جمکران!

وزیر اطلاعات حکومت اسلامی می‌افزاید، شبکة کذا نخبگان علمی، پزشکان، ‌ اساتید دانشگاه، روحانیون، ورزشکاران، هنرمندان و چند گروه اجتماعی دیگر را از امارات حدود یکماه به آمریکا می‌بردند و برای‌شان نشست علمی تشکیل می‌دادند و تلاش می‌کردند به آن‌ها این امر را القاء کنند که آمریکا تنها منجی ایران است. و اینان در بازگشت سعی می‌کردند بین مردم و مسئولان شکاف ایجاد کنند. البته اگر کسی در ایران تا این حد کودن و ابله باشد،‌ که نداند حکومت اسلامی ساخته و پرداختة آمریکا است، مسلماً باید جزو «نخبگان» جمکران به شمار آید. چرا که فقط «پیروان خط امام و اسلام ناب» آمریکا را منجی ایران می‌دانند، و اینان مانند اژه‌ای هم شیاداند، هم مزدور و هم ابله.

آمریکا نیازی ندارد بین مردم و به اصطلاح مسئولان حکومت اسلامی شکاف ایجاد کند. امثال اژه‌ای و خاتمی و بهرمانی اگر به دست مردم بیفتند تکه، تکه خواهند شد. بین مردم ایران و اراذل و اوباشی که در22 بهمن با کودتای سازمان ناتو بر ملت ایران حاکم شدند، شکافی وجود دارد که در واقع شکاف بین ملت ایران و حاکمیت آمریکا است. پس اژه‌ای بهتر است سکوت اختیار کند و بجای این مهمل‌بافی‌ها توضیح دهد بوزینگان کفن‌پوش و گروه مرتاضی را چه کسانی راهی خیابان کردند؟ اکبر بهرمانی هفته‌هاست که از «مردم» برای «حضور در صحنه» دعوت می‌کند. به چه دلیل اکبر بهرمانی به جرم دعوت مردم به شورش و شرکت در تظاهرات خیابانی تاکنون دستگیر نشده؟

اگر به دقت اظهارات اژه‌ای را بررسی کنیم، خواهیم دید که هدف ساواک مفلوک جمکران ارعاب مردم ایران از طریق تهدید به تهاجم نظامی از سوی آمریکا است. اژه‌ای می‌گوید نخبگان کذا همة اطلاعات در مورد مراکز زیربنائی، میکربی، پدافند غیرعامل و غیره را در اختیار آمریکا قرار داده‌اند، سپس به آمریکا هشدار می‌دهد، «اشتباه اطلاعاتی» در مورد عراق را در مورد ایران تکرار نکند! به عبارت دیگر آخوند اژ‌ه‌ای با گل آلود کردن آب در واقع به مزدوری برای آمریکا مشغول شده و در کمال حماقت می‌کوشد تهاجم وحشیانة آنگلوساکسون‌ها به کشور عراق را ناشی از یک «اشتباه اطلاعاتی» جلو‌ه دهد! روشن‌تر بگوئیم اژه‌ای با افشاگری‌های خود در حال آب و جارو کردن سرزمین ایران در برابر چکمه‌پوشان و اربابان آمریکائی‌اش است:

«همین گروه‌ها [...] در خصوص مسائلی از جمله موضوع میکروبی[...] و وضعیت مراکز زیربنائی [...] هر چه می‌دانستند ارائه دادند [...‌] دولت جدید آمریکا مراقب باشد که شکست اطلاعاتی خود در عراق را در مورد ایران نیز تکرار نکند.»


البته امروز همه می‌دانند که تهاجم نظامی آنگلوساکسون‌ها به عراق بر هیچ «اطلاعات» و شواهدی اتکاء نداشته و فقط با هدف تقویت حکومت‌های اسلامی و جهادیون و سلطه بر مسیر عبور انرژی از خلیج فارس صورت پذیرفته. هر چند اژه‌ای به دلیل نوکری برای سازمان سیا مجبور است مرتباً نعل وارونه بزند. حال ببینیم دلیل ارعاب مردم ایران از سوی ساواک جمکران چیست؟

به گزارش نووستی، مورخ 30 دیماه سالجاری، «موفق‌الربیعی»، مشاور امنیت ملی عراق امروز در تهران تأکید کرد که مجاهدین خلق نمی‌توانند در عراق بمانند و باید کشور دیگری را برای اقامت برگزینند. با خروج مجاهدین خلق از شهرک اشرف، حکومت جمکران آلترناتیو اسلامی خود را از دست خواهد داد! و به این ترتیب برنامة آنگلوساکسون‌ها برای تداوم حکومت‌های دینی در منطقه به نقطة آخر می‌رسد. این نخستین پیامد جنگ غزه در سیاست ایران است. ولی اینبار برخلاف کودتای 22 بهمن براندازی در کار نخواهد بود، حکومت اسلامی می‌باید با دست خود و در کمال آرامش گور خود را حفر کند.





نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

یکشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۷



عصای شکسته!


...
پروپاگاند فاشیست‌ها برای دوقطبی کردن فضای جامعة‌ جهانی حول محور اسرائیل‌ستیزی و اسرائیل‌پرستی شکست خورد. و اعلام آتش بس یکجانبه در جنگ بدون برندة غزه، همة امیدهای ناخداکلمب را برای گسترش جنگ و ایجاد یک «ارتش اسلامی» برباد داد! البته تظاهرات حکومتی بر ضد اسرائیل در کشورهای «مستقل» جمکران، ترکیه، مصر و ... و پاکستان ادامه دارد. چرا که نوکران آمریکا می‌پندارند با بهره برداری از این بحران می‌توانند همچنان به سرکوب مردم ادامه دهند.

به محض آغاز درگیری در نوار غزه، حکومت جمکران، پیشقراول نوکران ناخداکلمب در منطقه، همة سگ‌های هار خود را برای زوزه و روضه و جهاد و همة گوسفندان‌اش را نیز برای همدردی و صلح و دفاع از کودکان غزه و غیره راهی خیابان‌ها کرد، تا با اینکار جبهة کاذب اسرائیل‌ستیزی را تقویت کند. اکبر بهرمانی، نخستین پادوی استعمار بود که در وقوقیة 13 دیماه، خواهان کمک تسلیحاتی به غزه شد تا جنگ ادامه یابد و منافع اربابانش تأمین شود. سپس سیرک بوزینه‌های کفن‌پوش به راه افتاد، و اکبر هاشمی دست به دامن زنان شد تا در صحنة حضور یابند. بلافاصله گروه مرضیه مرتاضی در خیابان به شیون و زاری پرداخت. و رهبرفرزانه بوزینگان را فرمودند، افسوس که دست ما در این عرصه بسته است و خلاصه این مسجد جای گو...دن نیست! البته آبراهام یزدی از «نهضت عاظادی» نیز به شدت طرفدار مردم غزه شده بود و دست در دست حاج سیدجوادی «مبارزات» می‌کرد. داس‌الله هم در این میانه جایگاه ویژه‌ای از آن خود دارد!

«داس‌الله» امکاناتی دارد که داش‌الله و لات‌الله از آن بی‌بهره‌اند! چرا که داس‌الله از نظر سیاسی در زمرة نرم‌تنان به شمار می‌رود و می‌تواند از مواضع به ظاهر چپ خود آرام، آرام به سوی راست افراطی ‌خزیده و همانطور که بارها دیده‌ایم در ریش و نعلین سوسیالیسم رؤیت کند! یا اینکه می‌تواند همزمان در دو جبهة کذا خیمه و خرگاه داشته باشد. به این ترتیب که مواضع واقعی خود را از طریق مقالات ابلهانة «احترام به ادیان» اعلام دارد، و مواضع به اصطلاح چپ‌ را نیز همزمان در قالب مطالب «مبتذل» و مقالات تحریف شدة «صدر مارکسیسم» به خورد مخاطبین بینوا بدهد. بله اشتباه نکنیم، داس‌الله هم «صدر اسلام» ویژة خود را دارد، و مانند فاشیست‌های اسلام‌گرا زمان و مکان را اصلاً به رسمیت نمی‌شناسد. در هر حال دو شاخة «احترام به ادیان» و «ابتذال»، ویژة داس‌الله در سایت رادیوزمانه و بی‌بی‌سی فعال است. بشتابید که اگر دیر بجنبید، به گرد کاروان استحمار فرهنگی نخواهید رسید. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به شکست سیاست ناخداکلمب برای ایجاد ارتش اسلامی و جهادگران ضداسرائیلی!

روز شنبه، دو انفجار مهیب در کابل رخداد. این انفجارها در محل استقرار سفارتخانه‌ها به وقوع پیوست و هیچ خبرگزاری «بی‌طرفی»، حتی «بی‌بی‌سی» هم به جزئیات و تلفات آن‌ها اشاره نکرد. همچنین ژنرال «سیار»، یکی از چهار فرماندة ارشد ارتش افغانستان و مسئول ناحیة نظامی غرب کشور در سقوط هلیکوپتر کشته شد. همزمان با این تحولات، دولت هند نیز محترمانه به حاکمیت انگلستان تفهیم کرد که در امور داخلی این کشور دخالت نکند. چرا که دیوید میلیبند، وزیر امورخارجة انگلستان از دولت هند خواسته بود ارتش خود را از کشمیر در مرز پاکستان دور کند، تا دولت مستقل و بینوای اسلامی بتواند به «مبارزات» بی‌امان خود با طالبان و لشکر طیبه ادامه دهد!

در پی اظهارات فوق، «ویشنا پراکاش»، سخنگوی وزارت امورخارجة هند اعلام داشت، کشورش چنین تقاضائی را برآورده نخواهد کرد. منبع: حنازرچوبه، مورخ 27 دیماه سالجاری. در واقع اگر هند نیروهای خود را از مرز پاکستان دور کند، «آی.‌ اس.‌آی» با خیال آسوده به خرابکاری و تولید طالبان در منطقه خواهد پرداخت. هر چند دیوید میلی‌بند علیرغم ارائة شواهد از سوی دولت هند، اخیراً کشف کرده که پاکستان هیچ دخالتی در تهاجم تروریستی به بمبئی نداشته! می‌دانیم که ارتش و نیروهای امنیتی پاکستان تحت نظارت ناخداکلمب و سیا قرار گرفته‌اند، و حاکمیت انگلستان سخت هوای‌شان را دارد. متخصصین طالبان پروری، یا تبدیل انسان به کفتار، در برنامه‌های استعماری قرار بود حوزة فعالیت خود را «از نیل تا خزر» گسترش دهند.

پس از توافق اسرائیل با ایالات متحد برای پایان دادن به قاچاق اسلحه از تونل‌های «رفح»، دولت اسرائیل اعلام آتش‌بس‌کرد. و در این گیرودار گویا برای مشکل صدور گاز روسیه به اروپا نیز یک راه حل مناسب پیدا شده! یک وقت فکر بد نکنید! انگلستان هیچ نقشی در تهاجم نظامی اسرائیل به غزه نداشته! فقط پس از شکست طرح ناخداکلمب در گسترش جنگ، گاردین، بلندگوی حزب کارگر، و «ایندیپندنت»، شیپور فاشیست‌های روشنفکر و ... به شدت از جنایات اسرائیل در غزه انتقاد کرده‌اند! و حنازرچوبه مورخ 29 دی‌ماه سال‌جاری،‌ به روال معمول «رعیت خر ارباب»، بلافاصله و بدون هیچگونه تأخیر مراتب انسان‌دوستی گاردین و ایندیپندنت را به اطلاع «شهروندان» جمکران رساند.

گاردین تأکید کرده که این جنگ وحشیانه محبوبیت جنبش حماس را در میان مردم فلسطین به شدت افزایش داده! بله، حضرات هنوز در پروپاگاند ابلهانة دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر یا همان استخر فاشیسم دست‌وپا می‌زنند و می‌پندارند سیاست شیرین تبدیل «نوکر به رهبر» هنوز قابل اجراست، و همین روزهاست که نه تنها مردم فلسطین، که ساکنین اتحاد جماهیر نوکری هم تصویر اسماعیل‌هنیه را در ماه رؤیت کنند، و موساد هم ایشان را به عنوان «ولی فقیه» و «نایب امام زمان» بر تخت بنشاند! منتهی اینبار از آنجا که اتحاد جماهیر شوروی وجود ندارد تا سازمان سیا مسلمین را برای جهاد با آن بسیج کند، ناخداکلمب و عموسام پس از مطالعة کتب مقدس ادیان ابراهیمی به یاد معجزات عصای موسی افتاده تصمیم گرفتند با یک تکه چوب خشک، «معجزات» فراوان کرده و منطقه را به صحنة «جهاد با اسرائیل» تبدیل کنند.

در این راستا نخستین مرحلة معجزات موسی در مصر می‌بایست دولت حسنی مبارک را با حکومت اخوان‌المسلمین جایگزین می‌کرد تا زمینة «جهاد با اسرائیل» در مصر نیز فراهم آید. پیشتر گفتیم که مصر، نقطة شروع «سیاست انسداد» در سال 1977 بود، هر چند که قتل انورسادات توسط سازمان سیا فقط پس از استقرار حکومت اسلامی در ایران میسر شد. بله پارس کردن شیخ نصرالله در لبنان و پرتاب راکت از خاک این کشور به سوی اسرائیل نیز دلیل داشت. البته حزب‌الله مانند مقام معظم بلافاصله دریافت که غزه جای ر...ن نیست و شرکت خود را در چنین «اعمال شنیعی» تکذیب کرد! بعد هم چند تن از اعضای اخوان‌المسلمین در مصر دستگیر شدند و مقام رهبری، بجای عربده‌جوئی‌های متداول و مرسوم ساکت شده روضه‌خوانی به زبان آذری را آغاز کردند!

بر خلاف خمینی، که به قول امت حزب‌الله «با استقبال از سروده‌های شیللر» در جریان مسائل روز بوده، نمایندگان مسجد شورای جمکران اصلاً در جریان مسائل روز نیستند. به گزارش پیک‌ایران مورخ 29 دیماه سالجاری،‌ اینان همچنان طرح ایجاد «ارتش کشورهای اسلامی» یا «ا.ک.ا» را بررسی می‌کنند، و نمی‌دانند که با خروج سعد بن‌لادن از ایران برنامة جهاد نوکران سازمان سیا با اسرائیل دیگر منتفی شده. در هر حال اهمیتی ندارد چرا که نمایندگان کذا نیز مانند تلویزیون جدیدالتأسیس بی‌بی‌سی «بی‌طرف‌اند!» بهتر بگوئیم، همگی از زنجیر اسارت مخ «آزاد» و رهایند.

فکر نکنید که فقط «بی‌بی‌سی» یا همان شیپور حاکمیت انگلستان به گفتة «برادر» سیدصادق صبا «بی‌طرف» است! ابداً! همة رسانه‌های بلاد ناخداکلمب بی‌طرف‌اند. اصولاً انتشار «خبر»، به ویژه تحلیل‌های شکمی و مصاحبه‌های صدمن‌یک‌قاز رسانه‌های ناخداکلمب، عملی است «نیکوکارانه» که بدون کوچکترین چشمداشت سیاسی و مالی انجام می‌گیرد. بله، رسانه‌های ناخدا کلمب اخیراً انسان‌دوست شده، به سرزنش جنایات اسرائیل می‌پردازند. چون همانطور که گفتیم سعد بن‌لادن، فرزند دلبند اسامه بن‌لادن ایران را ترک کرد، آنهم یک روز پیش از اعلام آتش بس یکجانبه، یا «تحمیل» آتش بس از سوی دولت اسرائیل!

علیرغم تجمع بوزینه‌گان کفن پوش و سوزاندن تصاویر باراک اوباما در جمکران، و با وجود تظاهرات حکومتی در آنکارا بر ضد اسرائیل، امکان بازگشت به گذشتة رویائی «نبرد با آمریکا» دیگر در منطقه وجود ندارد. از طرف دیگر امروز همه می‌دانند که دولت رجب اردوغان با اسرائیل همکاری نظامی گسترده داشته و دارد! خلاصه بگوئیم، امسال برای آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک سال نیکوئی نخواهد بود. همة برنامه‌های اسلام پروری‌شان به شکست انجامید. بزودی پیامدهای جنگ غزه را در پاکستان، مرکز تولید و پرورش طالبان و سپس در ایران و ترکیه مشاهده خواهیم کرد.





نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

...