جمعه، آذر ۰۷، ۱۳۹۳

پامفیلوس پاترنوس!




واژة‌«پَمفلِت» در زبان انگلیسی،  از ریشه یونانی «پامفیلوس» مشتق شده و به معنای «جزوة عامه‌پسند» است.
 
با کاهش چشمگیر بهای نفت در پی نشست «روسیه ـ  اوپک»،  جنگ نفت رسمی‌ات یافت و آمریکا که در درگیری نظامی خاورمیانه و اوکراین شکست خورده،‌  به جنگ اقتصادی روی آورد.   البته برندة نهائی این جنگ هنوز مشخص نیست،   ولی می‌توان حدس زد که اقتصادهای «تک محصولی» نظیر ونزوئلا،  عربستان،  و ... و خلاصه شیخ‌نشین‌های خلیج فارس ‌بازندگان اصلی آن باشند!  به عبارت دیگر،   دوران سلطنت «پترودلار» رو به پایان دارد،   و تا فروپاشی اقتصادهائی که صرفاً بر نفت تکیه کرده‌اند،  راه درازی در پیش نداریم.   جنگ اقتصادی گاوچران‌ها هم مانند انتشار جزوة ایدئولوژیک و عامه‌پسند «والری تریلرویلر» در ایران از پیامدهای «تمدید» مذاکرات هسته‌ای وین باید باشد!

تمدید این مذاکرات که با اخراج چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا تقارن زمانی یافت،  تحولات عجیبی در فرانسه و بریتانیا ایجاد کرد!   ابتدا دادستانی پاریس از خواب 20 ساله بیدار شد و تصمیم گرفت شرکت نفتی توتال را به اتهام پرداخت رشوه به حکومت ملایان تحت تعقیب قرار دهد!   سپس،   «اینترپل» نیز از خواب پرید ـ  فرانس‌پرس،  ‌مورخ 27 نوامبر2014 ـ   ‌و برای پوگاچف،   از اوفسکی‌های غارتگر روسیه که در لندن اقامت دارد، حکم بازداشت صادر کرد.   در کنار این «بیداری‌های» حقوقی شاهد «بیداری» بوق‌ تبلیغاتی بریتانیا در تقابل با فرانسه و آمریکا نیز هستیم!   از آنجمله است تظاهرات گستردة «مردم» بر علیه تبعیض نژادی در برابر سفارت آمریکا در لندن،   و گستردن فرش قرمز توسط بی‌بی‌سی  برای «تریلر ویلر» ـ  گرل فرند اخراجی فرانسوا اولاند ـ،  با هدف بازاریابی برای یک «پامفیلوس» ضداجتماعی!

بله،   پاترنوس پس از چند سده «بت‌شکنی» ـ  تبدیل کشور به طویله ـ  در ایران و دیگر کشورها،  کارش به «بت‌شکنی» در کشور فرانسه رسیده و برای انجام این عملیات خداپسندانه چه کسی بهتر از والری تریلر ویلر،   خبرنگار «پاری‌ماچ»،  ‌ ورق‌پارة گروه «فلیپاچی» در ینگه دنیا!   در وبلاگ «چمین‌وطنان» به نمونه‌ای از ضدی‌ات بوق «فلیپاچی» با لائیسیته اشاره کرده‌ایم و نیازی به توضیح بیشتر نمی‌بینیم.     

باری، والری تا زمانیکه از الیزه اخراج نشده بود،   و می‌توانست بدون قبول مسئولیت،  از مزایای «قدرت» بهره‌مند شود،‌  در مورد فرانسوا اولاند بلبل‌زبانی نمی‌کرد،  و روابط اولاند و «ژولی گایه» را هم پذیرفته بود.   یادآور شویم این روابط پیش از انتخاب اولاند به ریاست جمهوری جریان داشت و «تریلرویلر» هم با کمال میل آن را نادیده می‌گرفت،   چرا که  رسانه‌ها در اینمورد افشاگری نکرده بودند.   سکوت رسانه‌ای فقط زمانی شکست که الیزه می‌بایست به کاخ سفید نزدیک‌تر می‌شد.   و اینچنین بود که در آستانة سفر اولاند به واشنگتن شاهد جابجائی بی‌سروصدای قدرت در فرانسه بودیم.   همانطور که در وبلاگ «مانش و مهرویان» گفتیم اخراج «والری تریرویلر» از الیزه با تغییر ریاست فستیوال کن و رئیس ستاد کل ارتش فرانسه،   و همچنین ممنوعیت نمایش «دیوار» به بهانة مضحک «اسرائیل‌ستیزی» تقارن زمانی یافت.   یادآور شویم دیوار اسرائیل شباهت عجیبی به دیوار برلن دارد و با توجه به نقش فعال آلمان در کودتای اوکراین،  به احتمال زیاد دیوار اوکراین نیز به دیوار کذا شبیه خواهد بود!   بگذریم،  برای پوشش دادن به این جابجائی قدرت بود که «تریلرویلر» را از کاخ الیزه اخراج کردند تا «مردم فرانسه» بر یک نقطه «معنوی» متمرکز شوند:  پائین‌تنة رئیس‌جمهورشان!   

گام دوم این سیاست،  توجیه «انتقام‌جوئی» از طریق لجن‌پراکنی به فرانسه و بنیادهای سیاسی این کشور بود.  و این مهم نیز با انتشار جزوة ‌ایدئولوژیک و‌ عامه‌پسند «تریلرویلر» تحقق یافت.
این جزوه که با هدف تخریب و گسترش خشونت تنظیم شده،  در عمل تخریب جایگاه ریاست جمهور و مردم فرانسه،‌   و به ویژه تخریب جنسیتی را دنبال می‌کند!  در جزوة کذا، والری تریلرویلر در جایگاه زن مظلوم و «قربانی» مهم‌ترین دولتمرد جمهوری فرانسه نشسته.  مردی که با رأی مردم فرانسه در جایگاه ریاست جمهوری قرار گرفته،  و به ادعای «والری تریلرویلر» با «ساده‌زیستی» بیگانه است و «مردم فرودست» فرانسه را به دیدة‌ تحقیر می‌نگرد!   بله،   والری قربانی این مرد «پلید» شده،  و برای اجرای «عدالت» و احقاق حقوق پایمال شده‌اش یک «پامفیلوس» ایدئولوژیک و عامه‌پسند «نوشته» که از قضای روزگار به مذاق داس‌ا‌لله و بوق تروریسم جهانی ـ  بی‌بی‌سی ـ  خیلی خیلی خوش آمده.   پس روشن است که این شاهکار ابتذال مورد استقبال زال‌ممد رایش هم قرار گیرد!
     
ولی از آنجا که داس‌الله به این زینب فرانسوی دسترسی ندارد،   و در ضمن به دلیل دریوزگی در دکان آخوند ارتباط زن و مرد را خارج از چارچوب ازدواج «نفی» می‌کند،  یک ویراست بومی از جزوة «والری» تحت عنوان «دور از جون صدرالدین،  همه شوهرها مثل هم‌اند» منتشر کرده،   تا در زمینة نفی جنسی‌ات و گسترش تخریب و حماقت و خشونت از بی‌بی‌سی عقب نمانده باشد!    بله فعالیت فرهنگی در حکومت زال‌ممد یعنی تبلیغ نفرت و خشونت و گسترش و ترویج ابتذال و لات‌بازی.  و داس‌الله هم به عنوان شاخک چپ‌نمای زال‌ممد،  خشونتی را که در «داستان» والری ساخته و پرداخته شده در فیسبوک «عترت» بازتولید کرده!   

«عترت» نام پرسوناژ «راوی» است که در ظاهر همسرش را به باد سخره گرفته،   ولی در واقع مدرنیته،  بنیاد سلطنت، ‌ ایرانیان،  فرودستان و روابط بهنجار زن و مرد را چه در جامعه،   و چه در حریم خصوصی‌شان به زیرلگد انداخته!   برای این تخریب همه جانبه کافی است از «مرد» یک شیطان ساخته شود،  و زن به عنوان شریک زندگی در جایگاه قربانی این شیطان قرار گیرد.   به این ترتیب «قربانی» برای تخریب نمادهای قدرت انسان‌محور و نزاکت جامعة‌ لائیک «به نقل قول» از مرد یا شایعه‌پراکنی و دروغ‌پردازی روی می‌آورد و وظیفة‌ تخریب روابط اجتماعی متعارف ـ  رابطة زن ومرد،  رابطه پدر و فرزند و روابط زن و شوهر را نیز شخصاً و راساً برعهده می‌گیرد؛  به همین سادگی!   به عنوان نمونه «عترت» از زبان همسرش،  ایرانیان را چنین معرفی می‌کند:

«[...] او [...]گاهی سر تکان میده و میگه[...] ‌من این ایرانی‌های احمق نمک‌نشناس را خوب می‌شناسم با گاو و خر که نباید مدارا کرد[...]»
منبع:  پیک نت،  مورخ سوم آذرماه سالجاری 

با شناختی که از تریلرویلر داریم،   اگر مطلب پیک‌نت را به دقت مطالعه کنیم خواهیم دید که پرسوناژ  «عترت» در واقع ویراست جمکرانی و مزدوج «والری» است.   زنی که همسرش را تحقیر می‌کند؛   روابط غیرمتعارف او را با زنان دیگر ـ گرل فرندهای سابق‌اش ـ  نادیده می‌گیرد،   و در جمع،  رفتار موهن همسرش را تحمل می‌کند:

«[...] شوهر محترم برای زنش اصلاً احترامی قائل نیست.  بخصوص در جمع دوستان سعی می‌کنه به او توهین کنه[...]»  
همان منبع

علیرغم این رفتار ناهنجار،  والری جمکرانی هم شهامت ندارد از «آقا» جدا شود،  و به همین دلیل زندگی خصوصی‌اش را رسانه‌ای کرده!   به عبارت دیگر،   این قماش داستان‌های  «عشقی» را فقط از زبان آخوند جماعت می‌شنویم.  چرا که،‌  آخوند  با حریم خصوصی و نزاکت اجتماعی بیگانه‌ است؛  جامعة مختلط را نفی می‌کند و نهایت امر «جنس مخالف» را به عنوان «دشمن» می‌نگرد.   خلاصه بگوئیم،  آخوند ضداجتماعی و جنسی‌ات‌ستیز است!   از اینرو خاخام و کشیش و ملا لباس زنانه بر تن دارند و به بهانة‌ مخالفت با ظلم و ستم «شاه»،   ضمن سرکوب زنان،   زندگی غیرآخوندی و جامعة مختلط را نفی می‌کنند!   ولی این گله وحش دیگر برای تأمین منافع آتلانتیسم کفایت نمی‌کند.  از اینرو لجنزار مطلق‌گرائی برای گسترش ابتذال و خشونت یک لشکر آخوند مونث نیز بسیج کرده؛   اینان وظیفه دارند از طریق اعلان جنگ به مردان،   جامعة مختلط را نفی کنند!   هدف این است که ارتباط سازندة  زن و مرد در کشورهای غرب به «نفرت» زن از مرد منجر شود.   به این ترتیب جوامع اسلام‌زده و اردوگاه غرب به عنوان مکمل یکدیگر،  در برابر دیگر کشورها از جمله در برابر روسیه قرار می‌گیرند!   حداقل آتلانتیست‌ها چنین می‌پندارند که با پائین‌تنة آخوندهای مونث و مذکر می‌توانند پردة‌ آهنین را از نو بازسازی کنند!   مسلم است که این قماش پردة «آهنین» در واقع ژلاتینی و لرزان و مضحک از آب در خواهد آمد.  و پس از خط و نشان کشیدن آنجلا مرکل برای روسیه،   اهداء جایزة صلح اشتوتگارت به ادوارد سنودن،   همزمان با مذاکرات وین شاهدی است بر همین تزلزل‌ها!
    
البته تزلزل به این مختصر محدود نمی‌شود.   طی هفته‌ای که گذشت،   در مسکو نیز مذاکراتی در جریان بود که در رسانه‌ها به سکوت برگزار شد.   در این مذاکرات علاوه بر نمایندة ویژة رهبر کره شمالی،   یک هیئت بلندپایه از آمریکا نیز حضور داشت.  و همانطور که در وبلاگ «مچلیس و مک‌دونالد» گفتیم،   قرار شد شرکت «روس‌اتم» به اوکراین سوخت هسته‌ای تحویل دهد.   مسلماً در مذاکرات مسکو توافق‌های دیگری نیز صورت گرفته که به مذاق خیلی‌ها در «اتحادیه  اروپا» خوش نیامده!   به همین دلیل پارس کردن محافل جنگ سرد به روسیه،   و پوچ‌گوئی یورونیوز و دیگر وق‌وق ساهاب‌های آتلانتیسم در داخل و خارج مرزها شدت یافته و کار یاوه‌گوئی به جائی رسیده که بعضی‌ها به صورتی نه چندان تلویحی در کامنت‌های «نفت و گاز،  قربانیان تمدید توافق اتمی» ـ  رادیوفردا،  ‌مورخ 27 نوامبر2014 ـ    دو گزینة‌ «نوکری» به ملت ایران پیشنهاد کرده‌اند!

باری به محض انتشار خبر تمدید مذاکرات هسته‌ای،   حسن روحانی از آن استقبال کرد و رئیس مچلیس جمکران «عقلانی‌ات» آن را مورد تأئید قرار داد.   سپس مقام معظم به صورت تلویحی و «توئیتری» موافقت خود را اعلام فرمودند،‌  و همزمان لات‌بازی مچلیس و حسن فوتبال در مورد وزارت علوم نیز پایان گرفت.   و اما در حاشیة این مذاکرات،   فرصتی طلائی فراهم آمد تا حکومت ملایان دامنة ابتذال و خشونت را هر چه بیشترگسترش دهد.   هیاهوی رسانه‌ای پیرامون قتل «فرضی» یا واقعی دبیر فیزیک توسط دانش‌آموز خشمگین و ادعای ممانعت نیروی انتظامی از «حضور مردم» در مراسم تشییع جنازة مقتول در واقع تداوم همان سناریوئی است که در پی پروپاگاند اسیدپاشی،   با «مرگ» جوان هنرمند و خودکشی جوان ورزشکار به صحنه آمده بود،   و اینک به چاقوکشی «دانش‌آموز» و قتل «دبیر علوم» رسیده!   

به این ترتیب،‌   علاوه بر شلاق زدن و اعدام و سنگسار در ملاء‌عام،   و ارعاب زنان با اسیدپاشی،  مرگ،  خودکشی و قتل مردان جوان بر عرصة فعالیت‌های «غیرایدئولوژیک» هنری،  ورزشی و آموزشی نیز سایه افکنده و به ادعای بوق‌های جمکران،  نیروهای انتظامی از ابراز همدردی «مردم» با این قربانیان ممانعت می‌کنند!    در نتیجه،  در این پروپاگاند،  قربانیان غیرحکومتی که به نحوی از انحاء‌ مورد «ظلم و ستم» قرار گرفته‌اند،  از «محبوبیت مردمی» برخوردار می‌شوند!   به دلیل همین عملکرد نیروی انتظامی ـ  سیاسی کردن تشییع جنازه ـ  «مردم» خشمگین هستند و زمینة «درگیری‌های خیابانی» هم فراهم آمده،   و ... و جمکران هم مثل فرگوسن در پشت پردة دود و آتش قرار گرفته!   

این سناریوی فرسوده همان است که آتلانتیسم در اواخر دوران پهلوی دوم به صحنه آورده بود،   و با تکیه بر بساط مرگ‌پرستی عاشورا،   و با خیانت برخی سران ارتش و همراهی بازرگان‌ها و فروهرها و سنجابی‌ها و ...  بر علیه دولت قانونی شاپور بختیار کودتا کرد.   اینک هم آتلانتیسم می‌پندارد با تکرار همین سناریوی نخ‌نما،  همان نتیجة مطلوب را به دست خواهد آورد!   همانطورکه برخی محافل در ایالات متحد می‌پندارند با تکرار سناریوی دوران جرج بوش «پدر» ـ   سیاسی کردن قتل یک سیاهپوست توسط پلیس و هی کردن کاسورها به خیابان ـ  می‌توان «شرایط ویژه» اعلام کرده،   با تانک‌ در خیابان‌های آمریکا به سیاستگزاری پرداخت!   بله لات است و تکرار و توحش!

کسی چه می‌داند،  شاید در ادامة این بساط حضرات بخواهند یک‌بار دیگر ارتش صدام حسین را نیز از «کویت» بیرون برانند!   از شوخی گذشته،  تاکنون دامن زدن به درگیری‌های نژادی در ایالات‌متحد،   بهترین ابزار قدرت‌نمائی نظامی عموسام در داخل مرزها بوده.   و شاید به همین دلیل پس از ناکامی آتلانتیسم در براندازی دولت روسیه،   و عدم موفقیت یانکی‌ها در واداشتن ارتش روسیه به دخالت نظامی در اوکراین،   مرگ مایکل براون «رسانه‌ای» شده باشد!   پیش از ادامة ‌مطلب،  و با توجه به اظهارات اخیر سرگئی لاوروف در مورد «تلاش غرب برای تغییر دولت در روسیه»،   یک مینی پرانتز باز می‌کنیم. 

هفتة گذشته وزیر امور خارجه روسیه رسماً از تمایل غرب به «تغییر دولت» در کشورش سخن به میان آورد.   البته سرگئی لاوروف این مطلب را به زبان دیپلماتیک مطرح کرد.   در بسیاری از  رسانه‌ها طرح ترور ولادیمیر پوتین را به ‌سقوط هواپیمای مالزیاایرلاینز مرتبط کرده بودند.  گفته شد که ولادیمیر پوتین در تاریخ 17 ژوئیه برزیل را به مقصد مسکو ترک کرده و هدف اصلی ساقط کردن هواپیمای او بوده.   در هر حال،   سر بعضی پادشاهان بریتانیا و  روسای جمهور آمریکا،   به ویژه طی سدة اخیر زیرآب رفته و خلاصه ترور سران دیگرکشورها برای پاترنوس مثل آب خوردن است.   یادآور شویم حضور پوتین در نشست گروه 20  نیز با زمزمة «ترور» توأم شده بود،   و در پاسخ به همین زمزمه‌ها بود که ناوهای جنگی روسیه در سواحل استرالیا پهلو گرفتند تا ترورکنندگان محترم و نازنازی بدانند که عملیات قهرمانانه‌شان می‌تواند پیامدهای خیلی خیلی بدی هم داشته باشد!   از اینرو پس از نشست گروه 20 که به انسجام اعضای بریکس،‌  و هذیان‌گوئی رجب اردوغان و انزوای آتلانتیست‌ها منجر شد،‌  احیای محور «فرانسه ـ استرالیا» در دستور کار آتلانتیسم قرار گرفت و استرالیا که از سال 1985 با فرانسه «قهر» کرده بود،   ناچار شد بساط‌اش را جمع کند.   اینچنین بود که چند روز پس از پایان نشست گروه 20،   فرانسوا اولاند برای یک دیدار رسمی راهی استرالیا شد!   سفر «بی‌نتیجه» و نمایشی رجب اردوغان به الجزایر نیز در راستای همین محورسازی‌ها صورت پذیرفت.   

نیازی نیست که بگوئیم این محورسازی‌ها با هدف نزدیک‌کردن مهره‌های متزلزل به یکدیگر صورت می‌گیرد؛   هم فرانسه و هم ترکیه به دلیل دنباله‌روی کورکورانه از لندن ـ‌  حمایت از بهارعرب و عملیات براندازانه علیه دولت سوریه ـ  به شدت متزلزل شده‌اند،   و شرایط الجزایر هم که از توضیح بی‌نیاز است!   از سوی دیگر،   اوضاع فرانسه در تونس و مراکش چنگی به دل نمی‌زند.  عدم استقبال از انتخابات ریاست جمهوری تونس به کنار،   میانة مراکش با فرانسه شکرآب شده!  و به همین دلیل در پی کودتای یانکی‌ها در بورکینافاسو،  «جو بایدن» برای کسب موافقت مراکش با اقامت «کومپائوره و اعضای خانواده‌اش» در اینکشور راهی مراکش شد!   یادآور شویم «کومپائوره» در سال 1983 میلادی با حمایت دولت میتران بر علیه «سانکارا» کودتا کرد ـ  سانکارا به سوسیالیسم تمایل داشت ـ  و تا اواخر اکتبر 2014  در قدرت باقی ماند.   سپس همزمان با انتصاب یک آلمانی به نام «شنایدر» به عنوان فرمانده نیروهای آمریکائی مستقر در اروپا،  ‌ «مردم» بورکینافاسو هم بر علیه ظلم و ستم «کومپائوره» تظاهرات کردند و همان نظامیانی که در کشور ساحل عاج حامی کودتای سبز بودند ـ   ژنرال زیدا و شرکاء ـ  در بورکینافاسو هم کودتا کردند و این کودتا مورد استقبال همة موش‌های فاضلاب پاترنوس قرار گرفت!  

وارد جزئیات نمی‌شویم ولی بورکینافاسو همان کشوری است که پس از سرنگونی سانکارا،   علی‌اکبر ولایتی هفته‌ای یک‌بار به آن سر می‌زد و جویای حال و احوال «کومپائوره» می‌شد!   آخوندیسم و فرانسه که از دوران والری ژیسکار روابط گرم و داغی با هم داشتند،  اینروزها روابط‌شان گرم‌تر هم شده تا جائی که وزارت ارشاد جمکران که خیلی ادعای «فرهنگ» دارد،  دولپی به تغذیه از فضولات ناتوی فرهنگی مشغول شده:

«به گزارش ایسنا [...] کتاب برای این لحظه متشکرم [...] توسط نشر به‌نگار در تهران منتشر خواهد شد[...]ناشر فرانسوی کتاب [...] اعلام کرد که این کتاب برای نویسنده‌اش سودی بین 1.3 تا 1.7 میلیون یورو در بر خواهد داشت[...]»
منبع:  رادیوفرانس انترناسیونال،  مورخ 23 نوامبر2014    

بله در فرانسه هم خریداران جزوة «تریلر ویلر» فراوان‌اند!  مشتریان این قماش «ادبیات» افراد ظاهراً بالغی هستند که به بلوغ فکری نرسیده‌اند و همچون کودکان از سوراخ کلید به اتاق خواب پدر و مادرشان خیره مانده‌اند!    با این تفاوت که کودکان برای دید زدن روابط بابا و مامان پولی به پاترنوس پرداخت نمی‌کنند.       


یکشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۹۳

مچلیس و مک‌دونالد!




در آستانة‌ جشن‌ آذرگان،   بی‌بی‌سی نیز به پیروی از رادیوفردا و صدای آلمان،  قرآنی را که سازمان سیا در کتابخانة‌ دانشگاه «توبینگن» جاسازی کرده بود،‌   به عنوان «دست نوشتة امام اول شیعی‌مسلکان» به بازار آورد،  تا زیان‌های ناشی از «توافق هسته‌ای» را کمی جبران کرده باشد!   توافقی که برخلاف توهمات بنیامین نتانیاهو و لات‌‌ولوت‌های مجلس جمکران و همتایان یانکی‌شان می‌باید در شورای امنیت سازمان ملل رسمیت یابد!   به عبارت دیگر،   حکومت زال‌ممد نمی‌تواند با اربابان آتلانتیست‌اش به توافق «دوجانبه» و زیرمیزی برسد.  از سوی دیگر،   در صورت صدور قطعنامة شورای امنیت در مورد توافقنامة هسته‌ای، «کنگرة آمریکا» و پادوهای اسرائیلی و جمکرانی‌اش از منظر حقوقی «حق» نخواهند داشت در چارچوب نیازهای کاخ‌سفید هر لحظه این توافق را به زیر سئوال برند.   و از همه مهم‌تر‌ اینکه توافق هسته‌ای،  حتی در صورت سقوط حکومت زال‌ممد نیز «برگشت‌ناپذیر» خواهد بود!    خلاصه بگوئیم،  دورخیز برخی محافل لندن و واشنگتن،  برای لشکرکشی خیابانی با شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» از همین اینک توزرد از آب درآمده.

دلیل هم روشن است؛  ‌در صورتی که شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه این توافق را مورد تأئید قرار دهد،‌   بر علیه آن نه می‌‌توان «فتوی» صدورید،‌   نه می‌توان رفراندوم برگزار کرد،   و نه می‌توان خیلی کارهای دیگر کرد.   از جمله کنگرة‌ آمریکا نمی‌تواند این توافق را تحت عنوان مخالفت با باراک اوباما «بلوکه» فرماید!    این است حکمت آویزان شدن آتلانتیسم مچل و ورشکسته به خشتک «امام علی» و قرآن «دست‌نوشتة» آنحضرت در بی‌بی‌سی.   و همین است دلیل ترادف یافتن آنحضرت با «حافظ!»  بله،‌   شیپورهای آتلانتیسم با لجن‌پراکنی به مفاخر ادبیات کلاسیک ایران،   خلیفة چهارم شیعی‌مسلکان را به شمس‌الدین محمد «حافظ»،  ‌ شاعر سرشناس ایرانی پیوند زده‌اند،  ‌چرا؟   چون در باور عوام این شاعر ایرانی «حافظ قرآن» بوده!   از سوی دیگر «گوته» نیز گوشه‌چشمی گویا به حافظ داشته!  

دردسرتان ندهم،  چندین سال است طویلة‌ رایش برای استخراج «دمکراسی» از دیوان حافظ به تکاپو افتاده،  و در این راستا «سعدی» را نیز با سروانتس،   نویسندة دون‌کیشوت در ترادف قرار داده!  از اینرو تبدیل شدن علی عین به «حافظ» آنقدرها تعجب‌آور نیست!   چرا که،   به این ترتیب «قهرمان» اصلی اسطوره‌های شیعی‌مسلکان ـ   این اسطوره‌ها برتری‌طلبی، ‌ ابتذال و حقارت و اسارت و شکست و مرگ را به ارزش می‌گذارد ـ   به یکی از محبوب‌ترین شعرای کلاسیک زبان فارسی ـ  شمس‌الدین‌محمد «حافظ» که شیعی‌مسلک هم نبوده ـ   پیوند داده می‌شود!  و این است پیامد اجماع فاشیست‌های دوسوی آتلانتیک در مخالفت با استقرار دمکراسی در کشور ایران!

این محفل متجاوز که در سازمان ملل نیز به قطعنامة‌ «مبارزه با ستایش فاشیسم» ـ راشاتودی، مورخ 22 نوامبر 2014   ـ رأی منفی داده و در انزوا قرار گرفته،   همچنان به تقویت «اسلام سیاسی» در کشورهای منطقه ادامه می‌دهد.   سفر قریب الوقع ژنرال ال‌سیسی به واتیکان در همین راستا تنظیم شده.   همچنانکه پیشتر هم در این وبلاگ به کرات گفته‌ایم، ‌ واتیکان مهم‌ترین مرکز گسترش فاشیسم به شمار می‌رود.   فعالیت‌های «سنتی» واتیکان نظیر برده‌فروشی،  ‌تجارت مواد مخدر،  پدوفیلی و پولشوئی به کنار، ‌ حمایت پاپ از تروریسم «بهارعرب» نشان داد که واتیکان نیز همچون محافل غرب در دوران نورانی «پیش مدرنیته» یخ زده!   باد انداختن صدای آلمان،   رادیوفردا و بی‌بی‌سی در آستین پرسوناژ موهوم «علی» و شناسائی «دستخط» آنحضرت توسط بوق‌های آتلانتیسم از همین ایستائی ناشی می‌شود:               

«[...]با استفاده از تکنیک‌های کامپیوتری و روش‌های علوم طبیعی،  تعیین عمر متن یاد شده ممکن شده[...] قرآن مزبور به خط علی [...] چهارمین خلیفه مسلمانان و اولین امام شیعیان باشد. این حدس از آنجا قوت می‌گیرد که امام علی در صدر اسلام یکی از نادر افراد باسواد بود که گفته می‌شود حافظ بود؛  یعنی قرآن را از بر داشت[...]»
منبع: رادیوفردا،  ‌مورخ 22 نوامبر2014  

بله «عمر متن» فرضی را به ادعای «رادیوفوهرر» با تکنیک‌های کامپیوتری تعیین کرده‌اند،  و این لاف و گزاف و قمپز آنقدر پرسروصداست که انسان بی‌اختیار به یاد جایگاه «الهی» کامپیوترها در فیلم‌های صدمن یک قاز هولیوودی می‌افتد؛  هیچکس نمی‌تواند صحت‌ نظر و دقت عمل کامپیوتر را به زیر سئوال ببرد!  به این ترتیب با توسل به توضیحات «فنی و علمی»،   زمانیکه پاترنوس می‌خواهد به بساط حدس و گمان و توهم و شیادی‌اش میدان بدهد،  و این به اصطلاح قدیمی‌ترین متن را به عنوان دست‌نوشتة «آنحضرت» به شوت و پرت‌ها بفروشد،  کامپیوتر به میان جان‌اش رسیده،   و کاری می‌کند،‌ کارستان!   چنانکه مو لای درز مزخرفات‌شان نخواهد رفت!   ولی با طرح دو پرسش منطقی می‌توان دکان آتلانتیست‌ها را برچید!  

نخست اینکه،   از کجا معلوم فردی به نام «علی» اصولاً وجود تاریخی داشته،  ‌ و خصوصاً اینکه چنین فردی از توانائی خواندن و نوشتن برخوردار بوده؟!   ولی فرض محال که محال نیست،  فرض می‌کنیم پرسوناژ علی موجودیت تاریخی داشته و باسواد هم بوده،  حال سئوال دوم مطرح می‌شود.  این سردار «جنگجوی» اسلام که زندگی‌اش به قتل «کفار» و غارت اموال غیرمسلمانان می‌گذشت،   در جامعه‌ای با ادبیات شفاهی و عملاً فاقد «سنت‌نگارش»،  چگونه وقت «قرآن‌نویسی» پیدا کرده؟!   نوشتن یک قرآن با قلم و دوات ماه‌ها و ماه‌ها به طول می‌انجامد و این پرسوناژ علی که آتلانتیسم برای‌مان علم کرده،  گویا  به غیر از «کتاب‌نویسی» کار دیگری نداشته! 

البته ادعاهای پوچ بی‌بی‌سی و شرکاء به «خط زیبای» پرسوناژ موهوم علی محدود نمی‌شود؛  در خنزرپنزرفروشی فاشیست‌ها «همه چیز» هست و این همه چیز همواره سیاسی و گله‌ای است!   از «روشنفکری» حاج‌فرج دباغ‌ها گرفته،   تا «امامت» آن وحشی بیابانی،   و مردم‌سالاری ملاممد اردکانی،   و ... و به ویژه مبارزات کنیزالاسلام‌های ضدلائیسیته که برای به دست آوردن «حق» تماشای مسابقات ورزشی،  و شاید هم قرآئت همان قرآنی که گویا به خط زیبای «امام علی» نوشته شده،   در رسانه‌ها «زندانی» می‌شوند و تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار می‌گیرند،   در این سمساری یافت می‌شود و کتاب‌نویسی امام علی هم از کالاهای همین سمساری است!

همچنانکه می‌بینیم «به نظر می‌رسد» امام اول شیعیان که «حافظ» هم بوده‌اند،  طی دوران اقامت‌شان درکوفه دست به قلم برده و  قرآن کذا را به دست مبارک خودشان نوشته باشند!    بله،‌  اینروزها خیلی چیزها در خیلی جاها «به نظر» بعضی‌ها می‌رسد!  ‌چرا که،   بسیاری رخدادها،  در بعضی مناطق «به نظرشان» خیلی خیلی ناخوشایند آمده و می‌خواهند با سروصدا و هیاهو و پارازیت از صحنه خارج‌شان کنند.  و از آن جمله ‌است وداع تلخ جرج سوروس،  پدر انقلاب‌های رنگی با گرجستان و اوکراین و قرقیزستان؛  ‌ تحولات دردناک کشورهای مقصد جو بایدن ـ  مراکش و اوکراین و ترکیه؛‌   تعطیل شدن دکان نفت‌دزدی اسرائیل و ارتش ناتو در کردستان عراق؛‌  ‌ بی‌پدر شدن عمان و عربستان و پاکستان؛   و... و از همه مهم‌تر تزلزل شدید اسرائیل و جمکران،   دو اهرم بحران‌سازی استعمار در منطقه.   

در اسرائیل از طرح ترور «لیبرمن»،  ‌وزیر امورخارجه اینکشور توسط حماس سخن به میان آمده!   البته در اینمورد می‌توان به گمانه‌زنی نشست.   به عنوان نمونه می‌توان گفت،   محافل ضدلائیسیته در غرب،   به ویژه در لندن و واشنگتن از طرح «فرضی» حماس پشتیبانی می‌کنند،‌ و دلیل هم اینکه ‌وزیر امورخارجه اسرائیل لائیک است!   به استنباط ما سناریوی غرب این است که ترور «لیبرمن» را تحقق بخشد و آن را به حساب نوکران‌اش در سازمان حماس بگذارد،   تا ضمن فراهم آوردن زمینة جنگ،   سرزمین غزه را نیز از وجود فلسطینیان «پاک» کند!  به این ترتیب،   نوار غزه از ساکنان‌اش «خالی» می‌شود و مثل «هولوی پوست کنده و بی‌هسته» می‌رود توی گلوی دولت نتانیاهو!   و می‌دانیم که چنین  هولوهائی به راحتی از گلو پائین می‌رود!   ولی از آنجا که «جنگ قدرت» در اسرائیل موضوع وبلاگ ما نیست،‌  سناریوی لندن و واشنگتن ـ هولو بروتوگلو‌ـ  را رها می‌کنیم و می‌رویم به سراغ خرتوخر جمکران،   و افتتاح دکان کوروش کبیر توسط اربابان آتلانتیست‌ زال‌ممد.   

پس از انتخابات میاندوره‌ای ایالات متحد،   سناتورهای جمهوریخواه پیرامون توافق هسته‌ای و نقض حقوق بشر توسط نوکران جمکرانی‌شان دست به هیاهو زدند.   ابتدا «مارک کرک» و «مارکو روبیو» به سینه‌زنی برای حقوق بشر مشغول شدند.   سپس سناتورها «باراک اوباما» را تهدید کردند که اگر توافق هسته‌ای «بد» باشد،  ‌کنگره آن را بلوکه می‌کند.  بعد هم مجلس نمایندگان آمریکا به یاد کوروش کبیر و «فرهنگ پارس» افتاد و یک قطعنامه صادر کرد که به حساب خودش «پیامی محکم» به حکومت ملایان داده باشد!

بله،  مجلس نمایندگان آمریکا،  خصوصاً‌ لات‌های جمهوریخواه ناگهان به یاد آورده‌اند که حکومت دست نشانده‌شان در کشور ایران «وحشی» است و حقوق بشررا نقض می‌کند،‌  و گویا این وحشیگری‌ها با «فرهنگ پارس» جور در نمی‌آید!   مسلماً اینان از طریق سق‌زدن به تولیدات مک‌دونالد با این «فرهنگ پارس» آشنائی پیدا کرده‌اند!   زمانیکه همین جمهوریخواهان با ملاها لاس می‌زدند که گروگانگیری را بیشتر کش بدهند و  رونالد ریگان را به کاخ‌سفید بفرستند،   تا امکان تاخت و تاز اسرائیل افزایش یابد،  گویا از وحشی‌گری ملاها چندان ناراضی هم نبودند.   ولی اینک که حکومت ملایان فرسوده شده و دندان‌های اسرائیل هم افتاده،‌  حضرات به یاد فرهنگ پارس و کتیبه کوروش افتاده‌اند و قطعنامه صادر کرده‌اند!  و جالب اینجاست که قطعنامة مجلس یانکی‌ها نقض حقوق زنان ایرانی را به «اسیدپاشی» محدود کرده؛   فرهنگ ایران را به «فرهنگ پارس» تقلیل داده؛   آزادی بیان را با «آزادی ادیان» جایگزین کرده؛   و نهایت امر به پیروی از تبلیغات فاشیستی سازمان سیا،  «دین» را با «فرهنگ» در ترادف قرار داده:

«[...]اد  رويس [...]و اليوت انگل [...] بانيان قطعنامه [...]بودند[...]‌آقای رويس [...]‌ گفت: کنگره ايالات متحده نبايد در خوی وحشيانه حکومت ايران شک و تردیدی داشته باشد[...]‌ ايران وحشيانه صدای فعالان حقوق بشر،  روزنامه‌نگاران و اقليت‌های دينی را سرکوب می‌کند[...] مخالفان سیاسی‌اش را می‌کشد و در مقابله با افراد اسيدپاش... اغماض می‌کند[...] [ اين اقدامات بدعتی است]  در فرهنگ پارسی [...] نخستين اطلاعيه حقوق بشر در دوران پادشاهی کوروش بزرگ [...] برای تمام فرهنگ‌ها و اديان صادر شد[...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 29 آبانماه سالجاری

با مشاهدة «ایران‌شناسی» عمیق نمایندگان مجلس «گاوچران‌ها»،  بی‌اختیار اشک از چشمم سرازیر شد،   البته از شدت خنده!  شاید اگر کوروش کبیر هم زنده می‌بود ‌با شنیدن اظهارات مستر رویس از شدت خنده روده‌بر می‌شد!   بله،   وقتی مستر رویس در مورد فرهنگ پارسی و بنیانگزار امپراتوری هخامنشی قمپز «در» می‌کند،  نتیجه همین می‌شود!   اولاً امپراتوری هخامنشی «دین‌رسمی» و دولتی نداشت و این یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دوران هخامنشیان است.   در ثانی «فرهنگ امپراتوری» به هیچ عنوان به فرهنگ پارس‌ها محدود نمی‌شد،   و به همین دلیل کتیبه‌های دوران هخامنشی به چند زبان و خط متفاوت نوشته شده!   ثالثاً،   اینحضرات از کوروش کبیر چنان سخن می‌گویند،  تو گوئی از پسر خاله‌شان حرف می‌زنند.   شما از کجا می‌دانید  2500 سال پیش چه پیش آمده که پایه‌ریزی دیپلماسی معاصر را بر این محور قرار داده‌اید؟  ما این ژست‌های خررنگ‌کن را خوب می‌شناسیم،   از این وراجی‌ها رایحة تعفن مردمفریبی و «کوروش‌فروشی» به مشام می‌رسد.   خلاصه بگوئیم،   مجلس نمایندگان ایالات‌متحد با صدور این قطعنامه بخوبی نشان داد که یکی از مهم‌ترین ستون‌های محفل مبتذل و ضدایرانی «شیخ‌وشاه» است.  

البته از مستر رویس و شرکاء بیش از این انتظاری نیست؛   نگرش اینان به جهان از نگرش حقیر و ایدئولوژیک کلیساهای غرب فراتر نمی‌رود.   در  نگرش اینان هر آنچه به فرهنگ و تاریخ و اسطوره‌های اقوام ایرانی ارجاع می‌دهد،  ‌از آناهیتا و میترا و اهورامزدا و زرتشت و آرش و گردآفرید گرفته،  تا مانی و مزدک و یزدگرد می‌باید از طریق لجن‌پراکنی «ادبی‌نما» در قالب داستان و تئأتر و‌ غیره خرد و نابود شود. ‌  چرا که این پدیده‌ها با توحش اقوام سامی در تضاد قرار گرفته!   پیشتر هم به کرات گفته‌ایم،   اقوام سامی با هرگونه «نظم اجتماعی و رشد و شکوفائی» در تضاد قرار می‌گیرند،   چرا که پیروان قواد خلیل‌الله جز نفی و تخریب و تجاوز هیچ نمی‌شناسند.   حال این پرسش مطرح می‌شود که آتلانتیست‌ها،  و به ویژه پادوهای قبائل نوبل و روتچیلد در کشور فرانسه که هم‌صدا با ملایان قم،   جشن‌های پرسپولیس را تحریم کرده بودند،   به چه دلیل با کوروش کبیر و ایران باستان «آشتی» کرده‌اند و روزی سه نوبت بنیانگزار امپراتوری هخامنشی را روی سرشان می‌گذارند،  و می‌خواهند با کتیبة‌ کوروش کبیر برای‌مان دمکراسی بیاورند؟!   پاسخ روشن است.   در فرمان کوروش فقط به «آزادی ادیان» اشاره شده!   به عبارت دیگر،   در این کتیبه،   اثری از مفاد اعلامیة جهانی حقوق بشر که نشاندهندة احترام به فردی‌ات،  حقوق و آزادی‌های اجتماعی انسان‌ها و خصوصاً زنان،   و ‌از همه مهم‌تر «جامعة مختلط» باشد دیده نمی‌شود.  روشن‌تر بگوئیم،  فرمان کوروش کبیر برای تأمین حقوق «شکست خوردگان» صادر شده بود،‌  نه برای ایرانیان!  و به همین دلیل یانکی‌ها و برادران دینی‌شان در اینسوی آتلانتیک دو دستی به کتیبه کوروش چسبیده‌اند و می‌خواهند پایه و اساس دمکراسی در ایران هزارة سوم،  بر حقوق «ملل شکست خورده»،  آنهم در دوران کوروش کبیر منطبق باشد!   یعنی بی‌خیال مسکن و آموزش و بهداشت و رفاه و امنیت؛  ایرانیان فقط «حق» پرستیدن و بندگی خواهند داشت،   تا یانکی‌ها به اهداف استراتژیک خود دست یابند:                               

«[...] راه‌حل‌های امروز سياست خارجی ايالات متحده می‌تواند و بايد بر اهداف استراتژيک مانند نابودی برنامه هسته‌ای ايران،   در عين توسعه و ترويج حقوق بشر و دموکراسی در اين کشور استوار باشد[...]‌»
همان منبع

همچنانکه می‌بینیم راه حقوق بشر و دمکراسی گاوچران‌ها از «تخریب و نابودی» می‌گذرد.  آنهم تخریب برنامه‌ای که سال‌ها پیش و در دورة نکبت‌بار ملاممد خاتمی،  تحت نظارت یانکی‌ها و رعایای‌شان برای «تهدید مسکو» تنظیم شده بود!  و حال که لایة ایران‌ستیز این برنامه با فشار مسکو از میان رفته،  نمایندگان مجلس ایالات متحد می‌خواهند کل فعالیت هسته‌ای و در واقع نیروگاه بوشهر را نابود کنند،‌   تا ایرانیان از این طریق به «حقوق بشر و دمکراسی» دست یابند!   همزمان با هشدار نمایندگان مجلس یانکی‌ها،‌   دولت اسرائیل هم پیرامون «توانائی‌های» هسته‌ای ملایان هیاهو به راه انداخته و جمکرانیان نیز طبق معمول برای نابودی اسرائیل خط و نشان می‌کشند.   ولی جالب اینجاست که هم دولت اسرائیل و هم حکومت ملایان در بحران «بی‌بحرانی» فرورفته‌اند!   

در اسرائیل قوة مجریه با تصویب ایجاد «کشور یهود» آشکارا در برابر قوة‌ قضائیه قرار گرفته!   آنهم قوه قضائیه‌ای که بر روابط حقوقی پای می‌فشارد!   و اما در جمکران که شکم و زیرشکم ملا حکومت می‌کند و روابط «غیرحقوقی» سکة رایج است،   بساط خرتوخر به مراتب از اسرائیل گسترده‌تر شده.   و همین شرایط حسن فوتبال را همچون پرسوناژهای بی‌بی‌گوزکی شیعیان «تنها و غریب و مظلوم» از همه طرف مورد تهاجم «ظالمان»  قرار داده.

بوق‌های جمکران ادعا می‌کنند خامنه‌ای و سپاه برای حسن فوتبال توطئه می‌چینند!  روزنامة جمهوری اسلامی،   بوق بیت زال‌ممد به طرفداری از حسن فوتبال مجلس را مورد تهاجم قرار داده و می‌گوید اختیارات بیش از حد دارد.   و اما مجلس جمکران که بهتر است آن را «مچلیس» بخوانیم،   تا به قول مستر «رویس» با «فرهنگ پارس» هماهنگ شود،   پیرامون وزارت علوم با حسن فوتبال جنگ زرگری به راه انداخته و «جکی»،   امام جمعة‌ تهران هم در آخرین وقوقیه‌اش به همین دلیل از «مچلیس» تشکر کرده.   به این ترتیب،   بیت زال‌ممد،  ‌ قوة مقننه،   و سازمان تبلیغات اسلامی اینک به عنوان «دشمن» در برابر حسن فوتبال موضع گرفته‌اند،  ‌چرا؟  چون به این ترتیب زمینة مناسب برای کسب مشروعیت خیابانی از طریق اجرای مراسم تف سربالای مردمی ـ  انتخابات آیندة مچلیس ـ  فراهم خواهد شد!   

علاوه بر سپاه و بسیج و گروه‌های زهرمارالله،   چندین هزار شوت‌وپرت نیز برای «اخراج» دشمنان دولت تف و تکفیر از بهارستان در مراکز مارگیری تجمع می‌کنند تا یک «مچلیس» هماهنگ با دولت  تشکیل شود!   شبکة تلویزیونی پاترنوس هم این «استقبال گسترده از انتخابات» را در بوق خواهد ‌گذارد و ... و خلاصه حزب‌توده خوشحال می‌شود،   و روز از نو روزی از نو!   ولی آن‌ها که برای تکرار این سناریوی فرسوده خیز برداشته‌اند،  یک نکتة پیش پا افتاده را در نظر نگرفته‌اند.   و آن اینکه همزمان با مراسم روضه و زوزة جمکرانیان برای زین العابدین بیمار ـ  هرکول شیعی‌مسلکان ـ   قدیمی‌ترین شعبة ‌مک‌دونالد مسکو در میدان پوشکین بازگشائی شد!   و اینچنین بود که وزیر دفاع روسیه از پکن به پاکستان رفت و همزمان قرارداد تحویل سوخت هسته‌ای به اوکراین هم با شرکت «روس اتم» به امضاء رسید. خلاصه،   کودتای سوم اسفند اوکراین،  برخلاف کودتای آیرون‌ساید در کشورمان چندان موفقیتی نداشته!   

بله،   بازگشائی شعبة‌ مک‌دونالد در میدان پوشکین را دستکم نگیریم!  این بازگشائی به صورت نمادین از کاهش تنش در روابط «مسکو ـ واشنگتن» حکایت دارد،  و این امر پشت مرزهای روسیه متوقف نمی‌ماند!   تهاجم نیروهای انتظامی حکومت زال‌ممد به کافه‌های تهران،   تمرکز اسیدپرس بر «روشنفکر»،  ‌ ابراز ناامیدی کیهان جمکران نسبت به توافق هسته‌ای،   تظاهرات اراذل و اوباش برای رفع «زود،  سریع،  فوری» تحریم‌ها،  و به ویژه دخیل بستن نمایندگان مجلس آمریکا به کتیبة کوروش کبیر از ترس همین تحولات است!   حال که به کتیبة‌ کوروش رسیدیم بد نیست کامپیوترهای پاترنوس «عمر آرامگاه» فرضی کوروش را هم برای‌مان تعیین کنند!    می‌گویند آرامگاه کوروش در پاسارگاد است و هزاران سال است که ادعا می‌کنند «سد سیوند» تهدیدی است برای این آرامگاه!

ولی واقعیت این است که هنوز از قدمت واقعی بنائی که به عنوان آرامگاه کوروش به ما معرفی کرده‌اند بی‌اطلاعیم!   اگر «تکنیک‌های کامپیوتری» که خط خوش امام علی را شناسائی کرده‌اند،   ما را از قدمت ‌آرامگاه بنیانگزار امپراتوری «پارس» هم آگاه کنند،   نخستین سالگرد توافق هسته‌ای و آذرگان را با ودکا ابسولوت و آب‌انار جشن می‌گیریم.