کپل و کراوات!
...
سخنرانی باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحد در وزارت امور خارجة این کشور، پیامد منطقی تزلزل محور «فرانسه ـ پاکستان»، و به طور کلی تضعیف اتحادیة اروپا در برابر «بریکس» است. بله، آزادی مشروط رئیس مستعفی صندوق بینالمللی پول، اخراج وابستة نظامی اسرائیل از روسیه، و به ویژه تأکید اوباما بر بازگشت اسرائیل به درون مرزهای سال 1967، مسئولان «فستیوال کن» را واداشت تا در برابر اظهارات هیتلرپرستانة «وان تریر» موضع تندی اتخاذ نمایند! برای جبران این ضربات مهلک بود که اتحادیة اروپا لگدی نثار جمهوری آذربایجان کرد! دلیل هم اینکه در این جمهوری «چادرنوازی» رواج ندارد! کافی است به تصاویر برندگان مسابقة «یورویژن» نگاهی بیاندازیم تا به دلایل واقعی دفاع اتحادیة کذا از «حقوق بشر» در آذربایجان پی ببریم. اعضای این اتحادیه پاکستان را به نقض حقوق بشر متهم نمیکنند، چرا که مرکز توحش اسلام است. اما کشورهای مسلمان نشینی که زنان را به پوشش نمادبردگی موظف نکردهاند، از سوی این اتحادیة مفلوک به نقض حقوق بشر متهم خواهند شد. چرا که در قاموس اعضای این اتحادیه، «انسان» موظف است بومی و دینی باشد. در نتیجه، در کشورهای مسلماننشین، «حجاب» اجباری برای تأمین منافع اتحادیة کذا از الزامات به شمار میرود.
تزلزل همزمان در ریاست صندوق بینالمللی پول و برباد رفتن آرزوهای حزب سوسیالیست فرانسه جهت اعزام «دومینیک شتروس ـ کن» به کاخ الیزه، با سکوت مرگبار رسانههای جمکران و دروغپراکنی بوقهای تفنگفروشان دو سوی آتلانتیک همراه شد. در همین راستا، «نیویورک تایمز» ادعا کرد، حکومت جمکران پیش از رخدادهای 11 سپتامبر در جریان این حملات تروریستی بوده! از سوی دیگر، «یدیدآهارونوت»، که از اخراج وابستة نظامی اسرائیل توسط روسیه، آنهم به جرم جاسوسی سخت دلخور شده، مینویسد خرابکاری در تأسیسات هستهای جمکران به فرمان ولادیمیر پوتین صورت گرفته! مشروح ترهات نیویورک تایمز و چرندیات آن رسانة اسرائیلی در سایت «نازنازی» رادیوفردا در دسترس مشتاقان قرار دارد.
سکوت رسانههای حکومت اسلامی پیرامون رسوائی رئیس صندوق بینالمللی پول، از سرسپردگی حکومت جمکران به محفل اسرائیلپرستان دو سوی آتلانتیک پرده برداشت. به یاد داشته باشیم که رسانههای این حکومت چگونه همصدا با «بوق» جنگ فروشان تجاوز به حریم خصوصی برلوسکنی، نخست وزیر ایتالیا را در دستورکار خود قرار داده بودند و از میهمانیهای شبانة وی چه حکایاتها که برایمان نقل نمیکردند، ولی همین بوقهای زنگ زده تجاوز «دومینیک شتروس ـ کن» به یک زن، که به گفتة رسانهها مسلمان و «محجبه» بوده و افتخارکارگری در هتل عالیجناب را داشته سکوت اختیار نمودهاند! باید پرسید چرا؟
پاسخ روشن است، «دومینیک شتروس ـ کن» به یک محفل خاص تعلق دارد و همین محفل تاکنون بر تمام جنایاتاش سرپوش گذارده و او را از ناکجاآباد به جایگاه ریاست صندوق بینالمللی پول رسانده. نیازی به توضیح نیست که بگوئیم تجاوز همسر «آن سنکلر» به کارگر «سوفیتل» در نیویورک نخستین جرم ایشان نیست؛ همچنان که در وبلاگ «اسمال در سوفیتل» گفتیم، «مسیو اسمال» یک جنایتکار جنسی است و در این زمینه از «مدیران با تجربه» به شمار میرود و ریاست ایشان بر صندوق بینالمللی پول نیز جز این دلیلی نمیتواند داشته باشد؛ در امر مقدس تجاوز کمتر «مدیری» به پای ایشان میرسد. اما پس از ماجرای تأسفبار«سوفیتل»، معلوم شد «مسیو اسمال»، به ویژه در میان اعضای مونث حزب سوسیالیست و نخبگان اتحادیة اروپا طرفداران فراوان دارند! طرفدارانی که در کمال حماقت و وقاحت هم ارتباط جنسی رئیس و مرئوس، و هم «تجاوز جنسی» را از جمله «حریم خصوصی» افراد به شمار میآورند! حال آنکه به هیچ عنوان چنین نیست!
چرا که هم ارتباط جنسی رئیس با مرئوس، و هم تجاوز به عنف در استفادة سوء از «زور» و «قدرت» و «برتری» ریشه دارد. اولی از موضع برتری «جایگاه اجتماعی»، و دومی از موضع «برتری فیزیکی» اعمال میشود و هر دو، از منظر حقوقی «جرم» به شمار میآید. «ارتکاب جرم»، بنابرتعریف «نقض قانون» است و در یک جامعة بهنجار «مجرم» نمیتواند با توسل به «حریم خصوصی» از مجازات در امان بماند. اما با توجه به افشای سوابق درخشان «شتروس ـ کن» به ویژه در زمینة تجاوز جنسی، گویا ایشان در اتحادیة اروپا از جایگاهی «فراقانونی» برخوردار بودهاند.
وارد جزئیات نمیشویم، ولی رئیس مستعفی صندوق بینالمللی پول یک بیمار روانی خطرناک است؛ روز گذشته، دادستان نیویورک با اشاره به اینکه، آنحضرت در برابر «انگیزههایشان تاب مقاومت ندارند» و نمیباید «آزاد» شوند، تلویحاً به این موضوع اشاره داشت. اما با توجه به این مهم که نامزد محبوب حزب سوسیالیست فرانسه از ریاست صندوق بینالمللی پول رسماً استعفا داده بود، قاضی دادگاه با صدور حکم آزادی مشروط برای «شتروس ـ کن» در واقع حکم مرگ اقتصادی ایشان را نیز همزمان صادر کرد. به ویژه که وکیل وی به قاضی گفت، «این فرد، مرد محترمی است، و هرگز فرار نخواهد کرد» و قاضی هم اظهارات وکیل را پذیرفت! در نتیجه قرار شد «شتروسـ کن» که بسیار «محترم» است، یک میلیون دلار پول نقد به دادگاه بدهد، 5 میلیون دلار هم در بانک وثیقه بگذارد و به خرج خود یک محافظ مسلح استخدام کند تا شبانه روز مراقبت از ایشان را برعهده گیرد. از سوی دیگر «آن سنکلر» همسر «دلبند» ایشان جهت سکونت «آقا» یک آپارتمان اجاره کردند که میباید در آن دوربین مداربسته کار بگذارند و «شتروس ـ کن» تا روز محاکمه حق خروج از آپارتمان کذا را هم نخواهد داشت. علاوه بر این، رئیس مستعفی صندوق کذا موظف است یک دستبند الکترونیک هم به دست مبارکاش داشته باشد. این برنامة دلچسب حدود سه هفته ادامه خواهد داشت و طی اینمدت وکلای ایشان تمام امکانات را به کار میگیرند تا درمورد گذشتة شاکی، یعنی کارگر بختبرگشتة هتل تحقیقات کنند؛ باشد که کارآگاهان خصوصی جهت رسوا کردن «کارگر هتل» راهی بیابند و جناب رئیس را از قید زندان برهانند و... و خلاصه بگوئیم همة راهها برای خرج تراشی و خالی کردن جیب همسر دلبند آن «مرد محترم»، و نامزد محبوب حزب سوسیالیست فرانسه باز است.
حزبی که هنوز شهامت ندارد کارت عضویت یک جنایتکار را باطل کند و تشکیلات خود را از زنجیر اسارت «محفل فابیوس» برهاند، و همسری که نمیتواند در چنین شرایطی «شتروس ـ کن» را رها کند، چرا که ازدواجهای محفلی هم «مقررات» خودش را دارد! به همین دلیل بود که پس از صدور حکم آزادی مشروط «شتروس ـ کن»، مادام سنکلر هنگام خروج از دادگاه بس آشفته و زار مینمود؛ خلاصه هوا بسیار ناجوانمردانه «پس» است! همزمان با قطعی شدن محاکمة «شتروس ـ کن» در ینگه دنیا، موضوع محاکمة ژاک شیراک، رئیس جمهور سابق فرانسه نیز بار دیگر در این کشور مطرح شد!
ژاک شیراک از مدافعان «اسلام خوب» و تجهیز حکومت جمکران به سلاح اتمی است. به عبارت دیگر ایشان از طرفداران سیاست «شهرکسازی» به شمار میروند و مسلماً از پیشنهاد اوباما مبنی بر «بازگشت اسرائیل به مرزهای سال 1967» استقبال نخواهند کرد. مقامات جمکران نیز از پیشنهاد مذکور به گریه افتادهاند، چرا که در صورت استقرار صلح در منطقه، اینان میباید دکان نبرد خیالی با آمریکا را تعطیل کنند. این است دلیل نشستن بنیامین نتانیاهو در سنگر نبرد با آمریکا و برملا شدن همسوئی نخست وزیر اسرائیل با حکومت جمکران. پس از سخنرانی اوباما، سعید جلیلی، نوچة کاترین اشتون مقامات آمریکا را به تناقضگوئی و فریب متهم کرد و فیگارو، مورخ 20 مه 2011، به نقل از نخست وزیر اسرائیل بازگشت این کشور به مرزهای قانونیاش را منتفی دانست!
خلاصه پنجمین ماه سال میلادی 2011 با شکستن کاسه و کوزة جنگفروشان دو سوی آتلانتیک در کشور پاکستان آغاز شد. از شواهد چنین برمیآید که در آخرین ساعات روز اول ماه مه سالجاری، در نزدیکی اسلامآباد، چند فرماندة ارشد «القاعده» در یک محلة «نظامی ـ امنیتی» به قتل رسیدند و آمریکا ناچار شد این عملیات را به حساب خود نوشته و «خبر» قتل بنلادن را در سراسر جهان پخش کند! چندی بعد، دنبالة همین عملیات به «صندوق بینالمللی پول» رسید و «شتروس ـ کن»، یعنی «بنلادن» اقتصادی دستگیر و زندانی شد. اما صندوق بینالمللی پول که سهامدار عمدة آن آمریکاست، حاضر نبود این گوهر گرانبها را از دست بدهد، دلیل هم اینکه طبق سنت مقدس نزولخواران دو سوی آتلانتیک ریاست صندوق کذا ارث پدری اروپای غربی به شمار میرفت. اما همچنانکه در وبلاگ «اسمال در سوفیتل» هم گفتیم، شرایط تغییر کرده!
اتحادیة اروپا در برابر گروه «بریکس»، شامل هند، چین، روسیه، برزیل و آفریقای جنوبی متزلزل شده و اعضای این گروه «تداوم وضع موجود» را نخواهند پذیرفت. در نتیجه، ایالات متحد ناچار به عقبنشینی شد و از زبان «تیموتیگیتنر»، بر تغییر ریاست صندوق مذکور تأکید کرد. برای پوشش دادن به این عقبنشینی چشمگیر بود که در آستانة سفر نخستوزیر اسرائیل به ینگه دنیا، باراک اوباما نیز خواهان بازگشت اسرائیل به درون مرزهای قانونیاش شد.
مهمترین بخش سخنرانی باراک اوباما که در وزارت امور خارجة آمریکا ایراد شد تأکید بر این «بازگشت» بود. این است پیامد فروپاشی محفل «شتروس ـ کن.» محفلی که تحت نظارت لندن در کشور فرانسه فعال است و همزمان از تجاوز اسرائیل به خاک دیگر کشورها و تجهیز حکومت جمکران به سلاح اتمی حمایت کرده. در گیرودار جنجال رسانهای پیرامون عملیات غرورآفرین «شتروس ـ کن»، و در آستانة ورود بنیامین نتانیاهو به واشنگتن، شبکة «بی. اف. ام. تی. وی» اعلام داشت، آمریکا بازگشت اسرائیل به درون مرزهای قانونیاش را مطرح نخواهد کرد! اما سخنرانی اوباما آب پاکی را روی دست حضرات ریخت و همزمان نیز اعلام شد، «شتروس ـ کن» به جرم تجاوز تحت تعقیب قانونی قرار خواهد گرفت. جالب اینکه، شبکة کذا پیشتر هم با استعفای «شتروس ـ کن» مخالفت میورزید! بنلادن اقتصادی هم قصد نداشت استعفا بدهد؛ اما پس از دخالت «تیموتی گیتنر»، صندوق بینالمللی پول از استعفای رسمی ایشان خبر داد. و اینجا بود که رسانة مذکور با جنجال پیرامون امکان خودکشی «شتروس ـ کن» در زندان، تلویحاً خواهان قتل وی شد! از اینرو وکلای ایشان با پرداخت وثیقه و سپردن تعهد کتبی و ... حکم آزادی مشروط بنلادن اقتصادی را از قاضی گرفتند تا در صورت لزوم بتوانند، جهت حفظ پرستیژ محفلشان، سر مبارک آنحضرت را بیسروصدا زیر آب کنند. اصولاً راه همة بنلادنها به آب ختم میشود.
محفل کذا را در اینجا رها میکنیم و میپردازیم به اصل مطلب، یعنی به سخنرانی اوباما در وزارت امور خارجة ایالات متحد. این سخنرانی نشان داد که «بنلادن» همچنان سیاست خارجی آمریکا را تعیین میکند. در دورة والکربوش، «بن لادن» با آمریکا دشمن بود و ابزار جنگ به شمار میرفت، در دوران اوباما بنلادن مدافع «چنج» در مصر و تونس شده، و جالب اینکه اوباما نیز همین «چنج» را در تهران میطلبد!
در دورة جرج بوش، یانکیها برای چپاول منطقه ادعا میکردند با «بنلادن» میجنگند، در نتیجه لازم بود بنلادن زنده بماند! در دورة اوباما، به ویژه پس از عملیات «اسلامآباد» گاوچرانها مصلحت خویش را در انتشار «خبر» مرگ بنلادن دیدند. سپس او را به ابزاری جهت تشویق «آشوب» در کشورهای مسلمان نشین تبدیل کردند تا از یکسو با صدور «انقلاباسلامی » به این مناطق آرزوی امام روشن ضمیر میرحسین را برآورند، و از سوی دیگر به حکومت جمکران برای ایجاد آشوب چراغ سبز بدهند. شاید از این مفر گلیم پارة اسرائیل را از آب بیرون کشند و این خرک لنگ را به منزل برسانند. اما حضورشان بگوئیم سخت در اشتباهاند!
سخنرانی باراک اوباما در همسوئی کامل با آخرین «پیام ویدئوئی» منسوب به بنلادن تنظیم شده بود. علامت تعجب هم نمیگذاریم، همچنانکه در وبلاگ «کفاشی سیا» گفتیم، با انتشار «خبر» قتل بنلادن، «باراک اوباما» بالاجبار میباید رسماً بجای وی بنشیند. این است دلیل طرفداری بنلادن از «انقلابهای» تونس و مصر. این به اصطلاح انقلابها، نه تنها هر دو کشور را در هرج و مرج فرو برده، که برای نجات اسرائیل از افلاس، در کشور لیبی نیز جنگ داخلی به راه انداخته! پس بشتابید برای «انقلاب» تا «ما»، یعنی آمریکا مجبور نشویم همچون نمونههای افغانستان و عراق، جهت استقرار دمکراسی در کشورتان دست به لشکرکشی بزنیم. این بود محور اصلی سخنرانی اوباما در وزارت امور خارجة یانکیها. دنبالة این سخنرانی مزورانه را نیویورک تایمز به خیال خود، با انتشار «خبر» همکاری جمکران با بنلادن در سوءقصدهای نیویورک تکمیل کرد!
ایجاد آشوب با هدف براندازی، به ویژه در کشورهای نفتخیز، سیاست خارجی دستگاه اوباماست که به لشکرکشی هم نیازی ندارد. این سیاست در سال 1357 در ایران اعمال شده و نتایج درخشان آن هنوز در برابر ماست: تحمیل حکومت آخوند بر ملت ایران، جهت تداوم سیاست استعماری «شیخوشاه»؛ البته به نام آزادی ملت ایران! هر چند این نوع حکومت به گواهی تاریخ معاصر در واقع به کام دولت آدمخوار اسرائیل و ارباباناش در غرب بوده و خواهد بود. اما به دلیل درهم شکستن کاسه و کوزة چپنمایان اسرائیلپرست که با جنجال «شتروس ـ کن» آغاز شد، نیویورک تایمز نیز رسماً به زمینه سازی جهت تهاجم نظامی به ایران پرداخت و رسانههای جمکران نیز همزمان با گسترش جنگ زرگری به معنویات چنگ انداختند.
«نبرد» بیامان کیهان و حنازرچوبه را از دست ندهید! این جنگ تنبهتن فقط با هدف بازارگرمی برای همان جریانی به راه افتاده که مردهشویان آن را «جریان انحرافی» لقب دادهاند. و اما مهرنیوز نیز جنگ «خونینی» را با «ظواهر غرب» آغاز کرده!
به گزارش مهرنیوز، مورخ 29 اردیبهشتماه سالجاری، آخوند قرائتی در همایش «اخلاق در وکالت» سخنان شیوائی بر زبان رانده که چارچوب «اخلاق» و «وکالت» را در ذهن علیل آخوند جماعت مشخص میکند. در این اظهارات قرائتی «حقوق نطفه» را بجای حقوق انسانی نشانده و وکالت را نیز «عبادت» معرفی کرده:
«حقوق از [...] نطفة انسان آغاز میشود [...] مردم از طریق رسانة ملی با حقوق خود آشنا شوند [...]»
بله همة نطفهها برای آشنائی با حقوق خود، میباید تلویزیون جمکران را حتماً تماشا کنند! قرائتی در ادامة اظهارات ابلهانهاش میگوید، کراوات هیچ خاصیتی ندارد، آنرا باز کنید و بندة خدا باشید. ولی این «فیلسوف» گرانقدر که همه چیز را در بندگی و «خاصیت» میجوید، نمیگوید در این گرمای تابستان خاصیت دستاری که بر کلة پوکش بسته چیست! باری آخوند قرائتی در ادامه فرموده، وکیلی که بندة خداست، بجای دفاع از حقوق موکلاش، میباید در مورد او قضاوت کند:
« [...] کراوات [...] نه شما را گرم میکند نه میپوشاند و نه نشانة شخصیت شما است بهتر است آن را باز کنید [...] شما اول باید بنده خدا باشید بعد وکیل [...] اگر [موکل شما] ناحق میگوید دفاع از او و کسب درآمد از این دفاع حرام است [...] وکالت عبادت است [...]»
چه سخنان حکیمانهای! این است مفهوم «وکالت» در صدر اسلام. همچنانکه گفتیم ویژگی آخوند مرزشکنی و انسانستیزی است. از اینرو لندن و واشنگتن به حکومتهای اسلامی ارادت ویژه دارند. قرائتی کیست که به خود اجازه میدهد وکیل را در جایگاه قاضی بنشاند و در مورد پوشش دیگران نیز قضاوت کند؟ یک اوباش دستاربند که میگوید کراوات از آنجا که کسی را گرم نمیکند و نمیپوشاند، پس کسی حق ندارد از آن استفاده کند. شاید به همین دلیل دیروز «شتروس ـ کن» بدون کراوات در دادگاه حضور یافته بود تا بندگی خود را به اثبات برساند، بگذریم! مسلماً قرائتی ریش و پشم و دستار آخوند جماعت را منبع فواید بسیار میداند؛ فوایدی که فرصت نشده به آنها اشاره داشته باشد. دستار قرائتی از آنجا که منافع طویلة مککارتی را مد نظر دارد، مسلماً بسیار «مفید» است. و اما ریش ایشان از آنجا که کپل ارباب را در لندن گرم نگاه میدارد؛ نه تنها مفید، که نشانگر شخصیت برجستة ایشان نیز هست!
...
...