شنبه، آذر ۳۰، ۱۳۹۸

یلدا، یانکی، یاوه!



در راه زندگی،
دیگر فریب هم به سرابم نمی‌برد
پرکن پیاله را
(فریدون مشیری) 
 
شیپورهای استعمار که با هدف سرکوب فرهنگی ملت ایران،  توهمات مقدس اسلام را در مصاف با جشن‌های «غیرمقدس» ایرانی قرار داده‌اند،   اکنون به دلیل فرسایش شمشیر توحش اسلام،   شگرد نوینی اتخاذ کرده،   می‌کوشند «انسانی‌ات» را با ایرانی‌ات ما در تخالف نشان دهند.   برای حقنه کردن همین پروپاگاند ایران‌‌ستیز است که رضا پهلوی ضمن جایگزینی «جشن یلدا» با «شب چله»،   بساط روضه و زوزه و شب چهلم پهن کرده!

جشن یلدا،   مانند دیگر جشن‌های اقوام ایرانی،  با آرمان‌های  بین‌الملل گورستان‌پرستان در تضاد است،    چرا که سدی است در برابر اجرائی کردن طرح استعماری «جهان اسلام!»   به همین دلیل در آستانة جشن‌ یلدا،   وزارت امور خارجة آمریکا «دین درد» گرفته و مدافع «حقوق بشر مردم ایران» شده؛   شیپورهای غرب بساط روضه و زوزه و «گرانی اقلام سفرة یلدا» پهن کرده‌اند؛   پامنبری‌های‌شان هم به مصداق «نگا به دست ننه کن ...» کنسرت لغو می‌کنند!  ولی از همه جالب‌تر «عملیات قهرمانانة» رضا پهلوی است!  ایشان که برای تکرار دور باطل خیز برداشته،   در هماهنگی با این سیلاب ضدایرانی،  در مورد شب یلدا یک «فتوای» سراپا ماتم و مرده‌پرستی صدوریده‌!   فتوائی که هیچ ارتباط فرهنگی با شب یلدا ندارد؛   برخاسته از آداب و رسوم مرده‌خوری شیعی‌ها و زبان عوام در مورد برگزاری «شب چله» است!  اینچنین است که شاه به یاری شیخ می‌آید؛  ‌ زبان عوام و مراسم چلة‌ ملایان را به جشن یلدا و نمادهای اسطوره‌ای ایرانیان باستان تحمیل می‌کند،  و از همه مهم‌تر تعداد قربانیان کودتای استعماری بنزین را به ده‌ها هزار تن افزایش می‌دهد:     

«[...] امشب ده‌ها هزار ایرانی در چهارگوشه ایران هستند که چند روز پس از این شب چله‌ باید در مراسم چهلم عزیزان‌شان،   زیباترین و دلیرترین جان‌باختگان راه میهن،  درخشان‌ترین فرزندان مهر و رشیدترین دشمنان اهریمن،  شرکت کنند.»
منبع:  رادیو فردا،  مورخ 21 دسامبر 2019 

اگر رضا پهلوی می‌پندارد با رونویسی و «تکرار» اراجیف امثال بنی‌صدر و خمینی در سال 1357 می‌تواند در تهران تاج همایونی بر سر بگذارد،  اشتباه می‌کند؛  ایران آن نیست که چهار دهة پیش بود.   و مسلم بدانیم بر خلاف انتظارات ایشان «چند روز پس از این شب چله»،  ده‌ها هزار ایرانی مراسم آخوندی شب چهلم برگزار نخواهند کرد!   آنهم در شرایطی که به دلیل خفقان مصلحتی حکومت شیعی‌ها،   هیچ آمار دقیقی از تعداد قربانیان کودتای ناکام «یانکی ـ شیعی» در دست نیست!   پیشتر هم برخی از مقامات جمکرانی،   از جمله شمخانی،  85 درصد از این تعداد نامعلوم را در ردة «معلوم» و مشخص خودشان قرار داده بودند!   البته رضا پهلوی در این میان تنها نیست؛  خیلی‌ها به میمنت کودتای بنزین، خواب تاجگزاری دیده‌اند،   و نیازی نیست که بگوئیم چنین «معجزاتی» را فقط در طویلة شیعی روتچیلدها می‌توان مشاهده کرد!   

ملت ایران، 40 سال پیش نیز در مورد قربانیان سینما رکس آبادان و  میدان ژاله،  شاهد همین سکوت‌های مصلحتی از سوی دربار پهلوی،   تته‌پتة کیهان و اطلاعات،  و عربده‌جوئی خمینی،  و هیاهوی شیپورهای گورستان‌پرستان بود!  هر چند واکنش عجیب و غیرمنطقی دربار، روزنامه‌ها و مقامات کشور در آن روزها،  اینک در شبکة رسانه‌ای داخلی و خارجی به  سکوت برگزار می‌شود.   

ولی اگر کسی اواخر دوران پهلوی دوم را به یاد داشته باشد،  از بحران‌سازی و سکوت امروز حکومت شیخ‌الله به هیچ عنوان تعجب نمی‌کند؛  ‌ این حکومت عین دستگاه آریامهر،   بدون اجازة ارباب آمریکائی حتی حق اطلاع‌رسانی هم ندارد.  شاهد بودیم که چگونه فدائیان اسلام، آتش زدن تماشاچیان در سینما رکس آبادان را به حساب پهلوی‌‌ها نوشتند،  و دربار قدرقدرت پهلوی در کمال متانت و به علامت «رضا» خفقان گرفت،   و اتهام چماقداران را با جان و دل پذیرفت.

همین سکوت بوق‌های رسمی حکومت را در مورد رخدادهای 17 شهریور 1978 نیز به چشم دیدیم.  روزنامه‌های اطلاعات و کیهان ـ   شیپورهای رسمی دو کودتای سوم اسفند و 28 مرداد ـ  نه آماری از تعداد قربانیان ماجراجوئی ارتش شاهنشاهی بر علیه دولت شریف‌ امامی در میدان ژاله ارائة دادند،   و نه به نقش شاخک‌های ضدایرانی حکومت در ایجاد و انعکاس این ماجرا اشاره‌ای کردند.  همه در سکوت پذیرفتند که «شاه در میدان ژاله، مردم را قتل‌عام کرده!» و این پیامی بود که حکومت دست‌نشانده به ملت ایران می‌داد.

ولی جریان از اینقرار بود که علیرغم وجود فرصت کافی ـ  حداقل یک هفته ـ   جهت موضع‌گیری در مورد تظاهرات اعلام شده در میدان ژاله،‌   اعلامیة رسمی «ممنوعیت تجمع و تظاهرات»،  ساعت 7 صبح 17 شهریورماه از رادیو تهران پخش شد!  یعنی در ساعتی که گروه‌های وسیعی از تظاهرکنندگان در میدان ژاله حضور به هم رسانده‌ بودند!   بعد هم بوق‌های رسمی و غیررسمی غرب ـ  رسانه‌ها و دکه‌های حقوق‌بشر فروشی ـ   موفق شدند چند هزار «قربانی» در میدان ژاله کشف کنند.   هولیوود هم فیلم کوتاهی از تیراندازی و کشتار «هزاران» تظاهرکننده در میدان ژاله ساخت و در اختیار مشتاقان قرار داد! در این میانه،‌  دربار پهلوی خفقان گرفت تا میدان از دست سگ‌های هار و تازه‌نفس آمریکا و انگلستان خارج نشود،   و اینان بتوانند با برگزاری مراسم روضه و زوزه و خصوصاً «چلة شهداء»،   یک جنبش گورستانی در کشور به راه انداخته،   مشتی ملا و اوباش را به جان ملت ایران بیاندازند.   

جالب اینجاست که اگر برای قربانیان کودتای میدان ژاله خیلی‌ها یقه جر دادند،  از آنجا که ‌سینما رفتن،  مانند دیگر فعالیت‌های غیرارزشی و غیرآخوندی،  آنقدرها مورد پسند بین‌الملل گورستان‌پرستان نیست،  برای قربانیان آ‌تش‌سوزی عمدی در سینما رکس آبادان هیچ مراسمی برپا نشد!   در هر حال 40 سال پیش با استفاده از خفقان دستگاه آریامهر، ‌ فدائیان اسلام بساط «شب چهلم» و مرده‌خوری پهن کردند،   و با تکیه بر تساهل و تسامح ارتش استعماری،  سوار بر امواج شایعه و جنجال رسانه‌های غرب از این شب چهلم به آن شب چهلم دویدند،   تا یک «جنبش گورستانی» تمام عیار و مطلوب دستگاه کارتر به راه افتد.   همزمان با تحرکات گلة وحش در ایران،   علاوه بر واتیکان،  دولت وقت چین نیز به دستگاه کارتر ابراز ارادت کرد و اویغورها را به عنوان پیاده نظام القاعده به افغانستان فرستاد و برخلاف این روزها که آمریکا و رعایا مدافع حقوق اویغورها شده‌اند، آنروزها هیچکس برای حقوق اویغور‌های چین، پستان به تنور نچسباند!   دلیل هم روشن است؛‌ آتلانتیست‌ها دست اندرکار جایگزین کردن استبداد فرسوده با استبداد تازه نفس،  و تبدیل ایران به پشت جبهة تروریسم در افغانستان و نهایت امر کل منطقه بودند.            

 امروز هم سناریوی آمریکا برای ایران همان است که بود.  از اینرو حکومت ملایان همان نقش 40 سال پیش دربار پهلوی را ایفا می‌کند؛  در سکوت فرو رفته تا راه برای زوزة رسانه‌های ارباب و میدان‌داری و بلبل‌زبانی رضا پهلوی و سروسامان گرفتن فاشیسم تازه‌نفس باز باشد.  و باید اذعان کنیم که در این گیرودار،‌ رضا پهلوی برای تحکیم پایه‌های فاشیسم،   از هیچ تلاشی فروگزار نکرده.

اعلیحضرت ابتدا  بالای منبر پریده خواهان استقرار «حکومت ایرانی» شدند،  بدون آنکه برای حکومت کذا تعریف حقوقی ارائه دهند!   در گام بعد رضا پهلوی برای شرکت در مراسم چهلم «پویا بختیاری» فراخوان داده،  و از همدردی با خانوادة بختیاری به عنوان «مسئولیت شهروندی» یاد کرده.   دلیل هم اینکه پدر مقتول ـ  در صورتیکه این مقتول مانند ندا، قلابی و رسانه‌ای از آب در نیاید ـ  با نادیده گرفتن چهل سال جنایات حکومت اسلامی،  جنازة پسرش را هم به ابزار فروش «اسلام خوب» تبدیل کرده:

«[...] این‌ها به اسلام اعتقادی ندارند و اگر کسی که به اسلام اعتقاد داشته باشد مردم خودش را نمی‌کشد[...]»
منبع: رادیو فردا، مورخ 10 دسامبر 2019

بله آن‌ها که طی 40 سال اخیر توسط حکومت ملایان به قتل رسیدند هیچ اهمیتی نداشتند قتل‌شان «اسلام این‌ها» را خدشه‌دار نمی‌کرد!  به همین دلیل حمایت از اسلام‌فروشی و برگزاری مراسم آخوندی شب چهلم در ذهن رضا پهلوی با «مسئولیت شهروندی» ترادف پیدا کرده!   بله،   اسلام خیلی خوب است!  طی سدة اخیر ملت ایران را همین اسلام به سپر بلای آتلانتیسم در برابر مسکو تبدیل کرده،  و نان لندن و واشنگتن را در روغن فراوان انداخته.   پس چه دلیلی  دارد که رضا پهلوی سنگ اسلام را به سینه نزند؟!

حال ببینیم «حکومت ایرانی» پیشنهادی رضا پهلوی چه می‌تواند باشد؟  از منظر تاریخی در کشور ایران هیچگاه حکومتی که بتوان آن را با معیارهای معاصر ـ  حقوق بشر، آزادی بیان،  آزادی‌های فردی و اجتماعی زنان،  حقوق برابر انسان‌ها و ... ـ  به قیاس کشید وجود نداشته.  مسلماً رضا پهلوی نمی‌تواند به این پرسش ساده پاسخ دهد که این چه نوع حکومت ایرانی است که هرگز در ایران سابقة تاریخی نداشته؟  آن‌ها که کورش و داریوش را برای ما ملت از خاک بیرون کشیده‌اند،  چهار دهه پیش هم برای توجیه مزخرفات خمینی، به نبش قبر حسین عین و علی عین اشتغال داشتند،  و چه بهتر که خفقان بگیرند؛  حنای‌شان دیگر رنگی ندارد. 

به استنباط ما،  برای «حکومت ایرانی» پیشنهادی رضا پهلوی فقط می‌توان همان «حکومت نه شرقی،  نه غربی» ملایان را متصور شد.   تکه استخوانی که آنگلوساکسون‌ها برای دستگاه آلمان نازی پرتاب کرده بودند؛  باقیمانده‌اش را نیز کلنل‌آیرون‌ساید در دهان محفل «شیخ‌وشاه» گذاشت تا از «اسلام» پاسداری کند؛   و... و امروز هم گویا تغذیة حضرات از پس‌ماندة سفرة دستگاه آلمان نازی همچنان می‌خواهد ادامه داشته باشد،  حداقل این تصور رضا پهلوی است:                                                          

«[...] بر ماست که به هر شکل که می‌توانیم هم‌میهنان داغدارمان را در مراسم سوگواری‌ و یادبود عزیزان‌شان هم‌راهی کنیم[...]‌»         
 منبع:  رادیوفردا، ‌ مورخ 21 دسامبر 2019  

بله از آنجا که شیعی‌جماعت از نظر ذهنی در قرن هفتم میلادی و در رسم و رسوم اعراب متجاوز گرفتار آمده،   شیفتة روضه و زوزه و «شب چهلم» است!  هرگز به ذهن منجمدش خطور نخواهد کرد که برای گرامیداشت یاد عزیزان می‌توان کنسرت هم بر پا نمود!  رضا پهلوی، تحت نظارت ساواکی‌های بازنشسته‌ای که دورش را گرفته‌اند،   از آن شیعه‌ها شده که بیش از ملایان به این بساط دل بسته!  

ولی تاریخ سدة گذشته به ما می‌آموزد که پس از قلع و قمع سرداران مشروطه،‌  همین بساط آخوندبازی بود که ملت ایران را به افلاس انداخت و دکان استعمار را رونق داد.   رضا پهلوی هم از قضای روزگار موجودیت‌اش به همین سیاست ایران‌ستیز و اسلام‌نواز مدیون است.  و این روزها که حکومت ملایان گرفتار شده؛  قربانیان کودتای استعماری بنزین را «شهید» اعلام می‌کند؛‌   دکان ایران‌ستیز «نبرد با اسرائیل» را در عرصة مسابقات جهانی برمی‌چیند؛  و در سازمان ملل با نمایندة ارباب یانکی‌اش بالاجبار گفتگوی علنی می‌کند،   برای محفل «شیخ‌وشاه» روزهای تلخ و غم‌انگیزی است.   خصوصاً که آمریکا هم پس از دریافت لگد نامرئی مسکو ناچار شده در مورد توافق هسته‌ای عقب بنشیند،   و حسن روحانی و همراهان را به ژاپن احضار کرده،  و ... و از همه مهم‌تر اینکه دولت ژاپن برای هیأت شیعی میز شب یلدا چیده!   

بله این روزها برای بین‌الملل گورستان‌پرستان،   روزهای تلخ و غمگینی است،   از اینرو جملگی پیرامون مرگ و ماتم،  و بر علیه کنسرت و جشن یلدا به اجماع رسیده‌اند.   سگ‌های هار و وفادار عموسام که در زمینة روضه و زوزه و سوگواری دکترا دارند،   در دو گام سرنوشت‌ساز برپائی کنسرت و جشن یلدا را تحریم ‌کرده‌اند.  در گام نخست، کنسرت و «جشن» را با شادی و خوشحالی در ترادف قرار می‌دهند،   و در گام بعد با تکیه بر پیامد‌ وحشیگری‌ صاحب قلادة آمریکائی‌‌شان در کشور می‌گویند،   «چه جائی برای جشن و شادی باقی مانده؟!»

جشن چیست؟ ‌ جشن اجرای یک مجموعه مراسم است که در عرصة غیررسمی،  در خانواده و در عرصه رسمی توسط دولت ونهادهای دولتی اجرا می‌شود.   ولی به دلیل حاکمیت توحش اسلام در ایران،  جشن‌های ایرانی در ردة منهیات چماقدار و چپ‌نما قرار گرفته.   این جشن‌ها برای چماقدار «باطل»،  و برای چپ‌نما «بورژوائی» است!   ‌چرا که با دین و مقدسات و خرافات و تعلقات و تعصبات و سکسی‌ایسم چماقدار،  و «سنگر متعفن» چپ‌نمائی و هواداری از دیکتاتوری کارگری نمی‌تواند همسوئی داشته باشد.  در نتیجه هواداران تحریم کنسرت گوگوش،‌  فدائیان لغو کنسرت، و مخالفان جشن یلدا،  همه سر در آخور گله‌پروری و جمع‌پرستی و شیطان‌سازی گذارده‌اند،  به این امید که بار دیگر با توسل به دکان شهید‌سازی و تداوم  «شب چهلم»،  ملت ایران را به گورستان بفرستند، و سفرة ارباب یانکی‌شان را رنگین‌تر کنند.