پنجشنبه، دی ۰۸، ۱۳۹۰




کباب و کیسینجر!
...


یانکی‌ها برای جبران کاهش تنش سیاسی در روسیه به «سنگرسازی» در ایران پرداخته و از جیره‌خواران‌ جمکرانی‌شان تصویر «قدرقدرت» و «مستقل» ارائه می‌دهند.  تنها در این چارچوب است که می‌توان اظهارات ابله‌فریب هیلاری کلینتن پیرامون طالبان و القاعده را بررسی کرد،   و به دلائل واقعی شاخ و شانه کشیدن کفن‌فروش‌ها برای ارباب در واشنگتن پی برد.

«چیتا»،‌  میمونی که نقش «پرسوناژ کمکی» در فیلم‌های «تارزان» را ایفا می‌کرد،  در 80 سالگی درگذشت.   سایت فیگارو، ‌ ‌مورخ 28 دسامبر 2011،  خبر مرگ «چیتا» را منعکس کرده.   بله،  «چیتا» هم رفت؛  نمی‌دانیم «میمون راحل» از شدت خنده،  و پس از شنیدن سخنرانی مقام معظم در جمع سفرای جمکران مرد،  یا از شدت حسادت با هیلاری کلینتن،  که امروز در  نقش «چیتا» ظاهر شده!

برای پی بردن به علت مرگ «چیتا»،  ابتدا نگاهی داشته باشیم به سخنان پوچ و پرمغز علی‌خامنه‌ای،   رهبر مفلوک حکومت جمکران در سایت ایسنا،  مورخ 28  دسامبر 2011.   در جمع سفرای جمکران،  رهبر «قلعة‌حیوانات» زبان به ستایش از «بهار عرب» گشوده و چشمکی هم به «جنبش سبز» زده.    طی این یاوه‌سرائی‌ها، ‌ خامنه‌ای از وزارت امور خارجه می‌خواهد تا «حرف نو» نظام اسلامی را «تبیین» کند!  البته «حرف نو» ‌حاخ‌علی جز خوشرقصی‌های «کهنه» ایشان برای ارباب،   یعنی «بازتکرار» و نشخوار شعارهای سرشار از حماقت،  تولید طویلة مک‌کارتی در تقابل با سیاست‌های منطقه‌ای مسکو نیست.   و در این راستا،  خامنه‌ای از کودتاهای ارتش ناتو در کشورهای عرب به عنوان «انقلاب حقیقی» یاد کرده و این مضحکة خونین را با «انقلاب‌های رنگی» اروپای شرقی در یک رده قرار داده.   

اتفاقاً «حاخ» تا حدودی درست می‌گوید،  چرا که «انقلاب‌های» اروپای شرقی همانقدر «واقعی» است که «انقلاب» کشورهای عرب.  در تمامی این به اصطلاح «انقلاب‌ها»،  نقش اصلی و تعیین‌کننده از آن محافل حامی سیاست آمریکا و متحدان‌اش بوده،  با این تفاوت که اینک تداوم این «نقش‌آفرینی‌ها» برای واشنگتن خیلی سخت شده. 

شاهدیم که ارتش ناتو در هر کشور منطقه کودتا سازمان دهد،   گلة لوطی و عنترهای عموسام،  از جمله ملایان جمکران،  وظیفه دارند هم‌صدا با ارباب در شیپور «انقلاب مردمی» بدمند و بر ویژگی «اسلامی» آن تأکید کنند.  به این ترتیب از یک‌سو نقش ارباب در براندازی انکار می‌شود،   و از سوی دیگر جیره‌خواران نوین آمریکا خواهند توانست با تکیه بر «توجیهات» انقلابی‌ در جایگاه «ضدامپریالیست» بنشینند.  بی‌دلیل نیست که حاخ‌علی می‌فرمایند: 

«[...] فعاليت در دستگاه ديپلماسي [حکومت اسلامي] فراتر از فعاليت متعارف ديپلماسي در جهان است [...] سفيران [حکومت اسلامی]‌،   نمايندة نظامي هستند که ذات مستکبران با ماهيت اسلامي آن در تضاد عميق است [...] اسلام با پايه‌ها و مباني استکبار يعني ظلم و تجاوز و اشغالگري مبارزه مي‌کند به همين علت زورگويان جهاني [...] از ظواهر [...] اسلامي بودن تظاهرات ملت‌ها و پيروزي اسلام‌گرايان در انتخابات،  علناً ابراز نگراني کرده‌اند[...]»

بله بر اساس مبهمات قرآنی و حدیث و قصه و بی‌بی‌گوزک ،   تضاد «ذات مستکبران» با ماهیت «نظام اسلامی» از روز هم روشن‌تر است!  باور ندارید،   از اربابان انگلیسی امارات و از رئیس قبیلة «ئوفر» بپرسید که از جمله دشمنان رسانه‌ای همین «نظام اسلام» به شمار می‌روند!  همان رسانه‌ها که 33 سال است برای رهبر «قلعة حیوانات» و مخالف‌نمایان سبز و اصلاح‌طلب‌اش علوفة کافی تأمین کرده‌اند و به راستی که حضرات هم نیک نشخوار می‌فرمایند.   33 سال است که «مقالات» وزین متفکران،   عالمان و حکیمان سرزمین گل و بلبل بر محور تبلیغات توحش‌گستر و تقدس‌پرور سازمان سیا منطبق شده،   و امروز علی‌خامنه‌ای در کمال بیشرمی و حماقت عربدة‌ «الله اکبر» در مصر و دیگر کشورهای «بهارزده» را هم «خواست ملت ایران» می‌خواند: 

«[...] رهبر انقلاب،   با اشاره به فريادهاي الله اکبر [...] در مصرِ[...] افزودند:  مهم نيست که اين شعارها از کجا الهام گرفته [...] مهم اين است که [...] شعارها و خواسته‌های 30 ساله ملت ايران،  اکنون در خاورميانه،  خليج فارس و شمال افريقا،  سبز شده [...] و اين حقيقت،  مصداق روشن وعدة پروردگار [...] در ياري رساندن به ملت مؤمن ايران است [...] که [...] در صراط مستقيم الهي تلاش [...] کرده [...]»

ما نیز از اینکه الله‌اکبر در همه جا «سبز» شده،  خوشحال‌ایم.  خامنه‌ای در ادامة‌ بازنشخوار پروپاگاند گوساله‌پسند سازمان سیا به وزارت امورخارجه دستور می‌دهد که «حرف‌نو» نظام اسلامی را تبیین کند!   «حرف نو» نظام توحش چیست؟ حضور دو پدیدة مبهم «مردم» و «ارزش‌های الهی» در سطح جامعه!   بله،   در نظام فاقد نظم جمکران،  مسائل جامعه به وزارت امورخارجه مربوط می‌شود.   باید اذعان کنیم که «حرف نو» نظام اسلامی هم الکی است،  و هم خرکی.  و بی‌دلیل نیست که این «حرف» بر زبان خامنه‌ای جاری ‌شده:          

«[...] دستگاه ديپلماسي کشور در اين اوضاع پيچيده و حساس،  بايد با تبيين حرف نو نظام اسلامي يعني حضور توأمان مردم و ارزش‌هاي الهي در جامعه،  به نقش‌آفريني مؤثر بپردازد[...]» 

به عبارت دیگر «برنامه» همان بازگشت به دوران امام روشن‌ضمیر موسوی جلاد است:  لشکر کشی خیابانی و چادرسیاه!   سخنان عمیق خامنه‌ای امروز صبح در جمع سفرای حکومت جمکران ایراد شده،  و مطالعة آن برای «لینت مزاج» مفید است.

پریدوش یکی از هزاران کانال ماهواره‌ای یک فیلم ایرانی پخش می‌کرد که پر بود از «سحرخیز!»   نام و موضوع فیلم را نمی‌دانم،   اهمیتی هم ندارد.  دو سه کودک؛  چند مرد با ته‌ریش و دو سه زن جوان با روسری پرسوناژهای این فیلم بودند!   فیلم کذا در تنکابن،  در    سواحل دریای خزر جریان داشت.   زنان حرف می‌زدند و می‌گریستند،  مردها هم  علاوه بر گریستن و سخن‌گفتن با یکدیگر گلاویز می‌شدند!   نفهمیدم جریان چه بود،   چون صاحبخانه «به احترام ما» صدای جعبة جادو را بسته بودند،   ولی اجازه نداشتند جعبة کذا را خاموش کنند.   رئیس‌شان،  یعنی بچة محترم‌شان که منطقاً می‌بایست در اتاق‌اش خوابیده باشد،  از تلویزیون دل نمی‌کند؛   نشسته بود و همینطور کانال عوض می‌کرد!   خلاصه در آن شب بود که در یک آن از جمع مسلمین انقلابی تنکابن به هتل «برج‌العرب» در دوبی می‌رسیدیم و سربسته بگویم،   همزمان  تبلور تازه به دوران رسیدگی و توحش انقلاب را شاهد بودیم!

بله شرفیاب شدن به حضور اهالی مرزپرگهر خیلی شیرین است؛   به ویژه اگر بچه هم داشته باشند!   آنهم بچه‌ای که تربیت‌اش را بر عهدة «امام زمان» گذاشته‌اند.   باری فیلم کذا به شیوة کربلای حسینی با جسد و شیون و زاری به پایان رسید و نام کارگردان و فیلمبردار و صدابردار و غیره بر جعبة جادو ظاهر شد و اینگونه بود که به حکمت پیشینیان پی بردم؛   از قدیم گفته‌اند «سحرخیز باش تا کامروا باشی!»   مسلماً کامروائی اعضای خانوادة «سحرخیز» دلیل موجه دارد؛  شاید «استعداد» سینما هم داشته باشند!   در زبان فرانسه،  «استعداد» را «تلان» گویند؛   «تلان» به فتح «ت» در چنتة «پیک نت» هم فراوان یافت می‌شود.     

خجسته روزی بود 27 دسامبر 2011!    در چنین روزی پرنس فیلیپ،   همسر 90 سالة الیزابت دوم بیمارستان را ترک گفته،  به کانون گرم خانواده بازگشتند.   و از آنجا که کاخ باکینگهام،  به دلیل افزایش بهای نفت،  مسلماً امسال «زمهریر» است، آب در دهان پرنس فیلیپ یخ می‌بندد.  پس ایشان را در کاخ باکینگهام رها می‌کنیم و می‌پردازیم به ارتباط «چوپان» با «سکینه»،   اسرائیل و گورباچف! 

از ما نشنیده بگیرئید،  به کسی هم نگوئید!   اون بالا،  بالاها جنگ مغلوبه شده و چند ترکش خمپاره هم به آمریکا،  بریتانیا،  آلمان و فرانسه اصابت کرده؛  چندانکه فریادشان به آسمان برخاسته.  البته فریاد حضرات،  هیچ ارتباطی به فریاد انسان ندارد؛ ‌  واکنشی است مزورانه که همزمان به دو صورت متضاد،‌  یعنی در قالب «تهاجم» و سردادن «شعار صلح» بروز می‌کند؛   گاه چند قطره اشک تمساح هم ضمیمة‌ این صحنه‌سازی می‌شود.   

انفجارهای پیاپی در کشور عراق،   انفجار بمب در حلب،  شهر مسیحی‌نشین سوریه،  و همچنین انفجار در چند کلیسای «نیجریه»،  آنهم همزمان با تبریکات صمیمانة‌ کاردینال راتزینگر به مسیحیان جهان،‌  و به ویژه دعای ایشان برای «صلح»،  و همچنین مصاحبه‌ها و شایعه‌پراکنی‌ بوق‌های طویلة مک‌کارتی،   در چارچوب همین «واکنش مزورانه» قرار می‌گیرد.  از پخش نمایش واتیکان برای «صلح» آغاز کنیم که از مصاحبة گورباچف و «تحلیل سیاسی» ورق‌پاره‌های آلمان از انتخابات آیندة ریاست جمهوری روسیه به مراتب ‌مهوع‌تر است.

کاردینال راتزینگر،‌  که علاوه بر لاپوشانی پروندة‌ کودک‌باره‌گی کشیش‌های کاتولیک،‌ همکاری با نازی‌ها را نیز در کارنامة درخشان‌شان محفوظ نگاه داشته‌اند،  جهت استقرار «صلح» دست به دعا برداشته و برای جهانیان مرتب «صلیب» می‌کشیدند؛  رسانه‌های جمعی اروپا نیز در پخش این مضحکه سنگ تمام گذاشتند.   بله،   همانطور که رهبر جنایتکار «جنبش سبز» در حسرت بازگشت به دوران نورانی امام روشن‌ضمیرش «آه» حسرت می‌کشد،   فعلة فاشیسم از جمله «گیرت ویلدر» نیز در ذهن علیل‌شان رویای اخراج ترکیه را از ناتو می‌پرورانند؛   به این ترتیب راه برای استقرار رجب اردوغان در جایگاه «صلاح‌الدین ایوبی» هموار خواهد شد!   می‌بینیم که متأسفانه میرحسین جلاد انواع مختلف دارد:   «اتو کشیده»،   مانند «گیرت ویلدر»؛  و نوع وحشی و روان‌پریش،  از قماش رهبر «انقلاب»،  یا همان حضرت ‌«امام» خمینی محبوب و معبود «پیک نت!»  سایتی که در محل تقاطع حزب توده با ساواک نشسته.

چند روزی است که در این تقاطع «مقدس» روایات عجیبی نقل می‌شود!   از وقتی یانکی‌ها هواپیمای بدون سرنشین در اختیار سپاه پاسداران قرار دادند،   «پیک نت» تمام تلاش و یا به قول فرانسوی‌ها «تلان» خود را به خرج داد تا به شیوة توده‌ای‌ها،  ارتباط آمریکا را با این جریان ماست‌مالی کند.  در این راستا،  سایت کذا طی 5 روز در بخش «نامه‌های دریافتی»،   به نقل از افراد «نیست‌در‌جهان» و بی‌نام و نشان دست به شایعه‌پراکنی زده تا هیچ مسئولیتی هم بر عهده نگیرد.   در گیرودار جنجال رسانه‌های غرب پیرامون انتخابات روسیه،  پیک‌نت شایع کرد که روسیه در برابر دریافت حدود 2 میلیارد دلار این هواپیما را به سپاه فروخته!   این خبر «معتبر» و «مستند» در تاریخ سوم دی‌ماه سالجاری،  یعنی همزمان با ظهور «دیدگاه‌های خمینی» و «اسلام روشنفکری» علی خامنه‌ای در کیهان جمکران بر سایت پیک‌نت «ظاهر» شد.

از قضای روزگار در وبلاگ «تایم و زنگوله» به مطلب کیهان اشاره کرده‌ایم،   و همانجا گفتیم هدف از انتشار این چرندیات تأمین «استقلال» رسانه‌ای برای حکومت جمکران با هدف تجهیز این حکومت به سلاح هسته‌ای است.   در واقع اربابان کیهان در واشنگتن به تهدید مسکو مشغول بودند و تقارن زمانی ترهات‌پراکنی در پیک‌نت و کیهان به هیچ عنوان اتفاقی نیست.   اهالی پیک‌نت در هم‌سوئی با تبلیغات ابله‌پسند کیهان می‌‌کوشند حکومت دست نشاندة غرب را «متحد روسیه» معرفی کنند،   تا گرد وحشیگری ملایان و سرداران بر دامان کبریائی لندن و واشنگتن و به ویژه بر صلیب شکستة نازی‌ها ننشیند.  

باری «پیک‌نت»،   مورخ 3 دی‌ماه سالجاری به نقل از یک «نامة وارده» می‌نویسد،   «توان» فرود آوردن هواپیمای بدون سرنشین را از روسیه خریده‌اند:

«[...] این توان از روسیه  به ایران انتقال داده شد.   در ازای 1.5 تا 1.8 میلیارد دلار آمریکائی[...]»

ولی در تاریخ 8 دی‌ماه سالجاری،  به دلائلی که بر همه روشن واضح و مبرهن است،  یعنی به دلیل ناکامی یانکی‌ها در ایجاد زدوخوردهای خیابانی و به خشونت کشاندن تظاهرات روسیه،  پیک‌نتی‌ها باز هم با توسل به یک «نامة وارده»،  یک «چوپان» را بجای «روسیه» می‌نشانند!   بله،   پس از ناکامی گاوچران‌ها در افتتاح دکان «معترض» در روسیه،   یک نامة واردة دیگر در پیک‌نت انتشار یافت.   نویسندة این یکی می‌گوید،  «چوپانی در طبس این هواپیما را پیدا کرده و آن را به مبلغ  8 میلیون تومان به سپاه فروخته!»   و خلاصه ماجرای بده بستان با روسیه صحت ندارد؛   می‌بینیم که چگونه،   به فاصلة 5 روز «واقعیات» زیرورو می‌شود:‌          

«[...]  واقعیت [این است که] این هواپیما [...] در حوالی طبس [...] کشف شده [...] یك چوپان محلی [...] این هواپیما را مشاهده می‌كند [...]  سپاه آنرا تصاحب كرده و [...] چوپان 8 میلیون تومان [...] پاداش دریافت می‌كند [...] داستان‌های ساخته و پرداخته [...] در باره تكنولوژی روسی به زمین نشاندن این هواپیما صحت ندارد[...]»

جالب اینکه،‌ در گیرودار همین «خبرسازی‌ها» بود که بوق‌های طویلة مک‌کارتی،   به ویژه در اسرائیل ‌نیازمند سنگسار یا اعدام «سکینه» شدند‌ و از زبان «گورباچف»‌،  کودتاچی ناکام دوران جنگ‌سرد، ‌ استعفای ولادیمیر پوتین را طلب کردند و ... و آلمان‌ها که هفتة گذشته بازار بورس‌شان رسماً به «وال‌ستریت» پیوست،   فوت کردن در آستین «گنادی زوگانف» را از سر گرفتند.

به ادعای بوق‌های «جرمانی» که «آینده» را در گوی بلورین‌شان رویت کرده‌اند،   انتخابات روسیه به دور دوم کشیده خواهد شد و گنادی زوگانف در برابر ولادیمیر پوتین قرار می‌گیرد. یادآور شویم پس از انتخابات 4 دسامبر،   حتی رسانه‌های بریتانیا هم افزایش آراء حزب کمونیست روسیه را دلیلی بر طرفداری مردم از این حزب به شمار نیاوردند؛   اکثر رسانه‌های معتبر غرب از این آراء به عنوان «آراء اعتراضی» یاد کرده‌اند،   ولی فعلة فاشیسم که برای بازگشت به دوران جنگ سرد له له می‌زند،  با رأی روس‌ها کاری ندارد؛   این جماعت در به در به دنبال یک برژنف یا استالین می‌گردد تا خرلنگ‌‌اش را یک‌بار دیگر از «پل پیروزی» بگذراند.

جونم براتون بگه!   نگرانی حضرات بی‌دلیل نیست!   تحولات روسیه و ناکامی یانکی‌ها برای جنگ‌افروزی در سوریه،   سگ‌های سیرک عموسام را چنان به هراس افکنده که بیا و ببین! همگی برای بازگشت به «روابط گذشته» ابراز تمایل کرده،   و عملیات قهرمانانة انفجار بمب را از عراق و سوریه به لبنان کشانده‌اند!   ولی مگر می‌توان به گذشته بازگشت؟   شرایط سوریه تغییر یافته و این تغییرات خواه ناخواه ارتباطات این کشور را متحول خواهد کرد.  اما نقش عبدالله‌گل،  وظایف حاخ‌علی و ... و دیگر پادوهای ارتش ناتو تغییر ناپذیر است.  نقش اینان همان نقشی است که «چیتا» در کنار «تارزان» ایفا می‌کرد:   پرسوناژ کمکی!   

به گزارش حنازرچوبه،   مورخ 28 دسامبر 2011،   عبدالله گل فرموده‌اند،   «به روابط گذشته با سوریه بازمی‌گردیم!»   و اتفاقاً «پیک‌نت» نیز در مورد «نامه‌های وارده» توضیح داده،   و از خود سلب مسئولیت کرده!   در اسرائیل و فرانسه نیز آن‌ها که به «سکینه» دخیل بسته‌ و به زبان بی‌زبانی خواهان اعدام یا سنگسار او شده‌ بودند،  ‌ سکوت اختیار کرده‌اند.

در این محشرخری که الاغ‌های طویلة مک‌کارتی به راه انداخته‌اند،   کشاکش دو جناح در روسیه از دید همگان پنهان مانده!   از آنجمله است،  ‌تثبیت «موشک بولاوا» به عنوان یکی از تجهیزات ارتش روسیه،   و استعفای «الکساندر شلیاکتوروف»،  که از آوریل سال 2009 در جایگاه ریاست اطلاعات ارتش اینکشور انجام وظیفه می‌کرد.   این استعفا،   پس از چند بار تأئید و تکذیب،  سرانجام «تأئید» شد!   از این گذشته،   کشاکش بر سر عزل و نصب و یا «انتخاب» فرمانداران مناطق همچنان در جریان است و ... و اگر نگاهی به «گفتگوی مستقیم ولادیمیر پوتین با مردم» بیاندازیم،   خواهیم دید که ترس و لرز عموسام و «چیتاهای‌اش» دلیل موجه دارد.   

عموسام می‌خواهد در نقش همیشگی خود یعنی تارزان ظاهر شود،   و پادوهای‌اش نیز به ویژه در جمکران خواهان ایفای نقش چیتا،  یا پرسوناژ کمکی‌اند!   اما تحولات روسیه و به ویژه تحکیم روابط‌اش با هند،  مانع تحقق رویای «چیتاها»،   به ویژه در جمکران ‌شده.  دلیل هم اینکه چیتای چاه جمکران،  از دیگر چیتاهای منطقه ایستاتر،  استخوانی‌تر و پوک‌تر است و خود را بیشتر از دیگران در خطر می‌بیند.  از اینرو ساواک جمکران از شدت ترس به هذیان‌گوئی افتاده و همچنان که بالاتر،  در گزارش سایت ایسنا دیدیم،  از طریق حاخ از وزارت امور خارجه می‌خواهد «حرف نو نظام» یعنی «مردم» و «ارزش‌های الهی در جامعه» را تبیین کند!   این است واکنش اربابان حکومت اسلامی به سیاست آیندة مسکو.   سیاستی که در تاریخ 15 دسامبر 2011،   خطوط اصلی آن طی «گفتگو با مردم» ترسیم شد.

ولادیمیر پوتین در این «گفتگو» که به صورت مستقیم پخش شد،  مواضع مسکو را به ویژه در دفاع از  «آزادی بیان» و «سکولاریسم» مشخص کرد.   و در کمال تعجب این دو مطلب اساسی در «سنتز» ارائه شده در سایت «نووستی» از قلم افتاده بود!   پیش از ادامة مطلب با پوزش از خوانندگان گرامی یادآور شویم در وبلاگ «اوف و اوباش»،   تاریخ گفتگوی مستقیم پوتین به اشتباه 16 دسامبر نوشته شده بود.   در هر حال،‌  نخست وزیر روسیه،  پس از تأئید ضمنی تصویر به اصطلاح «موهن» کامرسانت،  بر «سکولاریسم» حاکمیت روسیه تأکید کرد.

ولادیمیر پوتین تصویری را که برخی «اوف‌ها» انتشارش‌ را در کامرسانت ولاست «موهن» ارزیابی فرموده بودند،  «مفرح» و خنده‌دار توصیف کرد و به این ترتیب برنامة‌ مزورانة «تقدیس» که رهبری آن را طویلة مک‌کارتی بر عهده دارد،  ‌ ابتر ماند.   با توجه به سیاست‌های غرب،  تعجبی هم ندارد که این بخش از سخنان نخست‌وزیر روسیه همچون اعلام مواضع وی در مورد فعالیت‌های مذهبی در هیچیک از رسانه‌های غرب بازتاب نیابد.  سایت فارسی نووستی،   ‌مورخ 15 دسامبر 2011 می‌نویسد،  در برنامة پخش زندة گفتگو با ولادیمیر پوتین در پاسخ به پرسش‌های شهروندان،‌  نخست‌وزیر روسیه اظهار داشت،  از فعالیت‌های مذهبی فقط استقبال می‌شود،   اما روسیه کشوری است سکولار:

«[...] نخست وزیر روسیه گفت [...] عقیدة‌ شخصی من اینست که ما باید ماهیت سکولار دولت خود را حفظ کنیم.  [...] البته فعالیت ادیان و مذاهب در مؤسسات آموزشی و همچنین ارتش و زندان‌ها ممنوع نیست و از آن فقط استقبال می‌شود [...]»

چهار روز پس از اعلام مواضع پوتین،‌   سنای آمریکا با انتصاب «مایکل‌ مک‌فال» به عنوان سفیر نوین ایالات متحد در روسیه موافقت می‌کند.   به گزارش نووستی،   مورخ 19 دسامبر 2011،‌  به نقل از «مسکو نیوز»،‌   سفیر جدید،  مشاور ارشد اوباما در امور روسیه است:‌

«[...] سنای آمریکا پس از سه ماه دفع‌الوقت آنتونی ماک‌فول [...] معمار تنظیم مجدد در مناسبات واشنگتن و مسکو را به سمت سفیر ایالات متحده در روسیه منصوب کرد[...]»

در حدیث آمده که  از معجزات ایشان در دوران جوانی «برگزاری انتخابات بدون تقلب» بوده!   انتخاباتی که در آن بوریس یلتسین با زوگانف رقابت داشته‌اند!    طبق روایات،   آنحضرت اکنون 48 سال دارند و با توجه به «پیشرفت‌های» روسیه در دوران یلتسین باید منتظر معجزات نوین مکفال،   از جمله «تهاجم به حریم خصوصی» دولتمردان روسیه باشیم!  به عبارت دیگر ناکامی در «تقدیس» پوتین می‌تواند راهگشای پروپاگاند دیگری شود.  در هر حال،   چند روز پس از موافقت سنای‌ آمریکا با انتصاب «مک‌فال»،  رئیس جمهور روسیه  «دیمیتری روگزین» را  بجای «سرگئی ایوانف»،   معاون نخست‌وزیر در امور صنایع نظامی منصوب کرد.   مشروح خبر در سایت فارسی نووستی،  مورخ دوم دی‌ماه 1390 موجود است.   همزمان با تغییر سفیر یانکی‌ها در روسیه،   کیهان،   جهت توجیه توحش حکومت‌های اسلامی،  و ستایش از طاعونی که در زبان الکن رهبر قلعة حیوانات «بیداری اسلامی» نام گرفته،   از طریق بی‌بی‌سی،   به خشتک هنری کیسینجر،  کودتاچی رسوای بلاد یانکی‌ها دخیل می‌بندد.

کیهان،  مورخ 19 دسامبر سالجاری ضمن انتشار مصاحبة کیسینجر با شیپور حاکمیت بریتانیا، می‌نویسد،  هنري كيسينجر برتري بلامنازع اسلامگرايان در آيندة‌ خاورميانه را تأئید کرده و می‌گوید،   «مردم منطقه  دموكراسي غربي نمی‌خواهند.»

بله می‌بینیم که وظیفة‌ علی‌خامنه‌ای،   سرداران خودفروختة سپاه‌پاسداران،  و دیگر اسلام‌گرایان در واقع بازنشخوار همان علوفه‌ای است که امثال کیسینجر و ‌آخوند ویلیامز از آن تغذیه می‌کنند.   چنین فرمود کیسنیجر که،  «انقلاب» یعنی سرنگونی دولت...مردم انقلابی منطقه دمکراسی غربی نمی‌خواهند،  اسلام را می‌خواهند،   و این برای ما خطر بزرگی است:‌   

«[...] كيسينجر [طی مصاحبه با تلويزيون بي‌بي‌سي] تاكيد كرد:  هدف مردم خاورميانه رسيدن به دموكراسي به سبك غرب نيست [...] وقتي مرحله تخريبي انقلاب يعني سرنگوني رژيم موجود تكميل مي‌شود،   انقلاب جهت خود را پيدا مي‌كند [...] انقلاب‌هاي منطقه [...] به يك دموكراسي به شيوه غربي ختم نمي‌شود [...]»

عجب!   نمی‌دانستیم کودتای ارتش ناتو را حتماً باید «انقلاب» نامید؛   و نمی‌دانستیم بعضی انقلاب‌ها به دمکراسی ختم شده‌اند!   حتماً انقلاب «پینوشه» در شیلی به «دمکراسی» ختم شد،  آنهم فقط از صدقة سر کیسینجر که آن زمان نقش «چیتای سازمان سیا» را ایفا می‌کرد.   به «لوئیزکامپو»،  دادستان دادگاه «عدل‌الهی» بین‌الملل پیشنهاد می‌کنیم نگاهی به سوابق درخشان کیسینجر،  این جانور وحشی بیاندازند؛   باشد که برای دفترودستک‌شان اعتباری تأمین نمایند.  ولی از دادگاه و عدالت گذشته‌،   متحیریم که حضرت کیسنجر اینهمه «علم و دانش و حکمت» را در محضر خامنه‌ای مفلوک کسب کرده،  یا در مکتب منتظری منفور؟   در هر حال،   سلف هیلاری کلینتن،  بجای نشخوار ترهات کهنه بهتر است به قول رهبر قلعة حیوانات «حرف نو نظام اسلامی» نشخوار کند،   تا از این مفر لقمه نانی هم نصیب محفل فرانکفورت شود.   

تا ملاممد خاتمی و شرکاء در قید حیات‌اند،   نیازی به وزرای امور خارجة آمریکا،  یا بهتر بگوئیم به چیتاهای پنتاگون نخواهد بود.  پیروان ملاممد با مغلطه و سفسطه،   به تحریف دمکراسی خواهند نشست و در کمال حماقت دمکراسی را «غربی» معرفی خواهند کرد.  البته کیسینجر از تفکر «کشکی ـ منطقی» و علمی‌اش نتایج دیگری هم به دست آورده.   نخست اینکه براندازی و کودتا با شعارهای دمکراتیک صورت می‌گیرد،   و دیگر آنکه حکومت‌های اسلامی برای غرب تهدید بزرگی به شمار می‌آیند:       

«[...] از شعارها و روند دموكراتيك براي سرنگوني يك رژيم ديكتاتوري استفاده مي‌شود اما بعد از آن،  يك دولت تك‌حزبي مانند حزب اسلامخواهان تشكيل مي‌شود[...] این يك چالش بزرگ براي غرب است [...]»

جالب است که ایشان با توسل به واژگون‌نمائی،  «خواست غرب» را «چالش» برای غرب می‌نامند!   اما کور شه هر کی دروغ بگه!    چرا که در آشوب‌های ایران،  طی دوران پهلوی و پس از آن حتی یک شعار دمکراتیک نیز داده نشد.  در لیبی و سوریه،    جز زنده‌باد و مرده‌باد هیچ نشنیدیم؛   و فقط در مصر بود که شعار «نان،  صلح،  آزادی» به گوش ‌رسید،  شعاری که  در هیاهوی اوباش گم شد.   بله،   به مصداق «ابلهی گفت و خری باور کرد»،   کیهان جمکران نیز گفتار پرمغز کیسینجر جنایتکار را بازتاب داده و می‌نویسد،   این اظهارات ثابت می‌کند،   اسلام سیاسی برای منافع آمریکا خطر خیلی بزرگی است:

«[...] اظهارنظر كيسينجر [اعتراف غربي‌ها] به بحران عميقي است كه در اثر اين انقلاب‌ها و بازگشت اسلام سياسي به منطقه براي امنيت و منافع راهبردي آمريكا و اسراييل پديد آمده [...]»

کیهان با همة خریت‌اش «حقیقت» می‌گوید؛ در گیرودار موافقت با عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی،   سازمان کذا هول‌هولکی سهم تجارت اسرائیل در بازار جهانی را 3 درصد افزایش داد؛  و مسلماً این امر از «ترس» اسلام سیاسی بوده!   باری در ادامه،  کیهان بخشی از مقالة مشترک جیمزبیکر و کیسینجر را نیز منتشر کرده.   ایندو برای حمایت از غیر نظامیان،‌  «توسل به زور» را مطلوب دانسته و از یک‌سو جنایات‌ آمریکا را در افغانستان،  عراق و لیبی توجیه کرده‌اند و از سوی دیگر نقش آمریکا را در شکل‌گیری دولت‌های سرکوبگر پنهان داشته‌اند.  

زوج خوشبخت و موفق «بیکر ـ کیسنجر» می‌فرمایند،   «ارزش‌های‌شان» با دفاع از غیرنظامیان هم‌سوئی دارد!   اینان برای دفاع از اهداف مبهم و مقدس‌ دو «نسخة راه» مبهم نیز ارائه می‌دهند:  حمایت از سرنگونی دولت یا ممانعت از براندازی:  

«[...] حمايت از غيرنظاميان با ارزش‌هاي ما همخواني دارد [...] لازمه حمايت از شهروندان غيرنظامي يا ايستادن در برابر دولت‌هاي آن‌ها است و يا ايستادن در برابر افرادي كه مي‌خواهند دولت آن‌ها را سرنگون كنند[...]»

چه فلاسفة بلند مرتبه‌ای در جایگاه وزارت امور خارجة یانکی‌ها می‌نشینند!  باید از این زوج نابغه بخواهیم چارچوب عبارت «حمایت از غیرنظامیان» را برای‌مان مشخص کنند. چرا که خشونت‌طلبی،  بمب‌گذاری در مدارس و بیمارستان‌ها و ... و دیگر عملیات قهرمانانه‌ای که تحت نظارت سازمان سیا در کشورهای دیگر صورت می‌گیرد کار «نظامیان» نیست!   به عنوان نمونه،   انفجارهای عراق،   سوریه و لبنان توسط «نظامیان» این کشورها صورت نگرفته!  در هر حال،   اظهارات اخیر هیلاری کلینتن پیرامون  نقش دولت ریگان در سازمان دادن به تشکل‌های طالبان و القاعده مکمل نامة ایندو «نابغه» می‌تواند تلقی شود.

خلاصه بگوئیم،  زوج «بیکر ـ کیسینجر» می‌خواهد اسلام افراطی را با «اسلام مدرن» جایگزین کرده،   «فرصتی طلائی» در اختیار مردم منطقه قرار دهد!  حال باید پرسید،  اسلام مدرن چیست؟   پاسخ روشن است،  همان ترهات مبهمی که از زبان خامنه‌ای در کیهان جمکران، مورخ سوم دی‌ماه سال 1390 انتشار یافت:   «اسلام روشنفکری» در تقابل با «اسلام متحجر» و «لیبرال» و ... و مزخرفاتی از این قماش.   در تأئید همین سیاست توحش‌گستر است که وزارت امور خارجة‌آمریکا هم «اسلام مدرن» برای‌مان آورده.  فراموش نکنیم که در تبلیغات سازمان سیا،   این اسلام نیست‌درجهان «با تقویت دمکراسی در درازمدت» به دست می‌آید.   و در قاموس «بیکر ـ کیسنجر»،  آشوب و هرج‌ومرج و قانون‌شکنی در کشورهای منطقه «دمکراسی» تلقی می‌شود.   شاهد بودیم که استقرار این قماش دمکراسی در روسیه با شکست روبرو شد،‌  از اینرو حضرات با الهام از تجربة ناکام در روسیه می‌خواهند با تقویت «دمکراسی کذا» از آن اسلام مدرن استخراج کنند.    به عبارت دیگر،   بر اساس تبلیغات رسانه‌های غرب می‌باید بپذیریم که اسلام افراطی گویا منافع آمریکا را تهدید می‌کند.   حال آنکه به هیچ عنوان چنین نیست؛  اسلام به دلیل ابهام و تقدسی که بر انسان تحمیل می‌نماید،  سرکوبگر است و سرکوب ملت‌ها مهم‌ترین ابزار برای حفظ منافع استعمار بوده،  هست و خواهد بود:‌‌

«[...] تحولات كشورهاي منطقه مي‌تواند فرصتي طلائي در اختيار مردم منطقه و جهان قرار داده و در درازمدت تقويت دموكراسي مي‌تواند منجر به جايگزيني اسلام افراطي با اسلام مدرن شود.   ما در منطقه [...] منافع بسياري داريم [...] به راه افتادن اسلام افراطي در اين كشورها به هيچ وجه نمي‌تواند به نفع ما باشد[...]»

آنچه ایشان یادشان رفته بگویند این است که «به راه افتادن اسلام افراطی» زمانی به نفع یانکی‌ها نیست که به نفع دیگران تمام شود!  وحشت حضرات از اسلام به قول حاخ «متحجر»  همین است.   با توجه به ناکامی یانکی‌ها در افتتاح دکة‌ «معترضین» در روسیه،   و با نیم نگاهی به اعلام مواضع ولادیمیر پوتین در حمایت از آزادی بیان و «سکولاریسم»،   گاوچران‌ها به این صرافت افتاده‌اند که با سازمان دادن به یک سلسله براندازی‌های «مردمی» جای پائی برای خود،   به ویژه در ایران باز کنند و این است دلیل رزمایش سپاه در خلیج‌فارس و ارسال «مک‌فال» به روسیه.   به گفتة کیهان،   کیسینجر هم به این مهم اشاره کرده:‌

«[...]در خرداد ماه گذشته [...] كيسينجر [...] در روزنامة البيان امارات گفت:  انقلاب‌هاي عربي هنوز دمكراتيك نيست [...]چالش پيش روي ما اين است كه چگونه مي‌توانيم در تحولي دمكراسي در كشورهاي عربي سهيم باشيم.»

بله کیسینجر هم می‌خواهد در این دکان نوین «سهیم» باشد.   کیهان،  در انتهای گزارش مربوط به کیسینجر،   مطلبی تحت عنوان «کبابی» چاپ کرده.  و انصاف داشته باشیم؛  به این می‌گویند،  «حسن انتخاب!»   در واقع اصل همان «کبابی» است! کبابی‌ای که نان‌اش را از نانوائی جیمز بیکر ابتیاع می‌کند.   در راستای افتتاح همین کبابی هیلاری کلینتن اعلام داشت:

«[...] دولت رونالد ریگن برای مقابله با نفوذ شوروی [...] القاعده و مجاهدین را به وجود آورد [...] این ما بودیم که القاعده را به وجود آوردیم[...]»
منبع:  نووستی،  ‌مورخ 8 دیماه 1390

می‌بینیم که هیلاری کلینتن هم مانند علی خامنه‌ای «مدبرانه» عمل می‌کند!  هیلاری سازمان دادن به «طالبان» و القاعده را به حساب «دولت ریگان» نوشته تا از حزب دمکرات و نفت‌خواران سلب مسئولیت شده و این عزیزان بتوانند در «نان و کباب» سهیم شوند.

لی‌لی‌لی‌لی،  حوضک!  هواپیمای بی‌سرنشین اومد آب بخوره،  افتاد تو حوضک!  چوپونه در طبس گرفتش؛  پیک‌نت سرشو برید؛  مقام معظم کباب‌اش کرد؛  کیسنجر و بیکر هم خوردنش!   قصة ما به سر رسید،  هواپیمای بی‌سرنشین به خونه‌اش نرسید.                 

   












...



Share




یکشنبه، دی ۰۴، ۱۳۹۰


تایم و زنگوله!
...

بر اساس «باورهای» خاج‌پرستان، ‌ به   مناسبت تولد عیسی مسیح،   هر سال «پاپانوئل» به کودکان  هدیه می‌دهد    و بر پایة همین باورها ادعا  می‌کنند  که مسیح الاغ‌مردة  «لازار» را زنده کرده.   اما در هزارة سوم،  از یک‌سو    ارتباط  مسیح با الاغ مردة‌لازار      دچار  «چنج» شده،   و از سوی دیگر پاپانوئل،  مسیح،  رستاخیز و الاغ‌‌مرده‌ها «تکثر» یافته و تغییرکرده‌اند.  به عنوان نمونه،  امسال پس از سفر بی‌نتیجة  جوزف بایدن به ترکیه،‌   در آستانة جشن‌های  کریسمس،  ‌   نیکولا سرکوزی، جان تازه‌ای   در کالبد  رجب اردوغان دمید و ایشان نیز به «ابراز محبت ارباب» پاسخ دادند.  و اینگونه بود که جهانیان دریافتند رجب اردوغان زنده است؛  و به طبع اولی نیکولا سرکوزی هم هنوز نمرده.

«پناه‌جویان ایرانی،  و ده‌ها پناهجوی عراقی،  افغان و پاکستانی غرق شدند ...»، ‌ و اما دریغ از یک ابراز تأسف!   نقد و بررسی توحش حکومت‌ دست نشانده‌ای که ایران را به شکنجه‌گاه ایرانی تبدیل کرده،  پیشکش‌شان!  خارج از تمجید و ستایش از  نامه‌های سرگشاده و انسان‌ستیز مخالف‌نمایان حکومت اسلامی،   همه جا صحبت از مبهماتی است که «انتخابات» در حکومت خدامحور جمکران،  و به طور کلی «معترضین» نام گرفته،  به ویژه «معترضین» به نتیجة‌ انتخابات روسیه!

هر چند پس از انتخابات 4 دسامبر در روسیه تظاهرات آرام جریان دارد و کاهش بحران را شاهدیم،   بعضی‌ها اصرار دارند «انتخابات» روسیه را با معرکة مارگیری در جمکران در ترادف قرار دهند،  تا از این مفر بتوانند میرحسین موسوی و دیگر جیره‌خواران هیزاکسلنسی «سایمون گاس» را در جایگاه رهبری مخالفان حکومت اسلامی بنشانند.   کیهان جمکران هم سینه‌خیز به سوی همین «سنگر حق» در حرکت است.  دلیل هم اینکه حکومت جمکران و اربابان‌ا‌ش در غرب از تحولات مسالمت‌آمیز در روسیه به وحشت افتاده‌اند.

آنچنانکه می‌بینیم،  تظاهرات مخالفان در روسیه،  از «معترضین» به نتیجة‌ انتخابات گرفته تا مخالفان شخص ولادیمیر پوتین به خشونت کشیده نمی‌شود،   و همین امر برای اعضای طویلة مک‌کارتی اشکال جدی ایجاد کرده؛  اینان نتوانستند در روسیه یک دکان آمریکائی ویژة «معترضین» افتتاح کنند!

«معترض» و «انتخابات» از هدایای پاپانوئل است به امت اسلام!  تا دنیا،  دنیاست «مسلمین» می‌توانند انتخابات برگزار کنند و گروهی هم به نتایج آن «معترض» شوند!  از این مفر‌ اعضای قبیلة آدمخوار «ناتو» دامنة تاراج‌شان را گسترش می‌دهند، دستی به سروگوش اردوغان می‌کشند،   و دولت اسرائیل را به نان و نوا می‌رسانند.    

هر چند حاکمیت اسرائیل «خاج‌پرست» نیست،   از طریق «دانمارک» به آداب و رسوم خاج‌پرست‌ها خیلی احترام می‌گذارد!    به همین دلیل بود که پاپانوئل از طریق کشور مذکور،  ابزار سانسور و سرکوب ساخت اسرائیل به حکومت جمکران هدیه داد.   بله،   امسال همچون سال‌های گذشته پاپانوئل هدایای‌ خوبی برای «حاخ‌علی»،  رهبر فرزانة «قلعة حیوانات» ارسال کرد؛  و هر چند مقام معظم در سوگ «طهرانی مقدم» زوزه سرداده و از «رحلت همشیرة» آخوند جوادی‌آملی زانوی غم به بغل گرفته‌اند،  اسرائیل دست نوازش به سروگوش‌شان می‌کشد و یانکی‌ها هم موشک‌های خوب در اختیارشان می‌گذارند.  موشک‌هائی که به قول کیهان،   «از موشک‌های روسیه هم پیشرفته‌تر است!»   

علیرغم این پیشرفت‌های چشمگیر و در واقع رسانه‌ای،  تلاش آمریکا برای زنده کردن «پیمان بغداد» با ناکامی روبرو شده.  یادآور شویم این پیمان استعماری میان ترکیه،  ایران،  پاکستان و عراق منعقد شده بود و پس از خروج عراق،  تبدیل شد به پیمان سنتو.  این پیمان اخیر نیز در حال فروپاشی است،   به ویژه به دلیل تضعیف دولت پاکستان.   این دولت از یک‌سو ناچار شده با هند در زمینة هسته‌ای همکاری کند،  و از سوی دیگر قادر نیست ارتباط‌اش را با حکومت جمکران گسترش دهد؛  خلاصه بگوئیم حکومت اسلامی پاکستان روزهای سختی در پیش دارد.  در نتیجه،   یانکی‌ها برای کودتای نظامی در این کشور خیز برداشته‌ بودند.  و به همین دلیل کیهان جمکران مورخ 3 دیماه سالجاری،  با توسل به بیانات مضحک و گهربار خامنه‌ای که در تاریخ 25  مردادماه سال 1383 ایراد شده بود،   دکة «اسلام روشنفکری» افتتاح کرده.   مقام معظم در این بیانات ضمن بازنشخوار مزخرفات اصلاح‌طلبان در باب «اسلام عقلانی» و «عدالت علوی»،  خود را مخالف اسلام متحجر معرفی می‌کند!  بله،  از «علی» آموز «روشنفکری» را!

علیرغم ادعاهای فراوان،  «اسلام» انواع مختلف دارد،  که وجه مشترک‌ همگی‌شان جز «ابهام»،  «توحش» و «تعبد» نیست.   از اینرو آدمخواران ناتو،‌ و به ویژه اسرائیل دست از «اسلام» نمی‌شویند.   بدون ابزار «اسلام»،  حاکمیت اسرائیل نمی‌تواند خود را در انزوای کاذب قرار دهد؛   حکومت اسلامی نمی‌تواند به بهانة حمایت آمریکا از اسرائیل، ‌ به جنگ زرگری با ارباب تداوم بخشد؛  و خلاصه دکان «انقلاب‌شان» بکلی تعطیل خواهد شد و ... و با توجه به روند تحولات روسیه،  حکومت‌های سرکوبگر ترکیه و جمکران مستقیماً مورد تهدید قرار می‌گیرند.  این است دلیل جنگ زرگری نیکولا سرکوزی با اردوغان.

این جنگ برای هر دو اینان «نجات‌بخش» تلقی شده؛  حداقل طراحان جنگ کذا چنین می‌پندارند.  به این ترتیب نیکولا سرکوزی به عنوان «ریچارد شیردل» در جایگاه «مدافع ارامنه» نشست، ‌ و همزمان توانست رجب اردوغان را به صلاح‌الدین ایوبی هزارة سوم تبدیل کند. اینگونه بود که اردوغان در جایگاه مدافع حقوق الجزایری‌ها لنگر انداخت و همزمان توانست بر فضای سیاسی ترکیه حاکم شود.   اینهمه با هدف «جبران» ضعف حکومت اسلامی ترکیه در برابر تحولات قریب‌الوقوع سوریه!   تحولاتی که نه به مذاق اسرائیل خوش می‌آید،   نه به دهان اربابان اسلام فروش‌اش در غرب.

بی‌مقدمه بگوئیم،   این تحولات،  که موافقت سوریه با اعزام هیئت ناظر اتحادیة عرب به دمشق روندشان را شتاب خواهد بخشید،  تهدید مستقیم حکومت مرده‌شویان است.  حکومتی  که در پوشش طرفداری از شخص «بشار اسد»،   جز تداوم خشونت در سوریه و تحقق کودتا و «براندازی» هیچ نمی‌جوید.  حضور خرابکاران «سپاه قدس» در سوریه دلیل موجه دارد؛ ‌  وظیفة‌ اینان «گسترش خشونت» است؛  ‌در عراق نیز مجری همین سیاست بوده و هستند.   از اینرو امسال پاپانوئل برای ملت عراق چندین بمب منفجر کرد،   تا همه بدانند و آگاه باشند که دنیا دست کیست!

انفجار بمب در بغداد و دمشق از سیاست محافلی سرچشمه می‌گیرد که منافع‌شان با جنگ‌افروزی،   تجزیة کشورها و براندازی و کودتا تأمین شده و می‌شود.   این محافل با استقرار صلح و ثبات و امنیت در منطقه،   به ویژه در کشورهای همسایة اسرائیل به شدت مخالف‌اند.   نیازی نیست از محافل کذا نام ببریم؛   آدمخواران ناتو و پادوهای‌شان در جمکران،  ترکیه،  اسرائیل و ... و به ویژه در «کشورک‌های» حاشیة خلیج «همیشه» فارس را همه می‌شناسند.   وجه مشترک اینان حمایت از «آشوب»،   لشکرکشی خیابانی و خلاصه حمایت از تخریب فرهنگی و اجتماعی است.   دلیل هم اینکه آشوب و تخریب از منظر حقوقی سرکوب نظامی را موجه خواهد نمود.   این است دلیل گزینش «معترض»،  ‌ به عنوان «شخصیت سال» توسط ورق‌پارة «تایم!»

آنچه واژة گنگ «معترض» را به تصویر روی جلد «تایم» مرتبط می‌کند ابهامی است که همزمان بر واژه و تصویر سایه افکنده.   ابتدا به بررسی «واژه» می‌پردازیم چرا که به شناخت ابعاد ابهام «تصویر» کمک می‌کند.   مشخص نیست واژة «معترض» به چه فردی ارجاع می‌دهد؛  به عبارت دیگر معلوم نیست «معترض» کیست،  چه می‌خواهد و «موضوع» اعتراض‌اش چیست؟!   تصویر شخصیت سال مجلة «تایم» نیز دقیقاً همین ابهام سه‌گانه را بازتاب می‌دهد.   این تصویر انسان‌ستیز صورتکی است بی‌نام و نشان، ‌ فاقد «جنسیت» و جسمی‌ات؛  «معترض» سر و صورت‌ا‌ش را پوشانده و  فقط دو چشم این شخصیت «برگزیده» به مخاطب زل ‌زده.  جالب اینکه،  در دمکراسی‌های غرب معمولاً تظاهرات‌شکن‌ها،  یا همان «کاسورهای» همکار پلیس در چنین هیبتی ظاهر می‌شوند!

تظاهرکنندگان در حکومت دمکراتیک بدون پنهان کردن چهره به خیابان می‌آیند و مطالبات‌شان را به صراحت بر زبان می‌آورند،   ‌«کاسور» جماعت هیچ نیازی به واژگان ندارد؛   مطالبات‌اش را با پرتاب سنگ،  کوکتل مولوتف،  آتش‌زدن بناها و یا تهاجم به افراد «بیان» می‌کند.  خلاصه «معترض» محبوب تایم از هر نظر به پرسوناژ «چماقدار» شباهت دارد؛   چماقدار هزارة سوم،  یا بهتر بگوئیم،‌ چماقدار مدرن!   چماقداری که در چارچوب منافع منطقه‌ای غرب سطح شهرها را با مطالبات «پوچ» و سرشار از خشونت به اشغال درمی‌آورد تا مسیر حرکت به سوی مطالبات انسان‌محور و صریح به هر ترتیب مسدود شود.  صریحاً بگوئیم،   از ورق‌پارة «تایم» بیش از این‌ انتظار نداشتیم،  ولی حمایت از موضع این ورق‌پاره آخرالامر نشان داد بعضی‌ها کجا نشسته‌اند!   

پیش از بهار نکبت‌بارعرب،  چماقدارهای ساواک و شهربانی صورت‌شان را پنهان نمی‌کردند؛ اینان مجهز به کلت و چاقو در قالب «معترض» به «تخریب» می‌پرداختند،   تخریب «انسان» و «مکان» با هدف ایجاد «سنگرحق!»    اینگونه بود که ادارات دولتی و اموال عمومی به آتش کشیده می‌شد،   افرادی مجروح شده یا به قتل می‌رسیدند و ... و خلاصه به این ترتیب بود که «معترضین»،   به قول مرده‌شویان «حماسه» می‌آفریدند!        

انفجار چندین بمب در بغداد،  آنهم پس از خروج نظامیان آمریکا از عراق نشان داد که برخلاف ادعای یانکی‌ها،  تروریست ها هیچ مخالفتی با آمریکا نداشته و ندارند؛  هدف اینان نابودی ملت عراق و جلوگیری از استقرار ثبات،  آرامش و امنیت اجتماعی است.   همچنانکه در مورد «طالبان» نیز شاهد بودیم،   معاون اوباما،‌   جوزف بایدن بر رفاقت آمریکا با این جانوران وحشی تأکید کرده و فرمود:  «آمریکا با طالبان دشمنی ندارد.»   اظهارات ایشان در همة سایت‌ها،  از جمله در سایت بی‌بی‌سی،   مورخ 21 دسامبر 2011 انتشار یافت.  گویا سخنان جوزف بایدن جان تازه‌ای در کالبد رهبر جمکران و دیگر پادوهای آمریکا،   از جمله سردار جعفری دمیده باشد.   اینچنین بود که سردار از وضعیت «اخلاق» و «انقلاب» در تهران ابراز نگرانی فرموده؛   و جهت انعکاس «نگرانی» انقلابی ایشان چه جائی مناسب‌تر از رادیوفردا و بی‌بی‌سی؟   مشتاقان سردار جعفری می‌توانند به سایت‌های کذا مراجعه کنند تا ما هم سری به کیهان جمکران بزنیم و  زنده ‌شدن علی‌خامنه را از نزدیک مشاهده کنیم،   چرا که شیپور طویلة مک‌کارتی مقام معظم را «جاودان» می‌خواهد!

علی خامنه‌ای حتی اگر بمیرد،  در کیهان هرگز نخواهد مرد؛   همانطور که خمینی هم در این رسانه «جاودانگی» یافته.    بله،   ویژگی الاغ‌های طویلة مک‌کارتی «تقدس‌شان» است که آن‌ها را با انسان و زمان و مکان در تضاد قرار می‌دهد.   سخن‌پراکنی‌های خمینی،   همچون حدیث و روایات شیعی‌مسلکان،  نه انسان می‌شناسد، ‌ و نه زمان و مکان! روشن‌تر بگوئیم این قماش وراجی‌های گنگ و مبهم  در تمام ابعاد با «واقعیت» بیگانه است و همیشه «معتبر» باقی می‌ماند.  و دقیقاً به دلیل برخورداری از همین ویژگی است که بیانات مبهم پرسوناژ مقدس انگاشته شده محور اصلی پروپاگاند استعماری را تشکیل می‌دهد.   چرا که این بیانات بر «سکون» پای می‌فشارد؛   در نتیجه،   همواره می‌توان در صورت نیاز به «تکرار» آن پرداخت. کیهان نیز با درک الزامات ارباب به «تکرار» بیانات خمینی و خامنه‌ای پرداخته.        
 
کیهان،  مورخ سوم دیماه سالجاری در مطلبی تحت عنوان «مرگ اصلاحات در ایران»  دیدگاه‌های خمینی را «مرور» کرده و از زبان ایشان دلایل «مخالفت سلطه‌گران با نظام اسلامی» را  برای‌مان توضیح می‌دهد!   مخالفتی که فقط در تبلیغات شیپورهای استعماری موجودیت داشته و دارد.   و چرا راه دور برویم؟   اگر «سلطه‌گران» با «نظام اسلامی»‌ که شامل حکومت جمکران نیز می‌شود ‌مخالف باشند،   چه دلیلی دارد که هم پیمانان‌شان همچون اسرائیل،‌ آلمان و شرکاء ابزار سرکوب و سانسور در اختیار این نظام قدرقدرت بگذارند؟!   فرض محال که محال نیست؛   فرض کنیم « سلطه‌گران» با حکومت جمکران مخالف‌اند!   «منطق» چنین حکم می‌کند که اینان از استقرار دمکراسی در ایران حمایت به عمل آورند.   ولی می‌بینیم که چنین نیست؛  حضرات به استقرار حکومت‌های اسلامی در دیگر کشورها مشغول شده‌اند،   و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کنند.   لشکرکشی نظامیان آدمخوار ناتو به عراق و افغانستان و بهار «خون‌بار» عرب شاهدی است بر این مدعا.   هدف از استقرار حکومت‌های اسلامی تحمیل هرج‌ومرج و توحش و «مقدسات» بر ملت‌هاست.  

به طور مثال،  آنچه در مصر می‌گذرد،   برخلاف توهم بعضی‌ها به هیچ عنوان «دمکراسی» نیست،  آشوب و بی‌نظمی است که با پشتیبانی استعمار از بلاهت و توحش «معترض» ـ  همان «شخصیت عزیز» ورق‌پارة تایم ـ   اقتصاد این کشور را متزلزل کرده و فقر را افزایش می‌دهد.   چه دلیلی دارد که پس از برگزاری انتخابات پارلمانی در مصر، ‌ هر روز جماعتی در برابر مجلس تجمع کرده و خواهان رفتن این یا آن فرد شوند؛   مگر اینان دولت و مجلس «منتخب» کشور را به رسمیت نمی‌شناسند؟!   خلاصه بگوئیم،  اگر حضرات «معترض» هستند،  هیچ دلیلی ندارد که اعتراض‌شان هم منطقی باشد؛   وظیفة «معترض»،   همچون دیگر اسلام‌گرایان عربده‌جوئی و نظم‌شکنی است،‌   چرا که پاسدار منافع استعمار است.   از مطلب دور افتادیم بازگردیم به «مرور» کیهان و «دیدگاه‌های» روح‌الله خمینی.  همان رهبری که طرفدار کودتای 28 مرداد 1332 بود و بعدها به دلیل تغییر جهت باد،   مخالف پهلوی دوم از آب درآمد!  حال آنکه جیره و مواجب‌اش را از دربار پهلوی می‌گرفت.

روند «چپ‌نمائی» و «مخالف‌خوانی‌نمایشی» روح‌الله آنقدر ادامه یافت تا نهایت امر جیره‌خوار دربار به رهبر انقلاب تبدیل شد.   پس از کودتای 22 بهمن 1357،  همین کودتاچی در توهمات‌اش به «نبرد با شرق و غرب» پرداخت.  و این همان «نبرد» است که اینک در کیهان جمکران برای‌مان «تعریف» می‌کنند.  خمینی می‌گوید،  «تربیت‌شدگان شرق و غرب» دست از توطئه بر ضد حکومت اسلامی برنمی‌دارند و ... و با هیچ منطقی خلع‌سلاح نمی‌شوند!   می‌دانیم که روح‌الله خمینی به شهادت اظهارات مضحک‌اش «استاد مسلم» علم منطق بود!  البته «منطق» مورد نظر ایشان همان «منطق جنگل»،  یعنی توحش و زورپرستی است،   به همین دلیل نیز همه را همرنگ خود،  وحشی و منطق‌ستیز می‌خواست:    

«[...] ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شديم،   لكن از شر تربيت‌يافتگان غرب و شرق به اين زودي‌ها نجات نخواهيم يافت.   اينان بر پا دارندگان سلطة ابرقدرت‌ها هستند و سرسپردگاني هستند كه با هيچ منطقي خلع سلاح نمي شوند؛   و هم اكنون با تمام ورشكستگي‌ها دست از توطئه عليه جمهوري اسلامي و شكستن اين سد عظيم الهي بر نمي‌دارند [...]»

این شکر‌ها را «امام» در تاریخ 7 دیماه سال 1360 خورده‌اند.   بخش اول به «زبان رایج خمینی»  نوشته شده ولی بخش دوم را که از «اینان» آغاز می‌شود،   «ویراستاری» کرده‌اند و البته از نظر ساختاری «غلط» در آن فراوان است.   خلاصه ساواک «غلط زیادی» کرده و در ادامة این سخنرانی نغز و پرمغز وراجی‌های علی‌خامنه‌ای را هم آورده.   در تاریخ 25 مردادماه سال 1383،‌  علی خامنه‌ای،   قالب‌های پوچ «معنویت،  عقلانیت و عدالت» را به عنوان «سه شاخص اصلی اسلام ناب» معرفی کرده و می‌گوید،   ما از هر اسلامی دفاع نمی‌کنیم؛   ما با اسلام «متحجر» و «لیبرال» مخالف‌ایم!   پیش از انقلاب نهضت ما «روشنفکری» و «عقلانی» بود و بیگانه با تحجر؛  هنوز هم «رویکرد ما» همین است.

بیا و درست‌اش کن!   مقام معظم با این راه و رسم کشورداری و برخورد اجتماعی با تحجر هم «مخالف» شده!   سال‌ها پیش،  زمانیکه ایشان «رئیس جمهور» امام خمینی بودند،    در چارچوبی بی‌دروپیکر،   همین مزخرفات را در مجمع عمومی سازمان‌ملل روخوانی می‌کردند.  آن زمان می‌فرمودند،   «ما در راه خدا انقلاب کردیم و جنگ ما جنگ حق بر علیه باطل است و این جنگ را تا پیروزی حق ادامه می‌دهیم.»  شاهد بودیم که امام‌شان با چه افتضاحی جام زهرمار سرکشید،   بگذریم.  7 سال پیش خامنه‌ای گفته:  «صراط مستقیم» را برگزیده‌ایم و اجازه نمی‌دهیم ما را در معادلات رایج جهانی «حل» کنند.  ایشان در ادامه افزوده‌اند،  «در پی استحکام نظام اسلامی و بیداری اسلامی» هستند!   عجیب است که 7 سال پیش از افتتاح دکان «بیداری اسلامی»،   علی خامنه‌ای در کنار دخل آن به مجیزگوئی نشسته بوده و ما نمی‌دانستیم:          

«[...] كساني كه [...] از پيش از انقلاب يادشان است [...] مي‌فهمند من چه مي‌گويم.  از اول، حركت نهضت، حركت روشنفكري و عقلاني بود و با تحجر هم مخالف.  امروز هم روز به روز همين رويكرد در تفكر اسلامي ما تقويت شده [...] ما بين اين دو،  صراط مستقيم خودمان را انتخاب كرده‌ايم [...] و ديپلماسي ما بر روي اين پايه‌ها استوار است و ما به دنبال چنين اسلامي هستيم.   ما دنبال استحكام [حکومت اسلامي]  و دنبال بيداري اسلامي هستيم [...]»

بله،   این پوچ‌بافی‌ها بخشی است از «بیانات» خامنه‌ای در دیدار با «مسئولان» وزارت امورخارجه و روساي نمايندگي‌هاي حکومت جمکران در خارج مرزها.   مقام‌معظم آن زمان که «ام‌الطالبان»،   یعنی بی‌نظیر بوتو با چادر سیاه در برابرشان می‌نشست یادشان رفته بود که با «تحجر» مخالف‌اند؛  با طالبان کنار می‌آمدند،  از این شکرخوری‌ها هم نمی‌کردند.  اینک که طالبان و اربابان‌شان در لندن و واشنگتن به فلاکت افتاده‌اند،  کیهان جمکران وظیفه دارد خامنه‌ای مفلوک را به ملاممد خاتمی و «جنبش‌سبز»  نزدیک‌ کند تا یانکی‌ها بتوانند حکومت جمکران را همچون حکومت میرپنج «مستقل» جا زده،  این حکومت به اصطلاح مستقل را به سلاح هسته‌ای مجهز کنند تا یک‌بار دیگر ملت ایران به «پل پیروزی» آنگلوساکسون‌ها،   یا بهتر بگوئیم به سپر بلای غرب تبدیل شود.   گویا فقط به این ترتیب است که «هویت» و «تشخص» خامنه‌ای و دیگر اراذل حکومت اسلامی محفوظ خواهد ماند:  

«ما [...] مي‌خواهيم اهداف خودمان را تحقق بخشيم و به هيچ وجه [...] اجازه نمي‌دهيم كه بخواهند ما را در معادلات رايج جهاني حل كنند و هويت و تشخص ما را از بين ببرند.[...]»

باید پرسید،  این به اصطلاح «اهداف» خامنه‌ای چه می‌تواند باشد؟  تا حال که اهداف کذا جز سرکوب ملت ایران جهت گسترش منافع لندن واشنگتن نبوده.   به زبان ساده‌تر،   علی‌خامنه‌ای همچون سلف‌اش جیره‌خوار استعمار است و با تکیه بر سر نیزة ارتش ناتو ادعای «استقلال» می‌کند،   تا اربابان‌اش بتوانند با تحمیل تحریم‌های اقتصادی بر ملت ایران،   زمینه «پیشرفت» حکومت توحش را فراهم آورند.   بدون این تحریم‌ها،  33 سال حکومت مشتی دزد و آدمکش بر ملت ایران امکانپذیر نمی‌شد؛  و بدون این تحریم‌ها جنایتکاران رسوائی چون خامنه‌ای نمی‌توانستند منافع ملت ایران را قربانی واژگان مبهمی چون «اسلام»،   «استقلال»،  «عدالت» و «عقلانیت» کنند.   خامنه‌ای در ابتدای وراجی‌های‌ا‌ش،   سه ویژگی برای «اسلام ناب روشنفکری» تعیین کرده و در ادامه،   از «حکمت» و «مصلحت» به عنوان پایه و اساس سیاست خارجی همین اسلام نام می‌برد،  و خلاصه دامنة ابهام را هر چه توانسته گسترش داده:
            
«[...]  اسلام ما با اسلام متحجر از يك سو و اسلام ليبرال از سوي ديگر،  در اصول و مباني كاملاً متفاوت است [...] اسلام ما اسلامي است متكي به معنويت،  عقلانيت و عدالت [...]روح و اساس كار ما معنويت است.   عقلانيت مهم‌ترين ابزار كار ماست [...] در اصول سياست خارجي [...] حكمت يكي از اصول سه گانة‌ ماست،   و در كنار آن،   مصلحت.  ما حكيمانه و مدبرانه عمل مي‌كنيم [...] در همة‌ زمينه ها[...]»‌

فراموش نکنیم که این جفنگیات را بارها و بارها خبرگزاری‌های غرب به عنوان «ملاک» تسلط این مردک بی‌سروپا بر علم «سخنوری» به خورد ملت ایران داده‌اند.  ولی این پوچ‌گوئی‌ها را فقط ابلهان می‌توانند «سخنوری» بدانند،  بگذریم!   در ادامة همین یاوه‌سرائی‌‌ها،  می‌بینیم که ملاک خامنه‌ای برای «عدالت» در هزارة سوم چیست:  جملة معروف «فقر مردم،  تقصير فرمانروايان است» که از نامة ‌کذا به «مالک اشتر» استخراج شده و...و هیچ ارتباطی به شرایط کنونی ندارد.   باید اذعان کنیم که مقام معظم «در همة‌ زمینه‌ها» به راستی حکیمانه و مدبرانه عمل می‌فرمایند،   درست مثل اربابان‌شان در لندن و واشنگتن.  همان‌ها که خود را طرفدار دمکراسی جا زده،  و از استقرار حکومت‌های دینی حمایت می‌کنند.  اینک کار این حضرات بجائی رسیده که می‌خواهند  فیلسوفی را که در تاریخ فلسفه از او به عنوان «فیلسوف استبداد» یاد می‌شود در بسته بندی «دمکراسی» به ما ملت بفروشند!  این است هدیة پاپانوئل طویلة مک‌کارتی.  برای دریافت کادوی کریسمس سازمان سیا به مطلب شیوای،  «چرا دین نمی‌تواند پایه دمکراسی باشد؟» در سایت رادیوفردا،  ‌مورخ دوم دی‌ماه 1390 مراجعه فرمائید!
  
در این مطلب جناب پروفسور «مظفری» با استفاده از تصاویر افلاطون و ارسطو در یکی از نقاشی‌های «رافائل» به ما می‌گویند،  ارسطو،  فیلسوف یونان باستان «انسان‌محور» بوده!  ایشان می‌فرمایند، ‌ ارسطو برخلاف افلاطون می‌گوید،  «انسان باید قانون دلخواه خود را وضع کند نه قانون خدا را!»  گویا جناب پروفسور فراموش کرده‌اند که پدیدة «خداوند» در یونان باستان،   هیچ ارتباطی با خداوند در ادیان ابراهیمی نداشته،   هر چند ادیان کذا،   و خصوصاً مسیحیت جهت توجیه توحش خداوندشان به بخشی از فلسفة ارسطو متوسل شده‌ باشند!   تفتیش عقاید،  کشتار بومیان قارة آمریکا و... غیره!   از این گذشته،  «پروفسور» مظفری به یاد داشته باشند که کلیسا رسماً «اومانیست‌ها» را به دلیل نفی «سکولاستیک» ارسطو در آتش می‌سوزاند و مهم‌تر از همه اینکه آنچه ایشان از زبان ارسطو «قانون دلخواه انسان» می‌خوانند الزاماً ارتباطی با دمکراسی ندارد:     

«[...] ارسطو [...] کتابی را افقی در دست گرفته و دست دیگر را نیز افقی دراز کرده [...] بی‌آنکه با انگشت سبابه بخواهد چیزی را نشان دهد.   ارسطو می‌گوید،   مثلی خارج از اجتماع بشری وجود ندارد و انسان‌ها باید خودشان مثل خود را بسازند.   به عبارت دیگر، انسان خود باید قانون دلخواه خود را وضع کند،   نه‌ خدا!»

در مطلب رادیوفردا تحریف «مدرنیته» به صراحت دیده می‌شود.  تحریفی که در مطالب «شبه‌فلسفی» محفل فرانکفورت رایج است،   و در وبلاگ‌های پیشین به کرات به آن اشاره کرده‌ایم.  باری،  جسارتاً حضور جناب پروفسور مظفری بگوئیم،   دمکراسی و حقوق شهروندی در یونان باستان هیچ ارتباطی با مفاهیم معاصرشان ندارد.    پیگیری این مفاهیم در فلسفة ارسطو به همان اندازه مضحک است که تکیة علی خامنه‌ای بر «نامة علی به مالک اشتر.»    ولی چه کنیم،‌ که «دمکراسی»،  ویراست سازمان سیا از این فراتر نمی‌رود!

شیخ پشم‌الدین به نقل از علامه «بغدادی» می‌‌گوید،  علی علیه‌السلام گهگاه برای نامزدبازی به سراغ فاطمه می‌رفتند!   روزی به دخت پیامبر «اس‌ام‌اس» زده فرمودند:  «دارلینگ! ‌ صدای زنگوله که شنیدی از خیمه برون آی که به پیک نیک شویم.»  حضرت فاطمه در پاسخ «اس‌ام‌اس» مقدس پرسیدند،   «یا امیرالمومنین!  مگر شتر خریده‌اید؟»  پس جبرئیل فاطمه را ندا داد:  «لا!  شتر نداره،   زنگولة شتر خریده!»   فاطمه گریه‌کنان گفت،  «پس چرا رادیوفردا دروغ می‌گه؟»
















...














Share